به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در مورد تلاوت همراه با خشیت و تعریف این واژگانی نظیر خشوع، خشیت و خضوع و تفاوت آنها با یکدیگر با حجت الاسلام والمسلمین کاوس روحی برندق از شاگردان مبرز آیت الله بهجت(ره) و عضو گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس گفتوگویی داشتیم که بخش اول آن با تیتر «تلاوت همراه با خشیت، تلاوتی ناظر به باطن و لایههای باطن/ قاری خاشع مشاهداتش را القا میکند»، تقدیم علاقهمندان شد.
در ادامه بخش دوم این گفتوگو که ناظر به مسائلی چون تدبر، الحان عرب در تلاوت قرآن و طهارتهای سه گانهای که لازمه قاری خاشع است، ارائه میشود؛
آقای دکتر، توضیحاتی پیرامون تلاوت همراه با خشیت ارائه نمودید، اما نظر شما در مورد قرائت قرآن همراه با تدبر چیست و اصلا تدبر را چگونه معنا میکنید؟
امروزه برخیها برای تدبر تعاریفی را مطرح میکنند که هیچ کجا نمیتوان این تعاریف را پیدا کرد، اما برای تدبر دو معنا را میتوان مطرح کرد، یک اینکه به معنای تفسیر کردن آیات و دیدن قرائن است، اما در حالت دیگر به این شکل است که تدبر به معنای درک معنا نیست؛ بلکه برای استفاده معنوی و روحی از قرآن است.
خداوند در آیه 24 سوره محمد(ص) میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»(1) از این آیه استفاده میشود که کسی میتواند در قرآن تدبر کند که قفل روح او باز شده باشد و این مسأله نیز به معنای قرآن ارتباطی پیدا نمیکند، ممکن است یک خاورشناس قفل روحش باز نشده باشد، اما قرآن را به خوبی بفهمد در نتیجه این مرحله از تدبر معطوف به معرفت است، لذا قرائت همراه با تدبر یعنی قرآن را همراه با درک معانی یا با حضور قلب بخوانید.
بحث دیگری که مطرح میشود در مورد الحان عربی است که در روایت فرمود قرآن را با الحان عرب بخوانید، این روایت چطور تحلیل میشود؟
اینکه در روایت میفرماید، قرآن را با الحان عرب بخوانید و نه اهل فسق، از قرینه مقابله درمییابیم از آنجا که منظور از قرائت اهل فسق این است که هنگام قرائت قرآن حالاتی نظیر طرب به قاری دست دهد، قرائت به الحان عرب آن است که انسان طوری قرآن را بخواند که صرفا توجه به معنا کند و مشغول الحان طربانگیز نشود. بنابر این، با توجه به قرینه مقابله و آوردن اهل فسق در مقابل الحان عرب معلوم میشود که منظور از لحن عرب آهنگهای امروزی نیست. قرائت قرآن همراه با عمل به آیات الهی باشد، اگر چنین کسی قرآن بخواند طبیعی است که میتواند معنای آیات را از طریق صوت، لحن و تمام وجودش انتقال دهد و در مراحل بالاتر به تدریج طوری میشود که مفاهیم در جان قاری رسوخ کرده و صفات حالات درونی او را متحول میکند.
در نتیجه چنین کسی وقتی که قرآن را قرائت میکند، خواسته یا ناخواسته حالات درونی خودش را منتقل میکند، در محاورات عادی و روزمره نیز با توجه به نحوه صحبت کردن یک فرد معلوم میشود که از روی خیرخواهی صحبت میکند یا نیتهای سوء دارد. امروزه با استفاده از دانش زبان بدن و با توجه به حرکات اعضای بدن میتوان تحلیل کرد که هر فرد به چه چیزی فکر میکند.
مرحله بالاتر این است که صفات اخلاقی و بعد حالات عرفانی برای چنین کسی متجلی میشود، مانند این که توکل بر خداوند را احساس میکند، در نتیجه اگر عمل ظاهری، اخلاق و آن حالات توجه به خداوند مانند توکل، رضا و ... در کاری وجود داشته باشد، این حالات و صفات را با قرائت به دیگران منتقل میکند.
خلاصه اینکه، آنچه که از قرآن به دست میآید یک کلمه یعنی طهارت است، در آیه 79 سوره مبارکه واقعه نیز خداوند میفرماید: «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(2) مواردی که ذکر شد نیز مراتب طهارت بود، در واقع ما طهارت ظاهر، طهارت باطن و طهارت سِرّ داریم، طهارت ظاهر یعنی اعضا و جوارح از گناه پاک شوند، طهارت باطن یعنی انسان به جهت اخلاقی اصلاح شود و طهارت سِرّ یعنی حالات توحیدی به انسان دست دهد.
آیه شریفه «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(3) نیز دو گونه معنا شده است، یک معنا این که آیه را به صورت نهی گرفتهاند به این معنا که نباید ظاهر قرآن بدون طهارت مس شود، معنای دوم اینکه باطن قرآن را کسی مس نمیکند و نمیفهمد مگر کسی که مطهر باشد که در اینجا معنای نفی مراد است، هر چقدر انسان طاهرتر باشد، قرآن را نیز بهتر درک میکند.
در نتیجه باید به سیر و سلوک شرعی بپردازیم که اولین مرتبه آن ترک معصیت است و باید کسانی را برای تأثیرگذاری بیشتر قرآن به صورت عملی تربیت کنیم تا وقتی آیات قرآن را قرائت میکنند، روحیه ترک معصیت را هم به دیگران نیز انتقال دهند.
بنابر این، همچنان که برای قاریان کلاسهای تجوید، صوت، لحن و ... برگزار میشود، در کنار اینها باید از آنها مراقبت شود و دقیقا زیر نظر باشند، قاری را باید از دوران کودکی طوری تربیت کرد که به تدریج شخصیت او متحول شود و آرام آرام بالا بیاید. نتیجه این که تلاوت تأثیرگذار، تلاوت همراه با طهارت است و اولین کار برای رسیدن به این مرحله از تلاوت نیز دوری کردن از معصیت است و لازمهاش این است که قاریان با مسائل فقهی و رساله توضیح المسائل و مطالب اخلاقی آشنا شوند، اگر چنین نشود بلا تشبیه قاری قرآن نیز مانند یک خواننده میشود که آواز بخواند و مردم هم او را تمجید میکنند، این که قرآن خواندن به معنای درست آن نیست، شاید بتوان گفت اگر کسی تمام هَمّ و غَمش روی این مسأله باشد از مصادیق این روایت است که میفرماید: «رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَلْعَنُهُ»(4).
آیا تلاوت همراه با خشیت و همراه با الحان هنری قابل جمع است؟
بهتر است که انسان مقام جمع را داشته باشد، یعنی هم در موارد ظاهری و هم در موارد باطنی موفق باشد، قرآن کریم نیز اینگونه است و الفاظ آن از اعجاز برخوردار است، ضمن اینکه به جهت محتوایی نیز دارای اعجاز است و این حس خشوع را منتقل میکند.
ویژگی قرآن در میان سایر کتابها از جهت تأثیرگذاری معنوی چیست؟
آقای بهجت(ره) در تفسیر آیه «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»(4)، میفرمود: خداوند قرآن را آسانترین راه برای انتقال به ذکر قرار داده است و قرآن بسیار سهل الوصول انسان را به یاد خدا منتقل میکند.
برخی از متون هستند که وقتی آنها را میخوانید، مؤلف حالات معنوی را القا میکند، برخی مکتوبات عین القضاه و مکاتیب قطب جهرمی از این قبیل است، در بین آثار شیعی نیز کتاب الخصائص الحسینیه مرحوم شوشتری و کتب اسرارالصلاه و المراقبات میرزاجواد آقا ملکی تبریزی اینگونه هستند.
امام خمینی(ره) نیز در کتاب شرح جنود عقل و جهل میفرماید: قصد دارم چنین کتاب اخلاقی را تألیف کنم، در برخی موارد نیز سعی کرده است این گونه عمل کند، اما واقع مطلب این است که به اندازه استادش در این زمینه موفق نبوده و به بحثهای علمی منتقل شده است، ایشان در آنجا دارد که کتاب اخلاقی، کتابی است که به صورت مستقیم روی آدم تأثیرگذار باشد، نه این که صرفا کتاب علمی باشد و سرآمد همه این متنها قرآن است، لذا خداوند هم میفرماید: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛ آیا کسی هست که از این کتاب استفاده معنوی کند»؟
دومین موردی که در زمینه تأثیرگذاری بسیار سریع و عمیق عمل میکند، یاد اهل بیت(ع) است؛ چراکه آنها عِدل قرآن هستند، متأسفانه در حال حاضر با دو آفت مواجه هستیم، یکی توجه بیش از حد به موضوع لحن و صوت است و دیگری بحث غفلت از اهل بیت(ع) در کنار قرآن است.
آقای بهجت(ره) از آیت الله عبدالکریم حائری(ره) موسس حوزه علمیه قم نقل میکردند و میگفتند: اهل سنت عترت را کنار گذاشتهاند و شیعیان قرآن را، آقای بهجت(ره) میفرمود انصاف این است که این دو از یکدیگر جداییناپذیر هستند و اگر کسی یکی از این دو را کنار بگذارد هر دو را کنار گذاشته است، اهل تسنن اگر اهل بیت(ع) را کنار گذاشتهاند، قرآن را نیز کنار گذاشتهاند و شیعه اگر به اهل بیت (ع) متمسک شدهاند به قرآن نیز تمسک جستهاند.
یاد اهل بیت(ع) همراه با قرآن زندهکننده است تا ذکر مصیبت یا شجاعتی از ائمه(ع) میشود، دل انسان به سرعت به خداوند از این طریق نزدیک میشود و از بین وسائل تقرب به خداوند نیز جزء مواردی است که بسیار سریع نتیجه میدهد. خداوند در قرآن میفرماید: «يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ»(5)، دو وسیلهای که بسیار سریع انسان را به خداوند نزدیک میکند عبارت از قرآن و اهل بیت(ع) هستند، متأسفانه شاهد این هستیم که به تدریج بین این دو جدایی افکنده میشود، برخیها به صورت افراطی قرآن گرایانه برخورد کردهاند و به قدری میگویند ما از قرآن جدا افتادهایم که مردم را از اهل بیت(ع) نیز جدا میکنند، در نتیجه باید کاری کنیم که یاد اهل بیت(ع) و قرآن به صورت همزمان زنده شوند.
برای ارتقاء مسابقات قرآن چه پیشنهادی دارید؟
بزرگترین مشکل این است که در این زمینه وقت صرف نمیشود و تصمیمسازیها به افرادی سپرده میشود که نه سواد بالایی دارند و نه تربیت شده اخلاقی و عرفانی و قرآنی هستند. برخی مسئولان نیز کارهای مختلف زیادی دارند که وقت برای تصمیمسازی ندارند و یا رشته تحصیلیشان متناسب با کارشان نیست و یا دغدغهای در این زمینه ندارند. اینگونه افراد کار را به افراد دیگر که تجربهای هم ندارند، میسپارند، نتیجه هم این میشود که با یک فکر عوامانه بسیار سطح پایین تصمیم سازیهای کلیشهای و تکراری انجام میگیرد.
ادامه دارد ...
پینوشتها
1) سوره محمد، آیه 24
2) سوره واقعه، آیه 79
3) بحارالأنوار، ج89، ص 184
4) سوره قمر، آیه 40
5) سوره اسراء، آیه 57