علی امیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: تاریخ سرشار از حوادث خشونتبار و مجموعهای از رویدادهاست که به جنگها، معاهدات مربوط به پایان جنگها و زمینههای بروز جنگ جدید منجر میشده و اگر چه در دنیای مدرن خصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم، اندکی از شدت و ابعاد خشونت کاسته شده است، ولی کماکان شاهد اشکال مختلف خشونت در سطح جهان هستیم. هر چه بشر به تکنولوژیهای پیشرفته در زمینه تسلیحات دست یافته، خشونت ابعاد مخربتر و وحشتناکتری پیدا کرده و متأسفانه در چشمانداز آینده نیز شاهد تداوم این خشونتها خواهیم بود.
وی با بیان اینکه خشونت ریشههای مختلفی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روانشناسی دارد، افزود: برخی کشورها به خصوص قدرتهای بزرگ به دنبال تحمیل اراده سیاسی خود بر دیگران هستند و اگر کشوری به مقابله با سیاستهای آنان بپردازد، با خشونت با آن رفتار میکنند. از طرف دیگر، دلیل اصلی بروز خشونت در جوامع خاورمیانه و شمال آفریقا، پایین بودن سطح فرهنگی این جوامع است؛ هر چه انسانها فرهیختهتر باشند، کمتر دست به خشونت میزنند، مثلاً در افغانستان به دلیل سالها جنگ و عقبماندگی، خشونت ادامه یافته است، یعنی بیسوادی و پایین بودن سطح فرهنگ به خشونت دامن میزند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: گروههای مختلف انسانی همواره تلاش میکنند تا وضعیت اقتصادی مطلوبی به دست آورند، ولی اگر موفق به انجام این کار نشوند، در شرایط مقتضی به خشونت متوسل میشوند، مثلاً یکی از تئوریهای ادامه جنگ در سوریه این است که خشکسالیهای مستمر و ممتد منجر به جابهجایی جمعیت از روستاها به شهرها شد و شهرها را با خیل جمعیت بیکاری مواجه ساخت که مستعد ارتکاب خشونت بودند. برداشتهای افراطی از تفاوتهای فرهنگی نیز عامل دیگری است که به خشونت در سطح داخلی و بینالمللی دامن میزند.
استفاده ابزاری از دین
امیدی در پاسخ به این سؤال که آیا نوع تفسیر از دین میتواند باعث خشونت و افراطیگری شود، گفت: تفسیر از دین با خشونت همبستگیهایی داشته، ولی بیشتر این خشونتها به دلیل استفاده ابزاری از دین بروز کرده است، مثلاً در قرون وسطی کلیسا و پادشاهان با استفاده از دین و تحت پوشش آن به خشونتها و جنگها دامن میزدند که نمونه بارز آن جنگهای صلیبی است که جان میلیونها نفر را گرفت؛ اگر چه ماهیت این جنگ مذهبی بود، ولی در پشت پرده آن ارباب کلیسا و پادشاهان قرار داشتند که به دنبال تثبیت و توسعه موقعیت خود بودند. در اوایل دوران مدرن نیز شاهد نزاع میان پروتستانها و کاتولیکها بودیم که اگر چه نزاعی مذهبی بود، ولی در پشت پرده آن کلیسا و سلاطین حضور داشتند که از دین برای بسیج مردم به منظور جنگ استفاده میکردند. همین مسئله در زمان معاصر نیز صدق میکند و گاه گروههایی برای پیشبرد منافع سیاسی خود از ادیان سوءاستفاده میکنند، یا اینکه گاه برداشتهای رادیکال از اسلام به خشونتها دامن میزند.
وی تصریح کرد: انسان دارای قوه ادراک میباشد و فلسفه دین نیز برقراری عدالت و صلح در سطح بینالمللی است، به همین دلیل میتوان گفت دین ماهیتی خشونتزا ندارد، خصوصاً ادیان الهی که رحمانی هستند و این پیروان ادیان هستند که با تفسیرها و برداشتهای افراطی از دین باعث ایجاد خشونت میشوند.
دموکراسی و دیپلماسی؛ راه تحقق صلح جهانی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه میتوان راهکارهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای جلوگیری از خشونت اتخاذ کرد، افزود: در کوتاهمدت میتوان در مناطق درگیر خشونت و جنگ از طریق دیپلماسی، آتشبس برقرار کرد و با استفاده از مکانیسمهای اعتمادسازی به جنگهای موجود پایان داد، مثل طرفهای درگیر در جنگ یمن که با میانجیگریهای سازمان ملل به تفاهمهای اولیه دست یافتهاند.
وی اضافه کرد: در میانمدت اگر توزیع عادلانه ارزشهای سیاسی و اقتصادی در جامعه انجام نشود و مردم احساس نکنند که در تصمیمگیریهای حکومت نقش دارند و حکومت منافعشان را منعکس میکند، زمینه بروز خشونت فراهم میشود؛ بنابراین باید دموکراسی سیاسی و توزیع عادلانه ثروت در جامعه محقق شود. در بلندمدت نیز اقدامات فرهنگی در سطوح داخلی و بینالمللی میتواند کارساز باشد تا مردم با زیانهای ناشی از جنگ آشنا شده و بیاموزند که اختلافات خود را با گفتوگو و روشهای مسالمتآمیز حلوفصل کنند؛ همچنین بپذیرند که پلورالیسم یک اصل است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
انتهای پیام