حامد بخشی، عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی در گفتوگو با
ایکنا از خراسان رضوی در خصوص انحای نهادینه سازی اخلاق در جامعه اظهار کرد: زمانی که ما از منظر جامعهشناسی در مورد اخلاق صحبت میکنیم، اخلاق را مجموعه قواعدی میدانیم که روابط میان انسانها را تنظیم میکند تا همزیستی بهتری داشته باشند؛ اساسا اخلاق متعلق به جامعه است و برای یک فرد تنها اخلاق معنا ندارد.
وی افزود: به محض اینکه ارتباطی شروع میشود، صحبت این است که این ارتباط باید چه قواعدی داشته و چگونه باشد که بتواند توسعه پایدار یا پایداری این رابطه را تضمین و یا تقویت کند؛ بنابراین ما اخلاق را مجموعه قواعدی میدانیم که پایداری رابطه مسالمتآمیز را برای ما و دیگرانی که لازمشان داریم، حفظ میکند.
بخشی بیان کرد: اخلاق قواعدی است که روابط ما را با دیگران تنظیم میکند تا بتوانیم یک اجتماع یا همزیستی پایداری داشته باشیم. اخلاق برای زندگی بهتر ما ایجاد شده تا تضمین کند که زندگی کنونی ما در آینده نیز مستمر خواهد بود. افراد تمایل دارند که شادکامی یا خرسندی خود را در لحظه داشته باشند و این شادکامی یا خرسندی پایدار باشد. توسعه نیز رسیدن به شادی یا خرسندی پایدار است.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با بیان اینکه اخلاق به دو دسته تقسیم میشود، عنوان کرد: برخی قواعد اخلاقی عمومی هستند؛ یعنی فارغ از اینکه در چه جامعهای و فرهنگی زندگی میکنیم، می بایستی این قواعد را برای داشتن یک زندگی مسالمت آمیز پایدار رعایت کنیم. این قواعد عمومی که به آن اخلاق عمومی میگویند؛ اخلاقی حاکم بر هر اجتماع انسانی است. دسته دوم، قواعد حوزهای اخلاق بوده که بسته به فرهنگها، جامعهها، سنخها و گروههای اجتماعی متفاوت و خاص آنها است.
وی ادامه داد: به طور مثال صاحبان مشاغل و حرفهها هر کدام اخلاق حرفهای دارند و اینکه برخی اخلاقیات جوامع کشاورز و یکجانشین با اخلاقیات جوامع عشایری و کوچنشین متفاوت است. همچنین مذمت دروغگویی یک اصل اخلاقی عمومی است که در همه جوامع پذیرفته شده است زیرا اساس ارتباط در جامعه مبتنی بر اعتماد است و اگر دروغگویی در جامعه جاری و ساری شود، بنای ارتباط فرو میریزد و اگر بنای ارتباط فرو ریخت. آن ویژگی و شاخصه انسان به عنوان حیوان نمادگرا که با آن می خواهد کارهای خود را پیش ببرد ، از بین میرود و امورات ما نمیگذرد.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با اشاره به اینکه همه در جوامع مختلف، اخلاق را قبول دارند و اختلاف بین جوامع اخلاقی و غیر اخلاقی در قبول داشتن اخلاقیات نیست، تصریح کرد: متمایزکننده جامعه اخلاقی و غیر اخلاقی در این نیست که افراد برخی از اصول اخلاقی را قبول ندارند. از آنجا که اخلاق تضمینکننده انسجام یک جامعه و همزیستی برای همه بوده، معمولا در تمام جوامع اخلاقیات امری پسندیده و مورد قبول است.
غیراخلاقی بودن جامعه در عدم پایبندی به هنجار نظری است
وی خاطرنشان کرد: ما دو نوع هنجار نظری و عملی داریم. هنجار نظری یعنی آیا مردم آن قاعده را قبول دارند یا نه. برخی از هنجارهای نظری در طول زمان تغییر کرده و باورهای و نگرشهای مردم عوض میشود. در سطح هنجارهای نظری معمولا اصول و قواعد اخلاقی حاکم بوده و تغییر نمیکند، آنچه بین یک جامعه اخلاقی و کمتر اخلاقی یا غیر اخلاقی تفاوت ایجاد میکند، هنجارهای عملی است. هنجار عملی یعنی اینکه مردم یک جامعه، سوای اینکه یک اصل اخلاقی را قبول دارند، خودشان چقدر به آن عمل میکنند.
بخشی با طرح این سوال که چه چیزی موجب میشود در یک جامعه اصول اخلاقی به لحاظ عملی هنجار نباشد، عنوان کرد: جوامع ممکن است به لحاظ اخلاقی دچار انحطاط اخلاقی شوند یا وضعیت بهتری پیدا کنند. آنچه موجب میشود، جامعهای اخلاقی یا غیر اخلاقی شود، ضعف و قدرت کنترل بیرونی است. به طور کلی رفتار انسانها در جامعه توسط دو نوع کنترل اجتماعی درونی و بیرونی تنظیم می شود.
کنترلهای بیرونی بخش عمدهای از تنظیم رفتار انسانها را به دوش میکشند
وی افزود: کنترل درونی، مجموعه اصول و هنجارهایی است که خودمان به لحاظ وجدانی قبول داشته و پایبندی زیادی به آنها داریم، ان را بد دانسته و پرهیز میکنیم. یک جامعه صرفا با کنترل درونی پیش نمیرود، کنترلهای درونی بخشی از بار تنظیم رفتار انسانها را به دوش میکشد، کنترلهای بیرونی اجتماعی نیز بخش عمدهای را بر عهده دارند که شامل پاداش و تنبیههایی است که دیگران به ما میدهند تا طبق هنجار رفتار کنیم. اگر ما طبق هنجارهای جامعه رفتار کنیم، جامعه به ما پاداش می دهد و اگر طبق هنجارها نکنیم، جامعه ما را تنبیه و یا پاداشهایی را از ما دریغ میکند.
بخشی با اشاره به اینکه کنترلهای بیرونی به دو دسته تقسیم میشوند، تصریح کرد: کنترلهای بیرونی شامل کنترلهای رسمی و غیر رسمی بوده که هر دو نیز شامل پاداشها و تنبیهها میشوند. کنترلهای بیرونی غیر رسمی مواردی بوده که قانونی نشده است، ما در رفتارهای خود این پاداشها و تنبیهها را میدهیم. به قدری که ما از این پرهیز داریم که دیگران به ما بخندند، از بسیاری چیزهای دیگر حتی از مجازاتهای رسمی پرهیز نداریم. دیگران به ما کنترلهای غیر رسمی میدهند که طبق قانون و قاعدهای هم نیست، بلکه واکنشهای طبیعی و اجتماعی ما است. کنترلهای رسمی را نیز حکومت یا حاکمیت محلی و ملی اعمال میکنند.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی بیان کرد: زمانی یک جامعه غیر اخلاقی میشود که به عللی کنترلهای بیرونی اجتماعی ضعیف شود یعنی افراد احساس کنند که غیر اخلاقی رفتار کردن برایشان پیامد منفی ندارد. همه ما صداقت را میخواهیم اما در درجه اول برای دیگران است زیرا نیاز داریم دیگران با ما صادق باشند، نه اینکه ما با دیگران صادق باشیم، بنابراین همچنان معتقد هستیم که صداقت خوب است.
اگر امورات اخلاقی جلب منفعت کند، دیگر اخلاقی نیست
وی ادامه داد: همه ما در درجه اول مایل هستیم دیگران اصول اخلاقی را رعایت کنند. اگر ما چندان اصول اخلاقی را درونی نکرده باشیم و به این دلیل که انسان ذاتا خودخواه و به دنبال جلب منافع است و رعایت اصول اخلاقی برای یک فرد منفعت ندارد بلکه ضرر دارد، برای منفعت حداقل کوتاهمدت یا عالی به دنبال زیرپا نهادن بسیاری از اصول اخلاقی است. امورات اخلاقی فضیلت نامیده شده زیرا جلب منفعت نمیکند، به محض اینکه جلب منفعت کند، دیگر اخلاقی نیست. منفعت ما در عدم پایبندی خودمان به اخلاق و پایبندی دیگران به اخلاق است.
بخشی گفت: زمانی من رفتار یا اخلاقی را زیر پا میگذارم که احساس کنم از زیرپا نهادن اصول اخلاقی آسیبی به من نمیرسد. هنگامی این اتفاق رخ میدهد که نظم جامعه از هم گسیخته شود و جامعه در هرج و مرج رفتاری، اخلاقی و ارتباطی قرار بگیرد. وقتی شیرازه اخلاقی و روابط جامعه از هم گسیخته و نظم اجتماعی دچار خلل شد، کنترلهای اجتماعی تا حد زیادی ضعیف میشود. زمانی که کنترلهای بیرونی اجتماعی ضعیف شود، هر فردی احساس میکند اگر خودش رفتارهای اخلاقی را زیر پا بگذارد، منفعتش را میبرد، بدون اینکه پیامدهای منفی داشته باشد، بنابراین اقدام به عمل میکندف همانطور که میبینیم همه دروغ میگویند.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با بیان اینکه همه ما مستعد این هستیم هنگام هرج و مرج اجتماعی بخشی از قواعد اخلاقی را زیر پا بگذاریم، عنوان کرد: در زمان شورشها و مواردی که کنترلها نقض میشود، زمینههای زیر پا گذاشتن قواعد اخلاقی بسیار وجود دارد. آنچه موجب میشود این کار را انجام ندهیم، کنترل درونی و بیرونی است. زمانی که کنترل بیرونی در جامعه ضعیف میشود، اقدام به رفتارهای غیر اخلاقی میکنیم، همه نیز همین کار را انجام میدهند، بنابراین جامعه غیر اخلاقی میشود.
ما در برخی زمینهها اصلا جامعهای اخلاقی نیستیم
وی با اشاره به اینکه برداشت من از جامعه ایران این است که ما در برخی از زمینهها اصلا جامعهای اخلاقی نیستیم، تصریح کرد: اصلیترین رکن در هر جامعه اخلاقی، صداقت است که زیربنای اعتماد بوده و اعتماد نیز زیربنای جامعه را شکل میدهد. نمیتوانیم جامعهای داشته باشیم که اعتماد در آن وجود نداشته باشد. شهود عمومی همه ما این است که دروغگویی و مشتقات آن یعنی تعاملات حیلهگرانه در جامعه بسیار رواج دارد، علت العلل آن نیز یک سری کنترلهای بیرونی اجتماعی به ویژه کنترلهای رسمی و غیر رسمی ضعیف شده است.
بخشی بیان کرد: اگر بخواهم یک خصلت برای جامعه ایران بیان کنم، میگویم جامعه از هم گسیخته و بینظم که به دلیل نداشتن نظم، بسیاری از هنجارهای نقشی خود را در روابط نمیداند یا تصور میکند که اگر عمل نکند، مشکلی وجود ندارد. شما نمیتوانید به یک نفر بگویید که وظیفه تو این است و باید آن را انجام دهی، همه بیان میکنند که ما خودمان وظیفهمان را تعیین میکنیم، مگر اینکه زوری وجود داشته باشد.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی گفت: در جامعهای که همه خودشان وظیفهشان را تعیین میکنند، مگر اینکه بالادستی داشته باشند که به آنها زور بگوید، این جامعه به لحاظ اجتماعی از هم گسیخته است. مساله اصلی ما از هم گسیختگی و بینظمی جامعه بوده یعنی جامعه هرج و مرج زدهای به لحاظ اجتماعی است، جامعهای که اصول اخلاقی نباید در آن انجام شود و اگر این اتفاق بیفتد یک استثنا است.
جامعه ما از بینظمی اجتماعی رنج میبرد
وی با بیان اینکه متاسفانه جامعه ما به شدت از بینظمی اجتماعی رنج میبرد، عنوان کرد: تعاریف مشخصی راجع به نقشها، وظایف، مسئولیتها و کنترلها وجود ندارد، بنابراین هر فردی در هر جایی که هست، احساس میکند هر گونه که میخواهد میتواند رفتار کند. هیچ قاعدهای وجود ندارد و قاعدهها روی کاغذ است.
بخشی اضافه کرد: فقدان روابط پایدار در یک جامعه موجب میشود که کنترل غیر رسمی وجود نداشته باشد، در این صورت افراد به سمت رفتارهای غیر اخلاقی میروند. در برخی جوامع ذاتا روابط پایدار وجود ندارد که باید روابط پایدار رسمی دیگری جایگزین آن شود و نظارت مستمری از سوی سازمانهای بازرسی بر آنها وجود داشته باشد که ما این امر را نداریم، بسیاری از نظارتهای رسمی ما قابل خریدن است که در این صورت بینظمی ایجاد میشود.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی بیان کرد: اگر ادراک یک فرد در جامعه این باشد که همه چیز را میتوان خرید و چیزی جلودار او نیست، تنها پول خرید وجود ندارد، در این صورت جامعه از هم گسیخته و بینظم است و اجتماع کنترل ندارد.
وی با اشاره به اینکه ما هنجار را از دو منشا دریافت میکنیم، تصریح کرد: این دو منشا شامل افرادی بوده که یا الگوی ما و یا مثل ما هستند. زمانی که افراد ببینند الگوها و یا همتایان کاری را انجام میدهند به طور مثال دروغ میگویند، آنها نیز این کار را انجام میدهند.
بخشی با بیان اینکه راهکار از علت ایجاد میشود و راهکار جلوگیری از این بینظمی، تقویت نظم اجتماعی است، عنوان کرد: جامعه باید بسترسازی آن را انجام دهد. نظریهای به نام نظریه پنجرههای شکسته وجود دارد که بیان میکند افراد زمانی که وارد یک خانه میشوند که پنجرههایش شکسته است، آشغال میریزند و کجروی میکنند یعنی معماری یا فضای به هم ریخته مستعد کجروی است اما مکانی که در آن همه چیز برق میزند، افراد آنجا کجروی نمیکنند. گام اول بسترسازی است، باید جامعه منظم شود.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی گفت: مساله حاکمیت این است که به قدری به بیرون نگاه میکند و درگیر تنظیم روابط با دیگران است که خود و جامعه را فراموش کرده، البته مقصر تنها حاکمیت نیست، بلکه شرایط فیزیکی منطقه این وضعیت را ایجاد کرده است. مساله اجتماعی و جامعه هیچ متولی ندارد.
جامعه به هم ریخته فرصت شناسایی و مجازات کجروی را ندارد
وی تصریح کرد: جامعه به هم ریخته جامعهای است که حتی فرصت این را ندارد که جامعه در حال کجروی را شناسایی و بعد از آن مجازات کند، به قدری بینظم است که بیان میکند چند نفر را خوب مجازات میکند تا سایرین بترسند اما نمیتواند تمام افراد کجرو را شناسایی کند. اگر فردی احساس نماید که با کجروی مورد پیگیری و تعقیب قرار نمیگیرد و اموراتش همچون گذشته بلکه بهتر میگذرد، این کار را انجام میدهد به این دلیل که رعایت نکردن اصول اخلاقی برای همه ما منفعت دارد.
بخشی خاطرنشان کرد: بحث اخلاق، کلیدی بوده و جامعه ما جامعه بیاخلاقی است. شهود عمومی ما این بوده که یکی از اصلیترین قواعد اخلاق در هر جامعه، صداقت با تمام مشتقات آن است. کلاهبرداری بسیار زیاد انجام شده است. اگر اعتماد اجتماعی از یک جامعه رخت ببندد، آن جامعه از جامعه بودن خارج شده و نمیتوان به آن نام جامعه داد، رکن جامعه اعتماد است.
انتهای پیام