به گزارش ایکنا؛ هر پدیدهای میتواند آفتهای ویژه خود را داشته باشد و اصل مسئله را فرسوده و آن را با مشکل مواجه کند. نظام مدیریت تبلیغ دینی با رسالت پاسداری و پویش فرهنگ و دین نیز همواره در معرض این خطر است و سهلانگاری، تسامح و تساهل در مقابل آفتها، میتواند دستگاه تبلیغ دین را در مدتی کوتاه یا زمانی دراز با مشکل مواجه کند. بر این اساس از جایگاه و وظایف مبلغ در امر تبلیغ و آسیبهای فعلی تبلیغ دینی و جریاناتی که منجر به فرسودگی این مقوله مهم میشود سخن بگویید. بر همین اساس بر آن شدیم تا نشستی را با عنوان «بررسی چالشها و آسیبهای عرصه تبلیغ دین» با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، رئیس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی اسلامی و حجتالاسلام والمسلمین مجید باباخانی، مدیرکل تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، برگزار کنیم.در این جلسه هر کدام از دو میهمان به سؤالاتی درباره مسئله تبلیغ و ریشهیابی علل آسیبهای فعلی آن، جایگاه و وظایف مبلغ در امر تبلیغ و آسیبهای فعلی تبلیغ دینی و جریاناتی که منجر به فرسودگی این مقوله مهم میشود پرداختند. ابتدا حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد به جزئیات این موضوع پرداخت و پس از وی حجتالاسلام والمسلمین مجید باباخانی نظر خود را در خصوص سخنان مطرح شده و علل و راهکارهای خروج از وضعیت فعلی و رسیدن به نقطه مطلوب بیان کرد که در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
*یکی از محورهای تعیین کننده در اثربخشی تبلیغات دینی مبلّغ است، چراکه مبلّغ دینی نمیتواند به عمق جان و روح مخاطب نفوذ کند مگر اینکه خود دارای ویژگیهای خاصی از لحاظ علم و عمل نسبت به مخاطبین باشد تا علم خود را به کمک الگودهی در مخاطب به عمل تبدیل کند. در این جریان مهمترین وظایف و ویژگیهای مبلّغ چیست و دستگاههای مسئول در این حوزه چگونه باید عمل کنند تا به نقطه مطلوب رسید؟
حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد: مبلغ جزو مراتب پایینی هرم تبلیغ قرار دارد و اگر بخواهیم یک تحلیل درست از مقوله تبلیغ، آسیبشناسی، حرکات و عوامل رشد آن داشته باشیم، باید ابتدا عوامل بالادستی آن را بررسی کنیم و سپس به پیاده نظام تبلیغ برسیم. در آسیبشناسی اگر بخواهیم موضوع حوزه علمیه را به جهت اینکه خاستگاه تبلیغ است، بررسی کنیم، باید گفت قدم اول حوزه علمیه است. متأسفانه حوزه علمیه هنوز ساز و کار تبلیغ را به عنوان یک شأن مهم نپذیرفته است. امروز ساختار حوزههای علمیه برای این ساخته شده است که مرجع تقلید تولید کند، نه اینکه مبلغ بسازد. شرط تأثیرگذاری انس است؛ اما چه معنی دارد که یک طلبه فقط ۱۰ روز برای تبلیغ به منطقهای اعزام شود؟ اینگونه فعالیت کردن با یک روضهخوان هیچ تفاوتی ندارد. ما به اینجا رسیدیم، چون حوزه علمیه برای مرجع تقلید آموزش دادن، ساخته شده بود و برای تبلیغ، تدبیری نداشت.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین باباخانی، ضمن تأیید برخی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد مطالبی را درباره عملکرد دستگاههای حوزه تبلیغ بیان کرد و به تبیین توفیقات عرصه تبلیغ و ضعفهای این عرصه نیز پرداخت.
حجتالاسلام والمسلمین باباخانی: منظرهای مختلفی در این قضیه باید بررسی شود و قطعاً آسیبهایی هم وجود دارد که نشان میدهد نهاد تبلیغ، بعد از انقلاب اسلامی همپای سایر نهادها و حرکت انقلاب اسلامی پیش نرفته است. علیرغم اینکه ظرفیت دهها برابر عملکردن را داریم، اما امروز میبینیم که اثر تبلیغ دین و اثر مبلغان مؤثر چگونه است. ظرفیت تبلیغ دینی ما چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ قالب، خیلی بیش از اینها میتواند باشد و میتوان بیشتر از آن استفاده کرد. میتوان سه عنصر را در فضای تبلیغی تعریف کرد؛ یکی بحث محتوا، دیگری شکل قالب تبلیغ و یک مورد هم در حوزه فضای تبلیغی دینی یعنی نیتها و اخلاص مبلغ است.
طی یک نظرسنجی بین کسانی که حجاب آنها مشکل داشته است، بالای ۹۰ درصد آنها اعلام کردهاند که ما با اصل حجاب مشکلی نداریم و گاه دلایلی را هم بیان کردند؛ این یعنی آمار کسانی که اعلام میکنند من با فلان موضوع دینی مخالف هستم یعنی در حقیقت با شیوه و روشها مشکل دارند. شیپور دین امروز هنوز هم صدای خود را دارد، به شرط آنکه به درستی از آن استفاده کنیم و تلاش نکنیم که برعکس صدای آن را دربیاوریم. باید روشهای تبلیغی را استخراج کنیم. این روشها باید مدون باشد. در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد درباره برخی از سخنان حجتالاسلام باباخانی واکنش نشان داد و مسائل و موارد دیگری از آسیبهای عرصه تبلیغ را بیان کرد.حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد: اگر سخنان حجتالاسلام والمسلمین باباخانی را قبل از انقلاب میشنیدم قطعاً آنها را تحسین میکردم. یعنی اینکه قبل از انقلاب و در یک حکومت طاغوتی که هیچ وظیفهای را در قبال دین برای خودش تعریف نکرده و عهدهدار این مسئولیت نیست، اگر چند طلبه کارهایی میکردند و جمعیت زیادی پای منبر آنها مینشستند، قطعاً حرکتهای خوبی بود و باید آنها را تحسین میکردیم، اما وقتی که شما در حکومت اسلامی تنفس میکنید، نمیتوانید از فیوضات و مواردی که خودجوش اتفاق افتادهاند به عنوان چیزی که به نحوی نشان این باشد که ما بیتوفیق هم نبودهایم، یاد کنیم.حجتالاسلام والمسلمین باباخانی در واکنش به این سخنان گفت: بحث اصلی این است که ما نقطه شروع تبلیغ در جامعه را باید بررسی و در جایگاهی هم حوزه علمیه را ارزیابی کنیم. اما امروز میخواهیم فضای جامعه و عنصر تبلیغ را بررسی کنیم و قطعا موضوع را با ریشهیابی باید انجام دهیم؛ قطعاً نهاد تبلیغ قبل از انقلاب اسلامی نقصهای زیادی داشته است، اما امروز با تمام این نواقص اگر تعداد جلسات و جمعیتها و کمیتها را هم مشاهده کنیم و دلسوختهها و اشک و حسی را که در جوانها وجود دارد با سال ۱۳۵۰ بررسی کنیم و مسئله دینگریزیهایی که براساس افکارسنجیهایی که خود جهاد دانشگاهی انجام داده ببینیم، به این نتیجه میرسیم که در نقطه فعلی، سرمایه بسیار و راه نرفته هم زیاد داریم. نهادهای ما موازیکاریها، نواقص و مشکلات بسیاری دارند که باید آرام آرام و یکی پس از دیگری حل کرد، اما باید نقطه کانونی را کمی دقیقتر ببینیم و به گونهای مسائل را نبینیم که ناامید شویم. اگر فضا ناامیدکننده است اشکالی ندارد که بگوییم آمارها این موارد را در بررسیهای علمی بیان میکند، اما وقتی که ما جوانانی را میبینیم که با کمی ارتباط خوب و فعالیتهای اثرگذار جذب میشوند، میتوانیم یک تبلیغ مؤثر را شاهد باشیم. نمیخواهم بگویم که کار تبلیغ به معنای یک کار نهاد حکومتی تبلیغ است، بلکه نهاد تبلیغ دین به معنای خودش و در واقع جریان آزاد تبلیغ دین؛ اگر این مسائل را دقیقتر ببینیم بهتر میتوانیم به مسائل و مشکلات بپردازیم و موضوع حوزه هم دقیقتر ببینیم.
بعد از این سخنان حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد با انتقاد از برخی سخنان حجتالاسلام باباخانی اظهار کرد: نگاه من با نگاه شما تفاوت دارد. سخنان شما را شبیه این میدانم که بگویید، ببینید مردم هنوز نمردهاند و سرپا هستند، در حالی که خیلی از این افراد در شرایط سخت زندگی به سر میبرند و نمیتوانند زندگی کنند. من به شما میگویم که افراد نمیتوانند زندگی کنند، اما شما پاسخ میدهد که ببینید زنده هستند و این یعنی ما فقط به بودن مردم اهمیت میدهیم، اما به اینکه چه چیزی به آنها بدهیم توجه نداریم. ما باید ببینیم که در چه سطحی دین خودمان را تعریف میکنیم و در یک حکومت اسلامی آیا تعریف تبلیغ دین چنین چیزی است.
مسجد به عنوان سمبل و نماد دینداری ماست و اعتقاد ما این است که اگر هیئت و بچه هیئتی مسجدی نباشد آن را به عنوان یک دینداری سطحی و کمعمق باید به حساب آورد، دینداری که خیلی راحت انحراف پیدا میکند. چطور امروز کنترل و مدیریت هیئتهای مذهبی از دست ما رفته است و مداحان آنها را مدیریت میکنند، درحالیکه کفرآمیزترین حرفها را در هیئتهای مذهبی میبینیم
بنده به این موضوع ملتفت هستم که وقتی افراد در شب قدر به مساجد و حسینیهها میآیند یا در ایام محرم به سینهزنی میپردازند، هنوز حیات معنوی آنها زنده است و نمردهاند، اما آیا حیات معنوی این افراد تنها شب قدر و ایام محرم و صفر است. سؤال این است که ملاک دینداری را چه میدانید؟ آیا ملاک دینداری شما شرکت در مراسم شب قدر است؟ ملاک دینداری شما این است که مردم در ایام محرم و صفر به خیابانها بریزند و سینه بزنند؟ آیا این ظهورات دینداری است؟
ما شاخصههای دینداری را بسیار پایین آوردهایم و آن له کردهایم. باید ببنیم این جلسات چقدر عمق و چقدر اثر در زندگی افراد جامعه گذاشته است. این قضایا را در تراز حکومت اسلامی که ۳۰۰ هزار شهید برای آن دادهایم نگاه میکنم. اگر این آمارها را در حکومت طاغوت میدیدم خوشحال میشدم که نسبتا خوب است؛ اما در حکومت اسلامی که نهادهای مختلف پول نفت را گرفتهاند که کار بکنند، اما حاصل کارشان وضعیت فعلی است جای تاسف و ناراحتی دارد. امروز میبینیم که عمده کارهای انجام شده، مردمی و خودجوش بوده و حاکمیت نقشی در این فعالیتها نداشته است و عملا این نهادها کاری نکردهاند.
کارهای خودجوش فراوانی را در سیل و حوادث اخیر شاهد بودیم که توسط مردم بود و هیچ نهادی این کارها را نکرد. بعضا طلبههایی این کار را انجام دادند که وقتی زندگی آنها را از نزدیک میبینید، گریهتان میگیرد که فلانی چگونه زنده است. وقتی با شهریه ۷۰۰ هزار تومانی زندگی میکند و خانوادهاش را رها کرده است و باز برای کمکرسانی به مناطق سیلزده رفته است. حالا ما این افراد را برندینگ نظام، سازمانها و نهادهای دینی علم میکنیم درحالی که این کار افتخار خود این فرد بوده و این رفتار مایه ننگ نهادهای دینی و حوزی است که هیچ کاری در این زمینه نکردهاند.
باید تراز اسلامی را در کارهایمان ببینیم و بدانیم روز قیامت چه چیزی از ما سؤال میشود که ما باید جواب آن را بدهیم. خیلی از این مسائل نماد تعلق به دین هستند نه نماد دینداری؛ حتی کسانی که برای عزاداری امام حسین(ع) میآیند و کسانی که مسجد را نمیشناسند، ولی برای عزاداری میآیند نماد دینداری نیستند، بلکه نماد تعلق خاطر به دین هستند. یعنی امام حسین(ع) را دوست دارند ولو اینکه تشیع ندارد و از آن پیروی نکنند. باید در نمادها دقت بسیاری کنیم و آنها را پایین نکشیم. اینکه میگوییم شب قدر آمده و مردم حضور پر شور داشتند نماد دینداری نیست.
مسئولانهتر باید با مسائل برخورد کنیم و یقه نهادهای دینی را بگیریم که چه کاری میکنند. البته منظور تنها سازمان تبلیغات اسلامی نیست و نمیتوان قضاوت کلی از فعالیتهای آن با مدیریت جدید داشت. وزارت ارشاد و صدا و سیمای هم که تفکرات ضد دینی را به زبان هنر به خورد مردم میدهد به همین صورت است.
فمنیسیتی که صدا و سیمای ما ترویج میکند هیچ نهادی در دنیا ترویج نمیکند. در فیلمهای هالیوود هم این کار نادرست را نمیکنند که صدا و سیمای ما انجام میدهد. شاید به خاطر این است که آنها این مسائل را رد کردهاند و به مسائل جدیتر میپردازند، ولی صدا و سیمای ما در مرحله ذوقزدگی است. خدمتی که صدا و سیما برای دین انجام داده این است که یک شبکه راهاندازی کند و دو روحانی و آخوند را بیاورد و در مورد دین صحبت کنند، درحالی که هدف و کار صدا و سیما این نبود. صدا و سیما رسالت داشت تا دین را در زبان هنر بیان کند. نمایش حرف زدن خیلی هنر نمیخواهد، در حالی که هیچ مخاطبی هم ندارد. رسالت و خاصیت اصلی صدا و سیما چیزی بود که رخ نداد؛ لذا باید یقه اینها را گرفت نه اینکه بگوییم چند نفر در عزاداری شرکت کردند. فعالیتها به هیچ وجه در تراز هزینههایی که شده نیست.
پیشنهاد میکنم در بحث تحول حوزه علمیه، سازمان تبلیغات کمک کند. آقای اعرافی کسی است که دوست دارد در حوزه تحول اتفاق بیفتد و دوست دارند که منویات رهبر معظم انقلاب در حوزه پیش برود. امروز بیوتی داریم که وقتی روحانی به آنجا میرود و عنوان روحانی مستقر را میگیرد شهریهاش قطع میشود و این درحالی است که امکانات یک طلبه در شهر قم در مقایسه با طلبهای که در خط مقدم جبهه فرهنگی ایستاده و تبلیغ دین میکند بسیار متفاوت است. این درحالی است که بیشتر طلبهها را در قم احتکار کردهاند. این موارد را باید سازمانهایی مانند تبلیغات اسلامی تبیین کنند و مکررا اعلام کنند که آقایان بپذیرند تا نظام آموزش حوزه حداقلش ۵۰ درصد آن را تغییر دهد و طلبهها هم حس کند که هویت جدی به عنوان مبلغ دارند؛ مبلغ هم باید رده بندی و مراتب و سیستم آموزشی قوی و قدرتمندی داشته باشد. این اتفاق وقتی رخ میدهد که این اصرارها رخ دهد. ما باید مزایا را برای طلبهها به سمت خاکریز اول بریم. تماسهایی با طلبههایی داشتم که به مناطق محروم برای تبلیغ رفته بودند و امروز ناراحت و پشیمان هستند. چراکه میگوید نبض حیاتشان را زدهاند و هیچ چیز دیگری اینجا ندارند؛ ما به جای اینکه مشوقهای قوی قرار بدهیم مشکل درست کردهایم و اینها مواردی است که میتواند به آقای اعرافی در بحث تحول در حوزه و رفتن به سمت نیازهای تبلیغی کمک کند.
حجتالاسلام والمسلمین باباخانی به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: بحث مطلق گرایی بد و بدبینی بیش از حد هم بد است. بدبینی باعث توقف میشود. منزل ما در چهار راه مولوی تهران و همجوار با دروازه غار است. همینجا بزرگ شدم، زندگی کردم، از نظر مواجهه با جوانان حداقل ۲۰ سال است در جمعهای بزرگ جوانان رفت و آمد میکنم. اما نکته این است که هیچکس نمیگوید جوانی که به هیئت میآید مشکلی ندارد؛ بلکه اوضاع مطلوبی هم ندارد، اما میتوان کار کرد چراکه فضا روبه جلو است. در موضوع سیل اخیر طلبههای بسیاری رفتند اما سؤال اینجاست که چرا در سایر مشکلات و حوادث کشور این حجم طلبهها را شاهد نبودیم؟ اگر من مسئول آمدم و خودم پیش قدم شدم و جلو رفتم و با هیئتی، مداح و مبلغ نشستم و گپ زدم در حد خودم سعی کردم مشکلات آنها را حل کنم. امروز مدارس عمید راهاندازی شده است که در آن ۱۵۰ مدرسه مشارکت میکنند. طلبه جوان ما در این مدارس شرکت میکند و موثر واقع میشود. نقطه مطلوب ما ۱۰ برابر وضعیتی است که در آن هستیم. باید بدانیم که نقاط مشکل هم زیاد داریم، اما امکانات زیاد و سرمایههای دینی بسیار زیاد و جوانان زیادی داریم که آمادگی پذیرش دارند و این وضعیت نمیتواند اینگونه بماند.
سرمان را نباید در گل کنیم و بدبینی مفرط هم باعث توقف میشود. ما سرمایه بسیار زیادی داریم. راه نرفته بسیار زیادی داریم و نهادها مشکلات بسیار زیادی دارند که از دل این، ساختارها را باید شکاند و به دل مردم برویم. وقتی بنده میخواهم برای موضوعی خرج بکنم، به سرمایههای دولتی نگاه میکنم و میبینم که کل نهاد فرهنگ درصد خیلی کمی دارد که شاید یک درصد بودجه کل کشور است و این در مقابل بودجههای تشریفاتی دیگر بسیار ناچیز است.
در مورد مجموعه نهادهای حکومتی مشکل زیاد است، اما وقتی به سراغ مردم میرویم میبینیم که مردمی شدن نهاد تبلیغ تنها یک شعار نیست. به عنوان مثال وقتی ما میخواهیم به مدارس مبلغ بفرستیم نیازمند امکانات و سرمایه هستیم تا کار عمیق انجام شود. وقتی به سراغ نهادهای حکومتی هم میرویم میگویند که فلان مبلغ پول دارند که مقداری از آن را در موارد تبلیغی هزینه خواهند کرد. اما زمانی که من مسئول دلم نسوزد میگویم یک مبلغ مشخص دارم که هزینه میکنم و در انتها تکلیف خودم را هم انجام دادهام و کار را به حسب مبلغ خرج شده تمام میدانم. اما اگر بدانم که انقلاب اسلامی فرصت طلایی است و این ۲۰۰ هزار شهید فرصت طلایی ایجاد کردهاند، به سراغ مردم میروم و با مردم مینشینم میبینم که این مردم حاضرند برنامههای فرهنگی و خدمات مسجد را تأمین کنند.
نهادها نباید به میزان پولی که در زمینه فعالیتهای دینی و ارزشی دارند، بسنده کنند. تازه اگر این مبلغ به درستی هزینه شود. اما اگر به دل خود مردم برویم و آنها بدانند من برای فرهنگ جامعه کار میکنم قطعا همراهی میکنند به شرطی که صداقت را در من ببینند. مردم ما مردم خوبی هستند برای اینکه حرکت فرهنگی ایجاد کنند. من نمیتوانم بگویم که فلان نهاد بد عمل کرد و من هم بگویم رسالت تبلیغاتی من از بین میرود. موضوع سر این است که آیا تغیر شدنی است و ما میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم. پاسخ این است که بله شدنی است و میتوان رو به جلو حرکت کرد. رویشها نسبت به بعد از انقلاب خوب بوده است، اما مطلوب نیست.
روایت است که فردی نزد امام صادق(ع) میآید و به ایشان عرضه میکند، امیدواریم به زودی حکومت دست شما قرار بگیرد تا ما آسایش داشته باشیم و دلی از عزا دربیاوریم. حضرت در پاسخ میفرمایند اگر حکومت دست ما برسد شما شب تا صبح باید برنامهریزی کنید و صبح تا شب هم باید کار کنید. حکومت امروز دست نهاد دین رسیده است و من چه مسئول، چه طلبه و هرکسی که دلسوز فضای دین است شب و روز را نباید بشناسد و خیالبافی هم نکند. جوانان، مبلغان و گوههای جهادی ما همانهایی هستند که به اینها نهاد سازمان تبلیغات اسلامی میگوییم. سازمان تبلیغات جایی است که فضا و بستر را ایجاد کند و مشکلات تبلیغاتی را بیان کند. خود هر فردی که کار تبلیغاتی دینی میکند و از طرف سازمان تبلیغات اسلامی مامور انجام فعالیت دینی است خود او یک سازمان تبلیغات اسلامی مستقل است.در کردستان طلبهای را دیدم که در روستاهای دور افتاده قروه تبلیغ دین میکرد. کار من اینجا تسهیلگری بود. او آموزش نیاز دارد تا کار بهتری را ارائه دهد. ما هم باید کار کنیم و علیرغم همه مشکلات و فضایی که وجود دارد باید بدانیم که مخاطب ما مطلب میخواهد، اما چرا محتوا و مطلب نداریم که در اختیار آنها بگذاریم. البته احساس میکنم که سخنان من با حجتالاسلام اکبرنژاد تقریباً یکی است، اما اولویتها کمی متفاوت است.
حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد در ادامه این سخنان گفت: احساس میکنم که حجت الاسلام باباخانی محل بحث را اشتباه گرفتهاند؛ مثل این است که من بگویم شما به عنوان یک فرد چه کاری میتوانید در امر تبلیغ انجام دهید درحالی که محل بحث آسیب شناسی تبلیغ دین است. بحث شخصی نیست و بنده هم به عنوان یک نظریهپرداز دعوت شدهام که نظر خودم را در مورد تبلیغ دینی ارائه دهم. بنده حاکمیت و نهادهای دینی و حوزه را هم مطرح کردم. البته ملتفت هستم که حجتالاسلام باباخانی یک نیروی تبلیغی دینی خوب و مردمی است و بحث شخصی نمیکنم اما شما حس نمیکنید که دهها سال است در این کشور مردم میخواهند بگویند که مشکل زیاد داریم و مسئولان هم میخواهند بگویند که کار زیاد شده است؟ این برای شما سؤال نیست؟ میگویند مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.اگر بنا باشد خود مسئولان قاضی رفتارهای خودشان باشند هیچ مشکلی حل نمیشود. اگر میخواهید عملکرد را قضاوت کنید باید به کف جامعه و دل مردم بروید و ببینید که مردم قضاوتشان نسبت به نهادهای دینی چیست؟ انقلاب ما دهها سال از این رنج میبرد که مسئولان در مورد خودشان قضاوتهایی را میکنند که مردم را حس نمیکنند. اگر از مردم سؤال کنید پاسخ میدهند که جامعه در مورد مباحث معنوی روبه انحطاط میرود. باید کاری بکنیم که مردم در مورد مسئولان قضاوت کنند.
دلیل موضع بنده این است که دهها سال است در جمهوری اسلامی دچار این آفت هستیم. همه مسئولان کارهای کم را آنقدر تکرار میکنند که به نظر زیاد میآید و خودشان در مورد خودشان قضاوت خوب میکنند و در نهایت هم میگویند البته ما قبول داریم که خیلی از کارها نشده است و خیلی اتفاقات باید رخ دهد که حجت الاسلام باباخی دقیقا مثل همین مسئولان صحبت میکنند. من یقه کارهای نشدهای که شما میگویید ده برابرش باید انجام میشد و نشده است را میگیرم. روز قیامت به شما چه میگویند که ۱۰ درصد از توانتان را استفاده کردهاید و به بهشت بروید و یا میگویند شما صد درصد امکانات داشتید که از این مقدار تنها ده درصدش را استفاده کردید پس ۹۰ درصد مابقی کجا رفت و چه شد؟ شما خودتان قبول دارید که اینکار باید ۱۰ برابر بشود. این همه طلبه بیکار در قم وجود دارد که هم هزینه بیمه و شهریه میگیرند، اما فکری برای آنها نمیکنند بعد میگویند که الحمدلله در فلان شهر حضور طلبهها بسیار است و فعالیتشان خوب است.
انتظار داشتم که شما به عنوان یک مسئول از سازمان تبلیغات اسلامی طرح ارائه کنید. اما متأسفانه همانند عادت غلطی که در پوست و استخوانمان رسوخ کرده است خودمان در مورد خودمان قضاوت میکنیم و چیزهای کوچک را بزرگ میکنیم و کارهای بزرگ را ندید میگیریم؛ سیستم باید جوابگو باشد نه اینکه با یک کلی گویی همه را خوب جلوه دهد.
حجتالاسلام والمسلمین باباخانی بعد از این سخنان بیان کرد: شما در مورد مصداقها صحبت کردید و سوابق ما در انتقاد از این حوزه بیشتر است. اما بحث این است که اگر نقطه شروع را منقح نکنیم و درست نبینیم، به ناکجا میرویم. گاهی اوقات است که ما صرفا منفیها را بیان میکنیم و موضوع این است که نقطه مطلوبی نداریم. ما کاری به مسئولان نداریم در واقع گزارش نهاد دین و انقلاب اسلامی را ارائه میکنیم نه سازمان تبلیغات که البته آن هم به جای خودش باید بررسی شود. دفتر تبلیغات و حوزه علمیه، معاونتهای فرهنگی و شهرداری تهران هم باید به جای خودش بررسی شود. امروز بودجه فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران ۱۸۰۰ میلیارد تومان است و بودجه کل سازمان تبلیغات اسلامی ۱۵۰ میلیارد تومان و بودجه دفتر تبلیغات اسلامی ۱۴۰ میلیارد تومان است.
فضای تبلیغ را دو گونه میتوان بررسی کرد؛ یک مورد اینکه آسیبها، منفیات، سلبیات و مشکلات را تنها گفت و میتوان یک گام جلوتر برویم و بگوییم که چه کاری میشود کرد. اما حرف من این است که باید گام دوم را برداشت. گام دوم این است که شما آسیب را ببینید و برای آن راه عملی انجام داد. یک وقت ما میگوییم که حوزه علیمه باید فعالیتش اینگونه شود که کار مفصلی است و آیا امروز هم میتوان کاری کرد. پاسخ این است که امروز هم میتوان این کار را کرد. امروز که من اینجا قرار گرفتهام به عنوان یک طلبه باید به سراغ این بروم که اگر مشکلات داریم و حجاب هم وضعیتش این است، از اینجا شروع کنم و به دنبال راه حل باشم و روی قسمت ایجابی در حوزه تبلیغ باید کار کنم. سلبیها را باید نگاه کنیم و عمیق شویم و بفهمیم. نگاه این است که حجت الاسلام اکبرنژاد در سلبیات مانده است و من میگویم که از سلبیات باید بگذریم و به ایجابیها بپردازیم. همه نهادها نقص بسیار داشتهاند و باید بازبینی شوند. سیستم اداری ما سیستم جامدی است که با فرهنگی که به دنبال جریان دینامیک است به هیچ وجه سازگار نیست.
انتهای پیام