سبک زندگی، از جمله مقولاتی است که در زندگی هر شخص و جامعهای با هر اندیشه، مکتب، دین، مذهب، نژاد، زبان، تمدن، فرهنگ، موقعیت زمانی، شرایط مکانی و ... بروز میکند. صاحبنظران و اندیشمندان، جهت ارزیابی زندگی یک شخص یا جامعه به مطالعه و بررسی سبک زندگی آن از جهت کمی و کیفی روی میآورند.
امروزه، سبک زندگی، از اهمیت بالایی برخوردار است و در دانشهای مختلف، افکار دانشمندان به تحلیل و بررسی این مقوله، معطوف شده است. به طور معمول، هر فرد و جامعهای طبق هدفی که در نظر دارد، گفتار و کردار خود را تنظیم میکند. به همین جهت، هم هدف یا اهداف آن شخص یا آن جامعه، معرف نوع سبک زندگی آن دو به شمار میرود و هم نوع سبک زندگی آن دو، معرف هدف یا اهدافی است که دنبال میکنند.
در همین رابطه ایکنا سمنان، گفتوگویی با فریبا ارده، مدرس حوزه علمیه خواهران مهدیشهر، داشته است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ سبک زندگی از نظر فکری و فرهنگی دارای چه ابعادی است و آیا موافق تفکیک سبک زندگی اسلامی یا غربی هستید؟
امروزه با توجه به تنوع ساختارهای اجتماعی، دینی، سیاسی، فرهنگی و حتی خبری، نمیتوان تقسیمبندی دقیقی از سبک زندگی تعریف کرد، اما با توجه به شرایط موجود کشور و جبههبندیهای جهانی شاید بهترین تفکیک را باید براساس سبک زندگی اسلامی ایرانی و سبک زندگی غربی دانست. آنچه مهم است تقسیمبندیهای فوق بر اساس محتوی اسلامی و غربی باید تعریف شود و صرفاً به نام تقسیمبندی نباشد و تمام مؤلفههای رفتاری در علوم اسلامی و علوم غربی در بطن این تقسیمبندی تعریف شوند.
اگر صرفاً به واژهپردازی همانند سالهای گذشته بپردازیم این نوع تقسیمبندی نیز نمیتواند الگوی خوبی برای جامعه اسلامی ما باشد. نکته مهم و اساسی اینکه در این نوع تقسیمبندی هم باید تمام مؤلفههای تأثیرگذار بر اساس قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین را در نظر گرفته و از وزندهی سرخود هر مؤلفه نیز به شکل جدی پرهیز و هر آنچه در اسلام تببین شده اعمال شود.
ایکنا ـ نقش تکنولوژی در تغییر سبک زندگی جامعه ایرانی را چگونه میبینید؟
تکنولوژی فینفسه نباید و نمیتواند تغییرات اساسی در نگرش فرهنگی ایجاد کند، هرچند شتاب فرهنگی یکی از کارکردهای تکنولوژی است، بنابراین وقتی تکنولوژی انحصاری شد و ضمائم سیاسی و فرهنگی پیدا کرد نمیتواند تغییرات اساسی در سبک زندگی را همراه داشته باشد و ورود تکنولوژیهای سیاسی به مرور در ساختار فرهنگی تأثیر گذاشته، اما در سالهای اخیر با ورود کامپیوتر، اینترنت و شبکههای مجازی دوران تغییرات نگرش فرهنگی بسیار شتابان بوده است.
ایکنا ـ چه راهی برای تحقق سبک زندگی اسلامی در جامعه باید طی شود؟
اول اینکه باید تکلیف مشخص شود سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی ایرانی با سبک زندگی ایرانی اسلامی مورد توجه ماست، دوم اینکه همانگونه که در سؤال اول اشاره شد فرهنگ یک کلمه نیست و سبک زندگی یک فرایند نخواهد بود بلکه مجموعهای از مؤلفههای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، رفتاری، دینی، هنری، اقتصادی، مالی و .. است که باید با شناخت کامل از همه مؤلفهها براساس دیدگاههای اسلام و تمدن ایرانی با اولویت نظرات اسلامی آن را بررسی، وزندهی و تدوین کرد. بعد از تدوین فرهنگ سبک زندگی اسلامی ایرانی باید مؤثرترین آن را شناسایی و تقسیم وظایف منطقی و تخصصی انجام داد.
در جامعه اسلامی ما دولت، نهادهای اسلامی، حوزههای علمیه، نظام آموزشی کشور در تمام سطوح، شورای انقلاب فرهنگی، نهادهای اجتماعی، نهادهای فرهنگی و بنیادهای مردم محور و از همه مهمتر خود مردم باید نقش اساسی داشته باشند و با وظایف تعریف شده در این مسیر گام بردارند. تحقق این امر نیاز به قوانین مدون و جامه، مجری با سیاسیت، کاردان و عملگرا و بسترهای مناسب اجتماعی و ... دارد.
ایکنا ـ راهکار شما در خصوص تحقق مسئله سبک زندگی مبتنی بر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی چیست؟
سبک زندگی اسلامی یک فرهنگ است، فرهنگ نیاز به زمان دارد همانگونه که سالیان سال طول کشید تا فرهنگ غنی ما به این وضع موجود رسید. برای رسیدن به حد مطلوب باید حوصله کرد و برنامهای بلندمدت تدوین کرد و با رعایت موضوعات بند 3 موارد ذیل باید انجام شود. اصلاح ساختار اجتماعی با کاهش فاصله طبقات اجتماعی، اصلاح قوانین و ساختار اداری، حذف قوانین و سنتهای مازاد و توجه به اصول اساسی، عملگرایی متولیان امر فرهنگ، سیاست و اجتماع، کاهش فاصله طبقاتی اقتصادی و ایجاد امنیت اجتماعی و اقتصادی، ایجاد بسر مناسب رسانهای، توزیع عادلانه ثروت ملی، روشنگری و شفافسازی قوانین و مصوبات انجام میشود.
ایکنا ـ به نظر شما میتوانیم سبک زندگی اسلامی را به صورت جزء جزء یا بخش بخش در جامعه محقق کنیم؟
همانگونه که قبلاً اشاره شد مؤلفههای بسیاری در ترسیم راه برای تحقق سبک زندگی ایرانی اسلامی نقش دارند که برخی از این مؤلفهها فراگیر بوده و باید همزمان تحقق یابند، بنابراین بسیاری از این مؤلفهها براساس شرایط جغرافیایی، مذهبی، فرهنگی و حتی زمان قابلیت تقدم یا تأخیر دارند پس میتوان برخی از آنها را بخش بخش اجرا و محقق ساخت، اما در یک بازه زمانی تعریف شده برای رسیدن به وضعیت مطلوب و در نهایت امر همه مؤلفهها باید نقش خود را به نحو شایسته انجام داده باشند.
ایکنا ـ آیا در حوزه زندگی فردی و اجتماعی، شهروندانی مسئولیتپذیر هستیم؟
مسئولیتپذیری یک شعار نیست و یک حرکت احساسی پرشتاب را هم نمیتوان مسئولیتپذیری تعریف کرد. عموم مردم در دهه اول انقلاب اسلامی که همراه با دفاعمقدس هشت ساله بود اوج مسئولیتپذیری را نشان دادند ولی به مرور این امر کمرنگ شده و امروز نسبت کوچکی از جامعه مسئولیتپذیر در جامعه هستند و عموماً حس مسئولیتپذیری ندارند.
همانگونه که اشاره شد حرکات انساندوستانه احساسی در جریان زلزله، سیل، کرونا و ... بسیار مهم است ولی فرهنگ مسئولیتپذیری را نمیتوان تعریف کرد. نتیجه اینکه بخشی کوچک از جامعه همانند دهه اول انقلاب همچنان مسئولیتپذیر بوده و دیگران منافع شخصی خودشان را به حقوق شهروندی دیگران ترجیح میدهند.
ایکنا ـ بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اخلاق چه رابطه و نسبتی وجود دارد؟ آیا افول مسئولیتپذیری اجتماعی ناشی از انحطاط و زوال اخلاق در جامعه است؟
موضوع کمرنگ شدن مسئولیتپذیری به عوامل چندگانه و چند وجهه مرتبط است، اخلاق میتواند یکی از مهمترین عوامل آن تلقی گردد، اما تنها عامل نخواهد بود. در این راستا مهمترین عوامل تأثیرگذار کاهش جایگاه اخلاقاسلامی، ایرانی در جامعه، تدوین قوانین فردگرایانه، القائات فردگرایی در برنامههای رسانهای، احساس خطر از امنیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و غبارگرفتگی آینده اجتماعی است.
ایکنا ـ چه عوامل و زمینههایی باعث افزایش و در عین حال کاهش میزان مسئولیتپذیری اجتماعی میشود؟
منافعگرایی فردی، احساس ناامنی اجتماعی، اقتصادی، کاهش روابط اجتماعی، دوری از سنتهای دینی و ملی، تغییر جایگاه ارزشها و ضد ارزشها، واکنش نامناسب در مقابل ارزشها از مهمترین عوامل کاهش مسئولیتپذیری است، اما تعادل اجتماعی، ایجاد زمینه لازم برای امنیت اجماعی و اقتصادی، ارزشمحوری در جامعه، الگوسازی مناسب براساس کارکردهای اسلامی ایرانی و تشویق به روابط اجتماعی شهروندی از عوامل افزایش مسئولیتپذیری در جامعه هستند.
انتهای پیام