به گزارش ایکنا، نوزدهمین جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز چهاردهم اسفند، به شکل مجازی برگزار شد.
در ادامه متن جلسه را میخوانید؛
گفتوگو از یازدهمین مسئله مربوط به فلسفه تفسیر بود. بحث مهم و پرکاربردی است؛ اعتبار خبر واحد معتبر در تفسیر و پیراتفسیر به این معنا که اگر خبری باشد که شرایط افتا داشته باشد؛ یعنی اگر مبین حکم بود بر اساس آن فتوا داده میشد ولی خبر مبین حکم نباشد بلکه مبین تفسیر یک آیه یا حاکی از یک واقعه باشد، تکلیفش چیست.
یک مثال بزنم. ابوحنیفه با امام صادق(ع) غذا میخورد. وقتی امام از خوردن فارغ شدند، گفتند: خدایا این نعمت از تو و رسول تو بود. شاید حضرت عمداً این تعبیر را به کار برند. ابوحنیفه عرض کرد: یااباعبداللهً! آیا برای خدا شریک قرار دادی؟ امام فرمود: اگر من مشرک باشم پس اولین مشرک خدا است، چون خداوند فرمود: «أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ» و در جای دیگری فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ». ابوحنیفه گفت: انگار من این آیه را اولینبار است میشنوم. یک چنین روایتی در اختیار ما است، در تفسیر آیات هم هست.
ما گفتیم در این مسئله سه نظر مطرح است که هر کدام بحث شد. امروز میخواهیم تصمیم بگیریم و بحث را جمع کنیم. اولاً باید مسئله را طبیعی فرض کرد؛ یعنی تعبدی در کار نیست چنانکه باید دید عقلا چکار میکنند. ضمناً این پدیده برای ما نیست و تمام عقلای عالم نسبت به این خبر رفتاری دارند. ما نباید در اینجا کاری کنیم که فارغ از رفتار عقلا باشد.
نکته دوم اینکه وقتی میگویند پیامی معتبر است یعنی چه؟ معتبر است؛ یعنی زمینه اعتقاد را در من ایجاد کند و اعتقاداتم را از آن بگیریم و به کسی که خبر مال او است نسبت بدهم؛ مثلاً بگویم ائمه گفتند محشر اینطوری است، پل صراط اینطوری است. همچنین بتوانم آن اخبار را برای دیگران نقل کنم و اگر یک جا عملی دارد به آن عمل کنم. مثلاً اگر روایت گفته است پنجشنبه آخر ماه روزه بگیر به آن عمل کنم. پس خبر واحد در همین حد که زمینه پیدایش اعتقاد باشد، بشود آن را نقل کرد و به آن عمل شود، مورد پذیرش است و نمیتوان گفت چنین اخباری اثر شرعی ندارد.
نکته دیگر اینکه اگر یک جا علم لازم است، ایمان وجدانی لازم است و نمیشود تقلید کرد، خبر واحد کفایت نمیکند. مثلاً کسی نمیتواند بگوید چون پیامبر اسلام فرمودند خدا واحد است، من هم شهادت میدهم خدا واحد است. اینکه ایمان نیست. ما در ایمان توانایی در اقامه استدلال را شرط نمیدانیم، ولی یقین را شرط میدانیم لذا خبر واحد هرچند محکم و موثق باشد، فایده ندارد. بر این اساس من فرمایش آقای خویی را نمیفهمم که گفتهاند بر مبنای ما که خبر واحد را کالعلم میدانیم، خبر واحد حجیت دارد. بله! اگر کسی واقعاً به این علم نرسید ولی قرار و اطمینان دارد همان کفایت میکند. البته در بحث تفسیر، در روایاتی که در تفسیر آیات آمده است اطمینان لازم نیست و انسان میتواند خبر واحد را زمینه اعتقاد قرار دهد.
نکته پنجم اینکه آیا نباید اسناد ادله اعتبار خبر واحد را دید؟ اگر کسی بگوید اسناد اعتبار خبر واحد روایات هستند، اگر در آن روایات صحبت از اعتبار خبر واحد مبین احکام باشد، میتوان گفت در غیر مبین احکام دلیل نداریم ولی اگر در آن روایات بحث خود دین باشد، شامل اخبار غیر مبین احکام هم میشود.
نتیجه اینکه هیچ تعبدی در کار نیست، مسئله باید در سیر طبیعی طی شود. ما معتقدیم هرگاه شخصی را در نظر بگیریم که حقایق زیادی برای مردم بیان کرده است راههایی را هم برای رسیدن به آن حقایق قرار داده است، آن راهها برای رسیدن به آن حقایق اعتبار دارد جز در مواردی که به قرینه قطعی خارج باشد مثل اینکه برخی از این حقایق باید به علم یقینی وجدانی برسد، مثل اصول اعتقادات، بنابراین میتوان فیالجمله بر اعتبار خبر ثقه یا موثوق در غیر احکام قائل شد. البته باید مراعات امور جانبی را کرد؛ مثلاً سخن معلوم به علم تعبدی را به عنوان سخن معلوم به علم وجدانی قلمداد نکرد. اتفاقاً سیره عقلا در تفاسیر هم عمل به خبر واحد در تفسیر است، ولی مفسرین خبر واحدی که سند داشته باشد یا مفاد آن قابل دفاع باشد را ذکر میکردند.
انتهای پیام