مسعود جانبزرگی، استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سلسله جلسات «تربیت فرزند براساس رویکرد درمان معنوی» که به همت ایکنای قم تولید شده است، به مصادیق تربیت معنوی میپردازد. در ذیل متن و ویدئوی یازدهمین درس ایشان از نظر میگذرد:
گریه کردن کودک، گاهی ابزاری برای جلب توجه والدین است. بنابراین، زمانی که کودک گریه میکند والدین نباید او را در اتاقی تنها به حال خود رها کنند و نسبت به او بیتوجه باشند، بلکه در برخی موارد باید اجازه بدهند کودک پیش چشم آنها گریه کند و آنها نظارهگر باشند.
یکی از اصول فرزندپروری، نگاه کردن والدین به فرزندانشان است؛ در کلاسهای فرزندپروری تست ارزیابی والد خوب و بد از نگاه کودکان را به والدین آموزش میدهم. یک تست ساده این است که فرزندتان را هنگام بازی کردن برای لحظاتی و در سکوت نگاه کنید، اگر او بازی کردن را متوقف کند و آشفته شود، باید هوشیار باشید که والد خوبی برای او نبودید، اما اگر فرزندتان از نگاه کردن شما لذت میبرد و خوشحال میشود، اطمینان حاصل کنید که در نظر او والد خوبی بودید.
بیشتر بخوانید:
والدین گاهی اوقات با سکوت کردن میتوانند فرزندانشان را تربیت کنند، اگرچه سخن نگفتن برای بزرگسالان امری سخت و دشوار بهنظر میرسد، اما باید والدین آن را تمرین کنند.
زمانی که گریه کودک بهعلت تحمل درد و بیماری یا تضییع شدن حقوق آنها باشد، طبیعی است. اما اگر گریه بهمنظور زیادهخواهی و جلبتوجه باشد، بهمثابه ابزاری برای پیشبرد اهدافشان تلقی میشود. در واقع گریه کردن کودک تا دو سالگی طبیعی است، اما از پایان 30 ماهگی به بعد، اغلب گریههای کودکان ابزاری است. منظور آن است که هنگام گریه کودک تا دو سالگی والدین باید سراغ او رفته و او را آرام کنند، اما پس از دو سالگی الزاماً والدین نباید هنگام گریه کردن کودک سراغ او بروند.
بهطور مثال، اگر کودک زمین میخورد و گریه میکند و والدین اطمینان حاصل میکنند که او زخمی نشده است اجازه بدهیم، کودک خودش بلند شود، زیرا نیازی به یاری ما ندارد، اگرچه نباید والدین کودک را از گریه کردن منع کنند، اما باید به او اطمینان بدهند که خودش قادر به بلند شدن از روی زمین است. اگر در این موارد والدین به کمک فرزندشان بروند به آن معناست که کودک با گریه کردن توانسته به خواستهاش برسد و دفعات بعدی هم این کار را تکرار میکند.
انتهای پیام