هر چیزی تاریخچه و گذشتهای دارد که تشکیلدهنده هویت آن است؛ این گزاره درباره عزاداری امام حسین(ع) نیز صدق میکند. مراسم عزاداری حسینی که همه ساله در ایام محرمالحرام بهصورتی پرشور برگزار میشود، تاریخچهای پرفراز و نشیب دارد که نشان میدهد عوامل فراوانی باعث شده تا امروز این مراسم ابعاد فرهنگی ویژه و منحصر بهفردی داشته باشد. بر همین اساس، خبرنگار ایکنا در اصفهان با بهمن زینلی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفتوگویی درباره تاریخچه عزاداری برای سیدالشهدا(ع) انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ نقطه آغاز عزاداری برای امام حسین(ع) در چه دورهای و چگونه بود؟
نقطه شروع عزاداری برای امام حسین(ع) و یاران ایشان در واقعه عاشورا دو حوزه دارد؛ ابتدا عزاداری عام بود که از مذهب تشیع و ارادتمندان امام برخاست. طبق منابع تاریخی، این حوزه از عزاداری با حضور جابر بن عبدالله انصاری بهعنوان اولین زائر و عزادار بر سر مزار امام حسین(ع) در روز چهلم شهادت یا اربعین ایشان آغاز شد.
بهطور کلی در همه مقاطع بعد از واقعه عاشورا، اهل بیت(ع) و یاران ایشان با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جامعه تشیع و در نظر گرفتن فرصتها و امکانات، به عزاداری میپرداختند. برای مثال، امام سجاد(ع) در طول حیات خود بهطور مرتب حادثه عاشورا را بازگو و عزاداری میکرد. درواقع، عزاداری ایشان به معنای بازگویی وقایع عاشورا و مصیبتهای وارد بر اهل بیت(ع) برای شیعیان بود. اولین جریان اعتراضی به بنیامیه نیز در قالب قیامی با عنوان توابین، تحت تأثیر بیان مصیبتها و حوادث عاشورا صورت گرفت و این روال تا امروز ادامه پیدا کرده است.
ایکنا ـ به گفته شما، عزاداریها از اربعین و با زیارت قبور شهدای کربلا بهوسیله جابر بن عبدلله انصاری آغاز شد، ولی عزاداریهای عمومی که پنهانی و بهصورت گروهی و جمعی انجام میشد، از چه زمانی شروع شد؟
در توصیهها، سفارشها و روایتهای مستقیم و غیرمستقیم اهل بیت(ع) میبینیم که یکی از ویژگیهای شیعیان، جمع شدن گروهی در محضر اهل بیت(ع) بوده است، یا برای عزاداری این بزرگواران که در رأس آنها سوگواری برای امام حسین(ع) قرار داشت، دور یکدیگر جمع میشدند. عزاداریهای حسینی بلافاصله بعد از حادثه عاشورا آغاز شد، ولی در قالب دستههای عزاداری یا هیئتهای علنی و آشکار نبود، زیرا در فضای سیاسی جهان اسلام تا قرن سوم برای شیعیان چنین امکانی فراهم نشد. همه عزاداریها که از لابلای مصیبتها و سفارشهای اهل بیت(ع) درمییابیم، بهصورت پنهانی انجام میشد. بنابراین، نمیتوانیم درباره جزئیات آنها قضاوتی داشته باشیم.
موضوع زیارت مزار شهیدان کربلا با عزاداری برای آنها متفاوت بود، زیرا زیارت قبور در آن دوره سیاسی جایز بود، ولی میبینیم که در دوران حاکمانی از جمله متوکل بهدلیل پیامدهایی که عزاداری امام حسین(ع) برای حاکمیت داشت، زیارت قبور ائمه(ع) ممنوع شد و مصیبتهایی به جامعه شیعه تحمیل کرد. بنابراین، شیوه عزاداری نوع اول از زمان واقعه عاشورا بهصورت پنهانی شروع شد و در اجتماعات درونی ادامه پیدا کرد. عزاداری رسمیت نداشت، ولی زیارت قبور شهیدان کربلا از این قاعده مستثنا بود.
زمانی که شیعیان از نظر سیاسی فرصت بروز و ظهور یافتند و دولتهای شیعه در جهان اسلام شکل گرفت، زمینههای بروز عزاداریهای گروهی نیز فراهم شد که نوع دوم عزاداریهای حسینی بود و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. در مناطق شمالی ایران، گروهی به نام علویان حکومتی با همین نام تشکیل دادند، پس از آنها دولت آلبویه تشکیل شد و این روند به همین ترتیب ادامه پیدا کرد. بنابراین، اولین مراسم عزاداری حسینی به دولت علویان و آلبویه بازمیگردد.
حکومت علویان بهدلیل اینکه در مناطق جغرافیایی محدود شکل گرفت، چندان بروز و ظهور ویژهای نداشت، ولی آلبویه حکومت فراگیری در کل ایران، سپس در عراق و بغداد بود که توانایی برگزاری مراسم رسمی مذهبی را هم داشت. عزاداری جمعی، عمومی و رسمی برای امام حسین(ع) از قرن سوم شروع شد و به تناسب اقتدار جامعه تشیع توسعه پیدا کرد، در نتیجه حکومتی مثل آلبویه این مراسم را پررنگ میکرد، ولی بهطور کلی مراسم مذهبی که شامل عزاداری و اعیاد بود، بعد از این دوره حکومتی افول پیدا کرد.
مراسم و امور مذهبی بار دیگر با تشکیل حکومت صفویه بهصورتی نظاممند بروز کرد. حکومت و حاکمان شیعه در این دوره تکیههایی ایجاد کردند که موجب بروز و پیشرفت فرصتهایی برای مداحان، شاعران، نوحهسرایان و... در این عرصه شد. اوج رواج مراسم مذهبی بهویژه عزاداریهای حسینی در دوره صفویه مشاهده میشود که صرفاً محدود به نوحهخوانی و سینهزنی نبود، بلکه به روشها و مدلهای گوناگون عینی و ذهنی در ادبیات و هنر ظهور پیدا کرد.
عزاداری برای امام حسین(ع) در دوره صفویه بهعنوان یکی از شاخصههای مهم جامعه تشیع، نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای عراق، هند و دیگر دولتهای شیعی ادامه پیدا کرد و تا همین امروز دنبال شده است. در بعضی از مقاطع، دولتهای ایرانی نیز بخش مذهبی قویتری داشتند که باعث رواج بیشتر این مراسم شد، مثل صفویه و قاجاریه، ولی در دوره پهلوی از رواج آن کاسته شد و دوباره بعد از انقلاب قدرت گرفته است. درواقع، از قرن ۱۰ تا ۱۳ که عمدتاً در دوره صفویه است، از جمیع جهات شاهد رشد این اتفاقات هستیم.
ایکنا ـ چه عواملی باعث تداوم و ماندگاری عزاداریهای حسینی تا امروز شده است؟
پیام امام حسین(ع) ویژگیهای فراوانی دارد؛ از جمله راز ماندگاری این قیام که به اصل موضوع یعنی حریت، آزادهخواهی و مظلومیتی که در بنیان آن وجود دارد، بازمیگردد. این ویژگی باعث شده تا قیام عاشورا در هر دوره زمانی با وجود حاکمیتهای ظالم پایدار بماند، زیرا پیام این قیام به انسانهای آزادیخواه خارج از جهان تشیع نیز منتقل شده است، حتی در دوران معاصر، بسیاری از بزرگان و دانشمندان خارج از جهان اسلام هم به امام حسین(ع) ارادت دارند.
حادثه کربلا در مقایسه با قیامهای دیگر، از جمله حره که مدت کوتاهی بعد از واقعه عاشورا در مدینه اتفاق افتاد و طبق منابع، هزار حافظ و قاری قرآن در جریان آن کشته شدند، کاملاً متفاوت است. قیام امام حسین(ع) ویژگیهای منحصر بهفردی دارد، در نتیجه پایداری این مراسم و مناسک به اصل قیام بازمیگردد؛ عاشورا به حدی جهانشمول و کامل است که نمیتوان آن را نقد کرد، زیرا هیچ نقطه خاکستری یا تاریکی در فلسفه آن نیست.
از قرن سوم به بعد، شیعه در مناطق گوناگون حضور پیدا کرد. برای مثال، اگر در خراسان ضعیف میشد، در عراق قوی بود یا اگر در عراق ضعیف میشد، در شمال آفریقا قوت مییافت. بنابراین، از قرن سوم به بعد، شیعه در مناطق گوناگون کانون داشت و این یکی از دلایل پایداری مراسم مذهبی بهویژه عزاداری برای امام حسین(ع) است.
شیعه با استفاده از این فرصتها و مراسم از جغرافیایی به جغرافیای دیگر تغییر مکان میداد و در هر موقعیت جغرافیایی، امکانات و فرصتهایی دریافت و در مقابل، بعضی را از دست داد، ولی از دوره صفویه به بعد، حاکمیت بزرگ سیاسی به این آیینهای شیعی رسمیت بخشید و برنامههایی برای آن در نظر گرفت که به تعبیری، باعث شکلگیری نهضت عزاداری امام حسین(ع) شد که تا پیش از آن وجود نداشت. این نهضت در بین شاعران، ادیبان و هنرمندان رواج یافت، بهگونهای که فرهنگ عاشورا و نظام آیینی آن در انواع هنرها به چشم میخورد. همه اینها ناشی از ساختار حاکمیتی بود، البته تا قبل از حکومت صفویه هم این آثار وجود داشت، ولی از این زمان بیشتر شد.
غیر از اصل موضوع قیام امام حسین(ع) که همیشه زنده و پویا بود، در فاصله قرن سوم تا دهم، جریانهای شیعه پستی و بلندیهایی طی کردند. در هر زمان، گروههای شیعه تلاش میکردند تا اولین نشانههای علوی و شیعه بودن خود را در مراسم عاشورا بروز دهند. به همین سبب، یکی از مشخصترین برنامههای شیعیان در اغلب این سالها، غیر از برپایی مراسم عید غدیر، مراسم عاشورا بوده است. شیعیان سعی کردند این دو را حفظ کنند و در مقاطعی هم خود حکومتهای شیعه این وظیفه را به عهده داشتند.
ایکنا ـ شکل و شیوه عزاداری قبل از ظهور دولتهای شیعی به چه شکل بود و بعد از اینکه شیعه توانست خود را تحکیم کند و رسمیت ببخشد، چگونه شد؟
واقعه عاشورا در زمانی اتفاق افتاد که فرهنگ عربی اسلامی بر جامعه حاکم بود. اتفاقات عاشورا که در فاصله ۱۰ روزه قیام صورت گرفت، نشانگر بازگشت بنیامیه به عصر جاهلیت و حتی بدتر از آن دوره بود، این نکته از یکسری اقدامات نیز نمایان است. توصیههای ائمه(ع) درباره عزاداری، شامل حرکتهای تند و خشن نبود، بلکه هدف اصلی تبیین آرمانها و اهداف امام حسین(ع) بود. برای مثال، فرزند مختار خدمت امام باقر(ع) رسید و گفت: «درباره پدر من حرف و حدیث وجود دارد و عدهای او را تأیید نمیکنند.» امام فرمود: «پدر شما آدم خوبی بود، کاری برای ما انجام داد که باعث شد امام سجاد(ع) برای آمرزش ایشان دعا کند.» بنابراین، در فرهنگ اهل بیت(ع) آیینی برای عزاداری وجود نداشت، بلکه بیشتر به ایجاد فرصت برای بیان هدف امام حسین(ع) سفارش میکردند. امام سجاد(ع) میفرمود: «قیام برای احیای سنت جد و پدرم، اقامه امر به معروف و نهی از منکر بوده است.» اصل موضوع همین است که باید برجسته شود. نکته دوم، مظلومیت امام حسین(ع) و یارانشان است. پس نوع نگاه اهل بیت(ع) مبتنی بر یادآوری واقعه و بیان دو هدف اصلی بود.
در دستهبندی شیوههای آیینی عزاداری، اولین شیوه نقل حادثه و مقتلخوانی است. بعد از ظهور سیاسی شیعیان، دستههای عزاداری راه افتاد، یعنی دستههای عزاداری را جایگزین مقتلخوانیهای پنهانی کردند که سینهزنی از جمله عمدهترینها این آیینهاست. زنجیرزنیها به دوره صفویه بازمیگردد. نوع سوم عزاداریها، تعزیهخوانی یا نمایشهای آیینی است که به تناسب دستههای عزاداری شکل میگیرد. گروهی هم باید متنهایی که شاعران و ادیبان شیعه با تناسب مقاطع و شرایط جامعه نگاشتهاند، جمعآوری کنند.
با گذشت زمان و در دورههای زمانی گوناگون، لایههایی به این آیینها اضافه شد که بعضی درست و بعضی نادرست است، شاید همه مراسم آیینی مورد قبول اهل بیت(ع) و عالمان شیعه نباشد، ولی در مجموع واقعیتی است که ادامه پیدا میکند؛ البته بخشی از این اتفاقات جنبههای غیرعقلی به خود میگیرد که در گذشته با نبود امکانات رسانهای، بستهتر ایجاد میشد و به جوامع دیگر انتقال نمییافت، ولی امروز بهدلیل رشد شبکههای تصویری شاید صلاح در ظهور و بروز این مراسم نباشد؛ زیرا تصاویری از فرهنگ عاشورا نشان میدهد که خوشایند نیست، مثل مراسم قمهزنی، رفتن در آتش و بر شیشه راه رفتن که میتواند عاملی برای مخالفان شیعه باشد تا به تضعیف این مذهب بپردازند.
ایکنا ـ چرا رسم عزاداری برای امام حسین(ع) در دهه اول محرم یعنی پیش از شهادت متداول شده، در حالی که معمولاً عزاداری برای بعد از حادثه است؟
ماه محرم، اولین ماه از سال قمری است و دهه اول این ماه شروع سال جدید محسوب میشود که مراسم شادی و شور در جامعه اسلامی برگزار میشده است. بنابراین، محرم اولین ماه حرام بین ماههای قمری بهشمار میرود. محرم، رجب، ذیالقعده و ذیالحجه ماههای حرام هستند که طبق سنت عرب پیش از اسلام، خشونت، درگیری و این قبیل مشکلات در این چهار ماه ممنوع شده بود و اسلام هم آن را تأیید کرد.
بنیامیه بعد از شهادت امام حسین(ع) روز عاشورا را نیز به اعیاد اول سال اضافه کردند و این روز را جشن میگرفتند و شیعیان برای مقابله با آنها، عزاداری برای امام حسین(ع) را از ابتدای ماه محرم شروع کردند که به نوعی، جنگ فرهنگی با بنیامیه بود و هنوز هم در میان بعضی از احزاب مسلمان وجود دارد. جامعه اسلامی باید میدانست 10 روزی که بنیامیه صرف شادی میکنند، اهل بیت پیامبر(ص) متحمل سختیها و مصیبتهای فراوانی شدهاند. بنابراین، شیعه این ۱۰ روز را مصادره و در اوج کارهای فرهنگی بنیامیه، آنها را با مشکل مواجه کرد.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام