به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست چهارم از مراسم «شبهای عاشوراپژوهی»، شب گذشته، هشتم مردادماه به همت مؤسسه فرهنگی آیه در خانه حکمت اصفهان برگزار شد.
جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نویسنده کتاب «در سرزمین امامبارهها» در این نشست، موضوع بحث خود را «تشیع در هند» و «نسبت جامعه شیعی و عزاداری ماه محرم» اعلام و اظهار کرد: تصوری که ما ایرانیان از تشیع داریم، عمدتاً به کشور خودمان و بهدلیل تجربه اربعین به عراق مربوط میشود و تصویر و تصور دقیقی از شیعیان در دیگر نقاط دنیا نداریم. درواقع، اطلاعات و فهم و دانش عمومی ما درباره شیعیان بهدلایل متعدد اندک است و این وضعیت خوبی نیست.
وی در خصوص شکلگیری فرهنگ شیعی در هند به تجربه شکلگیری جامعه شیعی در اصفهان پرداخت و گفت: چند قرن پیش، حکومتی شیعی در اصفهان تشکیل شد که سنتها و مراکز شیعی را شکل و توسعه داد، علمای شیعه را گردهم آورد و مهمتر از همه، ترکیب سهگانه بازار، مسجد و محل اقامت پادشاه یا مرکز سیاسی را ایجاد کرد. مراسم عزاداری با سنتهای گوناگون خود نیز گاه در مکانهای عمومی و گاهی نیز در خانهها برگزار میشد، ولی در هند داستان تشیع کمی متفاوت بود. هرچند جریان شیعه در همان قرون اول به هند و بهخصوص منطقه سند رسید، ولی صحبت بر سر دورهای است که تشیع بهعنوان جامعهای بزرگ در هند شکل گرفت. شبیه اتفاقی که در اصفهان عصر صفوی افتاد، در هند نیز 300 سال پیش رخ داد و اولین حکومت شیعی در ایالت اود در شهر فیضآباد و سپس لاکنو شکل گرفت.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: وقتی صفویه به بازپسگیری حکومت مغولان هند کمک کرد، موجب شد تا ایرانیها در دربار این حکومت قدرت فراوانی پیدا کنند و چون سنتی شبیه تیولداری در آنجا وجود داشت، یکی از ایرانیها به نام برهانالملک تیولدار یا نواب منطقه بزرگ و بسیار پررونق و ثروتمند اود شد. این منصب، موقتی بود و با مرگ تیولدار، شخص دیگری از طرف دربار جایگزین او میشد. در حمله نادرشاه افشار به هند، او به دلایلی توصیه کرد که پس از مرگ برهانالملک، پسرش جانشین او شود و این موجب شد تا درباریان شیعه در آن منطقه قدرت زیادی پیدا کنند و چون اود منطقهای ثروتمند بود، آنها فرصت پیدا کردند تا قدرتشان را شکل دهند و ثروت به دست آورند. لذا، این فرصت برای فرهنگ شیعی به وجود آمد تا از اقلیتی حاشیهای در دربار به راهاندازی مراکز و سنتهای شیعی در آن ایالت بزرگ رو آورد، ایالتی که امروز 350 میلیون نفر جمعیت دارد.
وی اضافه کرد: اولین اقدامی که در این راستا انجام شد، ایجاد مکانهای مقدسی به نام امامباره بود که معنای لغویاش، خانهای برای امام است. در آنجا مراسم برگزار میشد و به لحاظ عظمت و شکوه معماری، همتایی در جهان تشیع ندارد و یکی از باشکوهترین بناها در هند محسوب میشود. درواقع، امامباره عنصر چهارمی بود که به ترکیب سهگانه بازار، مسجد و کاخ در تمدن اسلامی و شیعی هند اضافه شد و اکنون، باشکوهترین بنا در این ترکیب به شمار میرود. نکته جالب اینکه سنتهایی از ایران به این منطقه منتقل شد؛ ساداتی که در آنجا، نواب میشدند، نیشابوری بودند و اصلاً این حکومت به حکام نیشابوری شهره بود، ولی این کافی نبود؛ آنها هنوز اقلیتی شیعی در ایالتی بزرگ بودند. بنابراین، شروع به جذب علمای شیعه کردند، نهاد امامت جمعه و نماز جمعه را راه انداختند، علما قدرت اقتصادی پیدا کردند و تیول مناطق کوچکتر به آنها داده شد و سنتهای عزاداری نیز توسعه پیدا کرد.
رحمانی ادامه داد: در امامبارهها، نمادهایی شبیه نخل در ایران شکل گرفت و نام آن را تعزیه گذاشتند. تعزیه بنایی بود که ارتفاع آن به 20 تا 25 متر میرسید و نماد دیگری شبیه روضه یا بارگاه و ضریح مقدس ساخته شد. این دو نماد تقریباً در تمام امامبارهها وجود دارد و مردم آنها را زیارت میکنند. در منطقهای که کمتر از پنج درصد مردمش شیعه بودند، یک مراسم شیعی باید بهگونهای شکل میگرفت که همه مردم را دربر گیرد، در نتیجه بسیاری از مؤلفههای فرهنگ هندی نیز وارد این مراسم شد. در همان منطقه شمال هند، هندوها سنتی دارند که بر اساس آن، نمادی شبیه معبد میسازند، آن را حمل و در پایان روز مقدس در رودخانه و دریا غرقش میکنند. این اتفاق در میان شیعیان هند نیز شکل گرفت؛ یعنی تعزیههایی با ارتفاع و شکوه بسیار میساختند و در روز عاشورا در آرامگاههای خاصی آنها را دفن میکردند.
وی با تأکید بر اینکه ساخت امامبارهها به تنهایی کافی نبود و حکومت شیعه هند به مکانهای مقدس دیگری برای انجام مراسم نیاز داشت، گفت: آنها زیارتگاههایی با استفاده از تربت کربلا ساختند و باور داشتند که این مکانها مقدس است. نوع دیگری از بناهای مقدسی که در آن منطقه شکل گرفت و در هیچ جای دیگری نظیر نداشت، مبتنی بر شبیهسازی مکانهای مقدس بود؛ یعنی تمام مکانهای مقدس مربوط به شیعه که تا آن زمان وجود داشت، عیناً در آن منطقه ساخته شد، بیشترین فراوانی هم متعلق به کربلا بود و مردم باور جدی به آنها داشتند و مانند نمونه واقعی، این مکانها را زیارت میکردند.
نویسنده کتاب «در سرزمین امامبارهها» افزود: در اواخر قرن 18، شخصی به نام میرزا فقیر بیک به کربلا رفت و در بازگشت مدعی شد که حضرت عباس(ع) در خواب نشانی سرنیزه خود را به او داده است. میرزا فقیر بیک این سرنیزه را به هند آورد و برای آن زیارتگاه کوچکی ساخت. نواب منطقه در آن زمان بیمار شد و هر کاری انجام دادند، سلامتیاش را به دست نیاورد تا اینکه به این زیارتگاه متوسل شدند و او به هر دلیلی شفا پیدا کرد. این ماجرا موجب شد تا این مکان به یکی از مهمترین مراکز زیارتی و مقدس شیعه در هند تبدیل شود و به درگاه حضرت عباس(ع) شهره است. زمانی که آنجا بودم، از خادم زیارتگاه پرسیدم این سرنیزه چه شد و او پاسخ داد به آسمان رفته است. این فرایند ابداع مکان مقدس چیزی نیست که در آنجا تمام شده باشد و هنوز نیز وجود دارد.
وی تصریح کرد: در کنار این مکانهای مقدس متفاوت، سنتهای متفاوت عزاداری نیز وجود دارد. زنجیرهایی که آنها برای مراسم عزاداری استفاده میکنند، تیغههای پنج تا 15 سانتی دارد که پوست بدن را میخراشد و معتقدند که باید همینگونه عمل کرد. همچنین سینهزنی آنها بسیار پرشورتر از ماست و ما واقعاً در شورمندی آیینی به پای آنها نمیرسیم. یکی از معروفترین آیینهایی که دارند و خاص مردان بوده، راه رفتن روی آتش است. در این آیین، فضایی به طول پنج متر و عمق 10 تا 15 سانتیمتر ایجاد و آتش درست میکنند و حسینگویان از روی آن رد میشوند.
رحمانی ادامه داد: ما معمولاً در بعضی از روزهای سال مراسم روضهای در خانههای خود برگزار میکنیم که یک یا چند روز بیشتر طول نمیکشد، ولی در خانههای بیشتر شیعیان هند حتی آنهایی که تنگدست هستند، بخشی به نام امامباره یا عزاخانه وجود دارد و یکسری نمادهای مقدس در آنجا نگهداری میشود.
وی تأکید کرد: حکومت شیعی در هند نمیتوانست صرفاً با آیینهای خاص اسلامی امپراتوری بسازد، بنابراین آیینهای عزاداری عنصری بود که همه میتوانستند در آن شرکت کنند، برخلاف مسجد که هندوها حق ورود به آن را نداشتند. به همین دلیل تا اوایل قرن 20، پیروان همه ادیان موجود در هند در آیینهای عزاداری شرکت میکردند؛ حتی هماکنون بزرگترین مرثیهخوان زن در لاکنو، هندو است و نکته جالب اینکه هیچ زنی حق ندارد برای مردان مرثیه بخواند، ولی زن هندو میتواند در مجلس مردان بالای منبر بنشیند و مرثیهخوانی کند. درواقع، تشیع در هند صورتی از فهم کربلا را ارائه میداد که نه برای نفی دیگری، بلکه برای مشارکت همگان بود و بخش قابل توجهی از مکانهای مقدس را نه مسلمانان، بلکه هندوها ساختند. میتوان گفت تشیع در هند به محمل و ابزاری برای انسجام این جامعه گسترده تبدیل شد.
این نویسنده و پژوهشگر یادآور شد: در سرزمین هند، شیعیان چند بار حکومت تشکیل دادند، ولی هیچگاه به اندازه حکومت نواب اود در لاکنو موفق به ایجاد جامعهای با این قدرت و وسعت و ادغام همگان در آن نشدند. مورخان معتقدند مکانیسمی که حکومت نواب اود برای حفظ این جامعه بزرگ داشتند، در حالی که خود در این جامعه اقلیت محض بودند، آیینهای عزاداری امام حسین(ع) بود.
وی با بیان اینکه بنیان هر جامعه نظام اساطیری آن و امری ایمانی، نه عقلانی است، گفت: از این منظر، آنچه جامعه شیعی را میسازد، در چهارچوب جهانبینی عاشورایی قابل فهم است. به همین دلیل، هر قشر و گروهی فهم و بهره خودش را از عاشورا دارد. هر جا شیعه این آیینهای عزاداری را از دست بدهد، در جامعه مضمحل و ردش گم میشود. درواقع، شیعی بودن جامعه شیعی منوط به این آیینهاست. ما شیعیان در آیینهای کلیدیمان فقط ایمان را تجربه نمیکنیم، بلکه قواعد بنیادین زندگی جمعیمان را نیز مشخص میکنیم. از طرف دیگر، تصویر شیعه از جهان امن نیست، چون همواره اقلیتی در خطر بوده و به راحتی مورد تهاجم و قتل عام قرار میگرفته، بنابراین با داستان کربلا خود را حفظ و زندگیاش را معنادار میکرده است. وقتی جامعه بزرگ شد، آیینهای عزاداری متعلق به همه است و خطری که وجود دارد اینکه، به سمت روایتهایی از کربلا برویم که به جای یک چتر فراگیر، حالتی انحصارطلبانه داشته باشد و آن وقت گروههای غیرخودی طرد و نفی شوند. هیچ آیین و امر مقدسی حافظ همیشگی و جاودان جامعه نیست و اگر رابطه جامعه با امر مقدس فراگیر و از روی تساهل نباشد، شروع به سرکوب دیگری میکند.
انتهای پیام