به گزارش ایکنا؛ سلسله نشستهای مباحث اساسی پیشرفت و توسعه کشور با موضوع «دین و توسعه در ایران» امروز دوشنبه 25 دی در سالن جلسات پژوهشکده مطالعات توسعه برگزار شد.
محمد منصورنژاد، مسئول کمیته دینپژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران و سیدمحمود نجاتی حسینی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی دین انجمن مطالعات فرهنگی سخنرانان این نشست پیرامون دین و توسعه و شاخصهای آن در اندیشه غرب و همچنین ایران نکاتی را بیان کردند که در ذیل گزیده ای از این سخنان را میخوانیم:
محمد منصورنژاد، استاد دانشگاه در این نشست بیان کرد: توسعه مفهوم گستردهای دارد که بزرگان اندیشه غرب نیز در فهم توسعه دچار ناتوانیهایی هستند زیرا سرعت توسعه به قدری بالاست که اندیشمندان نیز از این سرعت جا میمانند. در ابتدای قرن بیستم جمعیت جهان یک میلیارد و پانصد نفر بود اما اکنون فقط مسلمانان یک میلیارد و ششصد نفر جمعیت دارند و جمعیت در این قرن به بیش از هفت میلیارد نفر رسیده است. سرعت توسعه و علم بسیار بالاست و به صورت ساعتی توسعه در حال وقوع است.
منصورنژاد افزود: باید علتهای عقبماندگی خاورمیانه را جستوجو کرد؛ خشونتبارترین منطقه جهان خاورمیانه است و توسعه در جای ناامن اتفاق نمیافتد. افراد مختلفی در رابطه با دین و توسعه کار کردند که آیتالله جوادی آملی یکی از این افراد است؛ ایشان توسعه را به لحاظ معنایی ریشهیابی کردند و تا حدودی به موضوع اقتصاد ورود داشتهاند. آیتالله مصباح یزدی نیز در رابطه با توسعه جلساتی داشتند و توسعه را صرفاً به حوزه اقتصادی محدود کردند.
وی اظهار کرد: توسعه ابعاد مختلفی دارد و از حوزه فردی آغاز میشود و به حوزه جمعی امتداد مییابد و در پایینترین قسمت توسعه، توسعه اقتصادی مطرح میشود. ما ساختار و کارگزار داریم که هر دو سو طرفداران خاص خود را دارند. هیچکدام از متفکران ما وارد ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و... نشدند. متفکران بیشتر به مسائل ذهنی پرداختهاند و نسبت به مسائل عینی بیتوجهاند. به نظر میرسد آنان فکر میکردند همه موضوعات توسعه به مسائل ذهنی مربوط میشود در صورتی که کارگزاران و کنشگران نقشآفرینان حوزه توسعه هستند. تهران امروز نسبت به دو سال گذشته تغییر و امروز قوانین در مقابل کنشهای مردم عقبنشینی کرده است و جوانان و صنوف مختلف کنشگری و حقخواهی میکنند.
مسئول کمیته دینپژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران تصریح کرد: بزرگان دینی علاقه دارند همه چیز را ثابت نگه دارند و چیزی تغییر نکند در صورتی که اصل توسعه بر وسعتدهی است. اصل اسلام در قوانین اجتماعی بر تغییر است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را که بزرگترین متفکران زمان خود نوشتهاند بیشتر از ده سال دوام نیاورد و در ده سال بعد قانون بازنگری شد. چه کسی گفته است که قوانین باید ثابت بماند؟ قوانین باید متناسب با زمان تغییر کند. در اسلام نیز در رابطه با مسائل اجتماعی اصل بر تغییر است.
فرهنگ نزدیک کننده دین و توسعه
سیدمحمود نجاتی حسینی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی دین انجمن مطالعات فرهنگی در ادامه این نشست گفت: مفهوم توسعه را باید بررسی کرد که چگونه از درون آن پیشرفت استخراج میشود. وقتی بر دین و توسعه توجه میکنیم اولین متغیری که به ذهن میرسد دین، فرهنگ و توسعه است. این فرهنگ است که دین را به توسعه و توسعه را به دین نزدیک میکند یعنی فرهنگ کارکرد کاتالیزور دارد. برای فهم بهتر این موضوع باید با چند پرسش شروع کرد؛ اولین پرسش این است که نسبت دین و توسعه با هم چگونه تعریف میشود؟ این گزاره به این علت مهم است که بسته به فهم شما نسبت این موضوع مشخص میشود. باید بررسی کرد که نگاه ما به توسعه چگونه است. اگر به دین سنتی نگاه کنیم هیچگاه توسعه ایجاد نخواهد شد.
نجاتی حسینی اظهار کرد: توسعه به معنای گذار ریشهای و اساسی از جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن است و از درون این نگاه توسعه ایجاد و مدرنیته شکل میگیرد. سؤال دوم این است که علت ارتباط «دین به توسعه» چیست؟ علت اینکه دین را باید به توسعه ربط داد این است که نسبت بین دین و توسعه برای جوامع سنتی، نیمهمدرن و در حال گذار به سوی مدرنیته مهم است. باید دین را با دنیای مدرنی که در حال ساخت است، نسبت دهیم.
وی ادامه داد: دین در جوامع اسلامی عامل مهم هویت افراد است و به صورت پدیدارشناسی نیز نمیتوان آن را به تعلیق درآورد. بنابراین بینش دینی که در جوامع اسلامی وجود دارد علیرغم اینکه بخشی از این جوامع مدرن شده است همچنان سنتگرا، آخرتگرا و معنویتگراست. این نوع نگاه اجازه نمیدهد که به سمت کار، تولید، محصول و سرمایه رفت. دین تعیین کننده است و باید دینگرایان را به عرصه توسعه آورد.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی دین انجمن مطالعات فرهنگی در پایان افزود: سؤال سوم چگونگی برقراری نسبت دین و توسعه است. فرهنگ توسعه شامل باورها، سنتها، ارزشها و... میشود و در کنار آن فرهنگ دینی است که باید نسبتی بین سنتها، باورها، ارزشها، رفتارهای دینی و توسعه برقرار کرد و اگر بخواهیم این نسبتها را به یکدیگر نزدیک کنیم باید دو مقوله را با هم مشخص کنیم که آیا توسعه، دینپذیر، دینگرا و دینمبناست یا خیر. هر کدام از این گزارهها مفاهیمی مربوط به خود را دارد. توسعهای که میتوان در جوامع سنتی و نیمهسنتی مثل ایران رخ دهد توسعه دینپذیر و دینگراست. ماکس وبر میگوید اگر قرار باشد دینی با توسعه ارتباط برقرار کند باید تلقیای از دین داشته باشیم تا توسعهگرا و توسعهپذیر باشد. سؤالی که پیش میآید این است که آیا تلقی ما از دین اسلام توسعهگرا و توسعهپذیر است یا خیر؟
انتهای پیام