رمضان دیگری برای عاشقان قرآن کریم فرارسید. چندین سال است که در ایران اسلامی قاریان، حافظان، مفسران و فعالان قرآنی در اولین روز رمضان المبارک در انتظار تشکیل محفل قرآنی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند تا گلچینی از تلاوت و انشادهای دینی را از جمعی از جوانان خوشخوان کشورمان شنیده و با دریافت نکات کلیدی از میان بیانات حضرت آیتالله خامنهای، که سخنانشان همیشه راهگشای تالیان قرآن کریم است، آماده شوند تا در مراسم ترتیلخوانی و جلسات قرآن سراسر کشور، حضوری از سر شوق و همراه با علم داشته باشند.
سوم فروردین 1402 نیز محفلی شکل گرفت که معظمله ضمن تشویق اجراهای قاریان و حافظان حاضر در آن، به تبیین موضوع علم قرائات قرآن کریم پرداختند و درباره بهرهگیری از آن، مثالهایی را از فرازهایی از تلاوت قاریان بنام جهان اسلام ارائه دادند؛ از جمله تأثیرگذاری خواندن اختلاف قرائات در بیان ماجرای حضرت سلیمان(ع) بود که مصطفی اسماعیلِ مصری در تلاوت آیاتی از سوره نمل به خوبی آن را اجرا میکند.
صوت ۴ اجرای متفاوت «مصطفی اسماعیل» از یک آیه
ایشان دقایقی از وقت این جلسه را به تبیین موضوع علم قرائات اختصاص دادند و این امر نشاندهنده اهمیت توجه به این علم است. بررسی روند سخنان ایشان در چنین محافلی طی این سالها نشانگر این است که در حال هدایت گام به گام قاریان قرآن به منظور افزایش سطح فنی و تربیتی و چگونگی ارتباط مؤثر با مستمع هستند. ایشان در قاریان فعلی کشورمان این ظرفیت را دیدهاند که آنان گامی بلندتر برداشته و به علم قرائات رجوع داشته و از آن بهره گیرند. به همین منظور بر آن شدیم تا با استادان علوم و فنون قرآن کریم گفتوگو کنیم، اما از چه منظر؟ علم قرائات دریایی وسیع است که سخن درباره آن به درازا میکشد. محورهای گفتوگو شامل موارد ذیل هستند:
حمیدرضا مستفید، استاد دانشگاه، مؤلف، داور مسابقات بینالمللی قرآن، دارای مدرک دکتری الهیات گرایش علوم قرآنی، رساله دکتری خود را با عنوان «بررسی تاريخی تحول رسمالخط قرآن کریم از آغاز تا عصر حاضر» به راهنمایی مرحوم آیتالله محمدهادی معرفت و مشاوره حجتالاسلام سیدمحمدباقر حجتی به نگارش درآورده است. در ادامه گفتوگو با این پیشکسوت قرآنی را میخوانید؛
قرائات قرآن قطعاً یک علم است. در بسیاری از کشورها قاریانی هستند که تخصص آنان قرائات قرآن است. اغلب قاریان ایرانی به دلیل ناآشنایی با این علم باید صرفاً خواننده قرآن تلقی شوند. متأسفانه همچنان در ایران این روند آشنایی قاریان قرآن با علم قرائات، اصولی پیش نرفته است و برخی قاریان در محافل، صرفاً تلاوتهای قاریان مصری و اجرای قرائات مختلف را تقلید میکنند، در حالی که همان قاری مصری، اگر قرائت وَرش از نافع میخواند، با دریافت اجازه کتبی مختص به قرائت ورش بوده است. در مصر شخصی که بدون اجازه، قرائتی را اجرا کند، مؤاخذه میشود.
در ایران میبینیم فردی فقط به این دلیل که نفر اول مسابقات بینالمللی قرآن است و تلاوتی مثلاً از مرحوم منشاوی در فلان روایت شنیده است، همانند او قرائت حمزه را اجرا میکند! با این تصور که کار بزرگی انجام داده است و یا در مسابقات و محافل ایران در حضور قاریان مصری، اردنی، سوری، قاری ایرانی که نه علم قرائات را میداند و نه حافظ قرآن است و صرفاً 10، 20 آیه به قرائتهای مختلف حفظ کرده است، اجرا دارد در حالی که نمیداند برای قاریان آن کشورها، این تقلید کار بزرگی محسوب نمیشود، بلکه اینگونه وجهه فنی قاریان ایرانی را زیر سؤال میبرد.
شیخ احمد عیسی المعصراوی، شیخ عموم المقاری المصریه، [در حال حاضر الشیخ محمد صالح حشاد، شیخالقراء هست]، در محفلی از من پرسید، این قاری ایرانی که به چند قرائت خواند، اجازه کتبی دارد؟ گفتم: خیر، گفت: «اصلاً قابل قبول نیست. در مصر قاریان، که عمدتاً حافظ کل هستند، باید یک ختم قرآن به آن قرائتی که میخواهند، کسب مجوز کنند، انجام دهند تا اجازه کتبی بگیرند، حتی طریق آن قرائت نیز باید مشخص باشد. حتی شیخی که میخواهد به آن فرد مجوز دهد، باید دقیقاً جواز آن قرائت و حتی جواز طریق آن را داشته باشد.» آن وقت قاری ایرانی بدون چنین علم و مراحلی، قرائاتی را میخواند که آن استاد مصری که توانایی قرائات عشر را حتی از حفظ دارد، میگوید من اجازه صدور مجوز را ندارم. در مصر قرائات شُواذ [قرائتی که یا سند آن صحیح نیست یا خللی در آن دارد] را که هیچ احدی حق خواندن ندارد. با چنین فردی برخورد میشود.
از استاد شیخ رفعت علی دیب از کشور سوریه، که از او اجازه قرائت حَفص را دریافت کردم، درخواست داشتم تا قرائت عشر از طریق طیبةالنشر را نزد ایشان بخوانم و کسب اجازه کتبی داشته باشم. ایشان گفتند که من این اجازه را ندارم و صرفاً چهار نفر در سوریه مجوز دارند و مناسب است که در این قرائت با مصریها یا جایی دیگر ارتباط بگیرید. آن وقت قاری جوان ما در مراسم افتتاحیه یا اختتامیه مسابقات بینالمللی ایران که به عنوان قاری افتخاری دعوت شده است، در برابر فردی چون شیخ رفعت علی دیب، که به عنوان مهمان و داور مسابقات حضور یافته است، روایت خلف از طریق طیبةالنشر میخواند! این شیخ با این ید بیضایش میگوید من اجازه خواندن چنین قرائتی در محافل را ندارم!
قاری ایرانی تمرکز بر روی دستگاههای موسیقی و نغمهها و نهایت تجوید را در اولویت قرار داده است. بدانید که اصلاً در قرائت قرآن، دستگاههای موسیقی مطرح نیست، اینها جزء قرآن نیست.
از افرادی چون مرحوم شحات محمد انور یا راغب مصطفی غلوش، اصلاً قرائت خَلف نشنیدم، چون نیاز به کسب مجوز است. عبدالباسط محمد عبدالصمد، به میزانی که در بررسیهای تلاوتهایش به نتیجه رسیدهام، فقط قرائات سبعه را میخواند، مجاز به قرائات عشره نبود.
شعبان عبدالعزیز صیاد در سال 72 در سفر به ایران به شخص من گفت که فقط اجازه قرائات حَفص و وَرش را دارد. به او گفتم: دیگر قرائات را نمیدانی؟ گفت: میدانم، اجازه کتبی آن را برای اجرا در محافل ندارم.
استادم مرحوم محمدتقی مروت، که افتخار شاگردیاش را داشتم، اواخر عمرشان یک سؤال و شبههای در ذهنشان ایجاد شده بود و میگفتند حفص، قرائت اصلی قرآن است. این شبهه پاسخ دارد. ایشان مدتی در مصر محضر قاریان بزرگی را درک کرد و بابت تکتک قرائاتش اجازه دریافت کرده بود. در سفرش در سال 1388 به ایران، وقتی در محفلی، یکی از قاریان معروف ایرانی، فرازی را به ورش و خلف خواند، بسیار ناراحت و برافروخته شد، به من گفت: چه کسی این اجازه را به این فرد داده تا قرائت ورش بخواند؟! استاد در جلسات دیگری نیز در این مورد و مخالفتشان صحبت کردند، اما چون من شاگرد ایشان بودم، این جسارت را نکردم در جمع پاسخی بدهم و بعدها هم شرایط پاسخ مهیا نشد. استاد، نگران بود که کسانی فکر کنند، شاید قرآن چندین شکل دارد.
و اما پاسخ؛ دقت کنید که قرآن از خلال قرائاتش به ما رسیده است، مثلاً برای ما روشن نیست که پیامبر اکرم(ص) در آیات سوره حمد، مالِک یومالدین یا مَلِکِ یومالدین خواندهاند، پس هر دو آن برای ما ارزش دارد یا «قالَ الكافِرُونَ إِنَّ هذا لَسحِرٌ مُبِينٌ» یا «قالَ الكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ»، لذا اگر بگوییم فقط حفص، شاید عملاً قرائتی را حذف کرده باشید که اتفاقاً آن قرائت اصلی است. دانش قرائات برای کسی که بخواهد فنی با قرآن ارتباط برقرار کند، بسیار لازم است. لذا کسی که به عنوان عالم قرآن میخواهد با قرآن ارتباط برقرار کند، باید همه اینها حتی تفسیر را بداند.
مراجع عظام تقلید در رسالههای عملیه نوشتهاند که شما نمازتان را به هر قرائتی میتوانید بخوانید. صراط را میتوانید با تلفظ حرف سین بخوانید. برای چه صراط را با سین بخوانند؟ برای اینکه جزء قرائات عشره است. وقتی مرجع تقلید میگوید که جایز است، ما دیگر نباید نظری بدهیم
به گفته اهل سنت اینکه میخوانید «مالک یومالدین» یا میخوانید «مَلِکِ یومالدین»، هر دو را جبرئیل نازل کرده است، یعنی یک بار مالک و یک بار مَلِک آمده، اما از نظر شیعه «واحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ واحِد وَلكِنَّ الاخْتَلافَ يَجىءُ مِنْ قِبَلِ الُرواة»، این اختلاف از طرف رواة آمده است. ما نمیدانیم پیامبر اکرم(ص) ملک یا مالک قرائت فرمودهاند، اینکه ما مالک را درست و ملک را غلط میدانیم، به دلیل مؤانست ذهن ما با این کلمه است. ذهن من و شما با قرائت حفص از عاصم انس گرفته است. اگر دو سه قرن قبل در ایران به دنیا میآمدید، قرائت شعبه رواج داشت یا اگر در شمال آفریقا چشم به جهان میگشودید؛ قرائت نافع را میخواندید.
موضوع دیگر اینکه وقتی وارد وادی قرآن میشوید، میگویند قرآن بیاموز. ولی قاری نوجوان ما که هنوز تجوید را درست فرانگرفته است و وقف و ابتدا نمیداند و با معنی آیه بیگانه است، با صرف یادگیری دستگاههای موسیقی، قرائت دارد. به تشکیل چنین جلسات برای آموزش دستگاهها، جلسه قرآن اطلاق میکنند، در حالی که این جلسه قرآن نیست، جلسه آوازخوانی، صداسازی و سلفژ است. در جلسه قرآن باید معنی آیات را هم فراگرفت.
قرآن خواندن در کشور ما خوانندگی شده است. به شدت با مسئله ورود نغمات در قرآن مخالف هستم. به صراحت میگویم که اینها جزء قرآن نیست. ما نیز محضر استادهای خارج از ایران را درک کردیم. اینطور نیست که امثال مصطفی اسماعیل به این شیوه ما قرائت را فراگرفته باشد که ما چنین تحلیلهایی را با نام آوردن دستگاههای موسیقی درباره تلاوتش انجام میدهیم. مگر مصطفی اسماعیل، ابتدا قرآن را حفظ نکرد؟ پس، به عنوان مقلد مصطفی اسماعیل، در ابتدا آیات را حفظ کنید، معنایش را بفهمید، تجوید را خوب فراگیرد، بعد کارهای لحنی را روی آیات پیاده کنید. جلسه قرآن جلسه خشوع و خضوع است. اگر صرفاً روی لحن کار شود، همانند مصریهایی خواهیم شد که حتی وقتی آوازهخوانی نغمهای میخواند و از این نغمه به شعف میآیند، بلند الله الله میگویند.
مدتی است در کشورمان طرح «اقراء» و صدور مجوز قرائات از سوی شورای عالی قرآن شکل گرفته است، همان کاری که مدتهاست در دیگر کشورهای اسلامی انجام میشود. برخی هنوز در ایران در برابر اجرای این استاندار مقاومت میکنند و چنین روندی را قبول ندارند، ولی ما تحقق این شیوه درست را ادامه میدهیم. بنده پیگیر عملیاتی شدن صدور مجوز قاریان ایرانی بودم که خوشبختانه شورای عالی قرآن در حال تسهیل کردن ارائه این خدمت است و چند دوره اقراء برگزار شده است. بانوان هم با حضور در اقراء، مجوز قرائت دریافت کردهاند.
خلاصه کلام، مراجع عظام تقلید در رسالههای عملیه نوشتهاند که شما نمازتان را به هر قرائتی میتوانید بخوانید. صراط را میتوانید با تلفظ حرف سین بخوانید. برای چه صراط را با سین بخوانند؟ برای اینکه جزء قرائات عشره است. وقتی مرجع تقلید میگوید که جایز است، ما دیگر نباید نظری بدهیم.
معتقدم قاری، اول، معنی آیات را بفهمد، حفص را یاد بگیرد، آن گاه باید اجازه یک یا دو قرائت را بگیرد، یعنی برای هر یک از قرائات یک ختم قرآن انجام دهد، یعنی آیه را اشتباه خواندی و فلان قاعده را رعایت نکردی باید برگردی و دوباره بخوانی. از بای بسم الله تا سین والناس، باید بخوانی تا به شما مجوز کتبی دهند. من اجازه ورش را نزد چند شیخ در پاکستان، عراق و مراکش، به صورت ختم کامل قرآن خواندم و اجازه گرفتهام.
درباره فعالیت مرکز طبع و نشر سخن بسیار است که وقت ویژه میخواهد، ولی اصل تحقیقات مرکز طبع و نشر قرآن حول رسمالخط قرآن است. رسمالخط یعنی املای کلمات، به عنوان مثال عبارت «آلِ یاسین» که «اِلیاسین» هم میخوانند. از این کلمات در قرآن کم نداریم، اگر به رسمش دست بزنید، قرائات دیگرش از بین میرود. یکی از علل نگاه داشتن رسمالخط قرآن، همین حفظ قرائات است که حفظ آن از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است.
در ایران میبینیم، فردی فقط به این دلیل که نفر اول مسابقات بینالمللی قرآن است و تلاوتی مثلاً از مرحوم منشاوی در فلان روایت شنیده است، همانند او قرائت حمزه را اجرا میکند! با این تصور که کار بزرگی انجام داده است. از همه بدتر این که در مسابقات و محافلی ایرانی در حضور قاریان مصری، اردنی، سوری، قاری ایرانی که نه علم قرائات را میداند و نه حافظ قرآن است و صرفاً 10، 20 آیه به قرائتهای مختلف حفظ کرده است، اجرا دارد در حالی که نمیداند برای قاریان آن کشورها، این تقلید کار بزرگی محسوب نمیشود، بلکه اینگونه وجهه فنی قاریان ایرانی را زیر سؤال میبرد
بسیاری با شنیدن عبارت رسمالخط ذهنشان به سمت خوشنویسی میرود. رسم یعنی نگارش و در زبان عربی یعنی خط. در نهجالبلاغه هم رسم به معنی خط آمده است: «زَمَانٌ لاَ يَبْقَى مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ وَ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ إِلاَّ اِسْمُهُ». خیلی از مترجمان متوجه نمیشدند که از قرآن جز رسمش باقی نمیماند، به چه معناست؟ و فکر میکردند، رسم معنی آداب و رسوم میدهد، در حالی که یعنی فقط نوشتهاش باقی میماند، مثل همین الان. واقعاً از قرآن جز خطش چیز دیگری باقی مانده است؟
منباب موضوع رسمالخط نیز طی این سالها در کشورمان، دو کنفرانس بینالمللی و نشستهایی با برخی از صاحبنظران داشتهایم. فعالیت خود را در این باب به صاحبنظران ارائه کردهایم و شاهد بودیم که نظرات ما را پذیرفتهاند و حتی خودشان مدافع شدهاند.
همچنین این مرکز ویژه نوآموزان چه نوجوان یا میانسال، یک دستورالعمل برای چاپ قرآن با هدف آموزش تصویب کرده است. اگر بر روی آن نسخه عبارت «قرآن آموزشی» درج شود تا کلمات آیات برای سهولت در خواندن، در این کتاب آموزشی با املای معمولی نوشته شود، بدون اشکال است. به چه دلیل این دقت نظر وجود دارد و عبارت قرآن آموزشی درج میشود؟ پیشبینی میکنیم که طی سنوات بعد مجدد از سوی معاندان مذهب تشیع و کشورمان، مورد هجوم و تهمت تغییر در متن قرآن قرار نگیریم.
کار اصلی مرکز طبع و نشر قرآن پژوهش در مورد این امور است، کلماتی که املایش با املای همان کلمه در غیر قرآن متفاوت است و آیا میتوان املایش را تغییر داد یا خیر؟ و اینکه این کلمات کدام کلمات هستند، وامثالهم. مرکز طبع و نشر قرآن در این زمینه سالها مطالعه و تحقیق کرده است، حتی کنفرانسهای بینالمللی در ایران تشکیل دادند و از کشورهای مختلف علمایی که در این زمینه دارای تخصص هستند، مانند کشورهای مصر، سوریه، اردن، پاکستان و عراق و ... دعوت شدهاند.
همچنین در مرکز طبع و نشر، دارالکتابه ایجاد کردهایم و خطاطهای علاقهمند به کتابت قرآن را دعوت کرده و این نکات را برای نگارش صحیح به آنان انتقال دادیم. خیلی از خطاطها وقتی «ک» را مینویسند، بر روی آن چیزی شبیه یک شش کوچک میگذارند، اشتباه نکنند، این عدد شش نیست، کاف در خط عربی در یک نوع نَسخ عربی سرکج ندارد، همانند «ل» نوشته میشود، آنچه در داخل کاف میبینید، یک کاف کوچک است، خطاطی که این را نداند، آن را به شش تبدیل میکند، یعنی در خط عربی یک کاف کوچک میگذارند که آن را «ل» نخوانند، مثلاً ظُل، اگر یک کاف کوچک روی آن گذاشته شود، ظُک(البته چنین کلمهای نداریم) خوانده میشود. لذا در دارالکتابه یکسری اطلاعات فنی املای خاص قرآن به خطاطها داده میشود که بدانند این کلمه چرا اینطور نوشته میشود تا کلمات را با سلیقه خودشان ننویسند.
پیشنهاد میکنم که حتماً مراجعه کند. اگر کلمات را به گونه دیگر بنویسند، این قرآن از کشور بیرون برود به راحتی میگویند که ایرانیها قرآن را تحریف میکنند. نه صرفاً ایرانیها بلکه در دیگر کشورها هم چنین اتفاقهایی میافتد، ولی دشمنان به هر بهانهای درصدد تخریب ما هستند. لذا رعایت نشود، میگویند قرآن چاپ ایران استاندارد نیست، غلط و تحریف شده است.
مسئولیت اصلی مرکز طبع و نشر پیدا کردن استانداردهای خط قرآن است که این کار سالها، مطالعه، پژوهش و ارتباط با کشورهای خارجی را نیاز داشت. این مراحل پشت سر گذاشته شده و الان به استانداردهای نگارش قرآن رسیدهایم. در این باره کتابهای متعددی وجود دارد. در کنار این کارها اخیراً پژوهشهای نسخهشناسی قرآن در مرکز شروع شده است و اینکه در نسخههای کهن در قرن اول تا سوم، کلمات چگونه نوشته میشد؟ در این راستا «نسخهپژوهشی» یکی از زمینههای کاری جدید مرکز است.
بیش از شش سال است. البته این کار در دنیا کار نویی است و یکی از شاخههایش در دست مستشرقان است. الان آنان بر روی نسخههای خطی قرآن کار میکنند. این امر در ایران تقریباً مهجور و متروک و ناشناخته است و دغدغهای در این زمینه وجود ندارد. بسیاری از افراد قرآنپژوه با این بخش کار قرآنی یعنی کار روی خط قرآن و نسخههای خطی آن، که عمدتاً کار مرکز این است، آشنا نیستند.
گفتوگو از صدیقه صادقین
انتهای پیام