فرمانده مبتکر + فیلم
کد خبر: 4212468
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۳
به بهانه سالگرد شهادت حسن شفیع‌زاده

فرمانده مبتکر + فیلم

هشتم اردیبهشت‌ماه سالروز شهادت سردار حسن شفیع‌زاده، فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس است. این فرمانده با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده‌نگری، همیشه طرح‌های دراز مدت که مبتنی بر واقع‌بینی در کارها و برنامه‌ها بود ارائه می‌داد، ضمن آنکه بر مسئله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.

شهید حسن شفیع زاده

حسن شفیع‌زاده مرداد سال ۱۳۳۶ در تبریز متولد شد. پدر و مادر او از مقلدان امام(ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بی‌آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبان‌زد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگی‌اش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس می‌خواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک می‌کرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنه‌برداری علاقه‌مند بود، در دوران تحصیل، دانش‌آموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی می‌کرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.

حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و هم‌زمان با اوج‌گیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیت‌الله مدنی» و شهید «آیت‌الله دستغیب» در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیت‌های بسیاری در راستای راهنمایی نظامیان و خنثی‌کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می‌داد و در همان حال به پخش پیام‌ها و اعلامیه‌های رهبر عظیم الشأن انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز می‌پرداخت. روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت‌الله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آن‌ها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید می‌کند.

ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست. او با شور وصف‌ناپذیری در روزهای سرنوشت‌ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب‌الهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت‌المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع‌آوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد. شفیع‌زاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته‌های مسلح سپاه را پی‌ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه می‌کرد به‌عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری‌های متعدد برای سرکوبی گروه‌های فاسد تلاش شبانه‌روزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی‌شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد بسیاری از کادرهای آنان شود.

بهترین و پرثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیت‌الله مدنی(ره) به‌عنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه می‌کرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچه‌های خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده گُل کرد و بعدها در جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت میوه داد. با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

شهید شفیع‌زاده پس از عملیات «طریق‌القدس» به‌عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکل‌گیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت. در عملیات پیروزمندانه «فتح‌المبین» معاون تیپ‌المهدی(عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان مسئولان جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود. پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه است. با هم‌فکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی‌ریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیت‌المقدس» را به‌عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده‌نگری، همیشه طرح‌های دراز مدت که مبتنی بر واقع‌بینی در کارها و برنامه‌ها بود ارائه می‌داد، ضمن آنکه بر مسئله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.

بعدها با تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی خود قبضه‌های غنیمتی را در قالب توپخانه‌های لشکری و گردان‌های مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپ‌ها را علیه دشمن بعثی به‌کار برد و در ادامه، با به‌دست آوردن توپ‌های غنیمتی بیشتر، گروه‌های توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروه‌ها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند. در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگان‌های دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم می‌شد.

شفیع‌زاده فردی صبور، متواضع، گشاده‌رو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشان‌می‌داد و در هر کاری که پیش‌می‌آمد ابتدا خود پیش‌دقم می‌شد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا می‌کرد، در خط اول حضور می‌یافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامه‌ریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی می‌کرد. در تصمیم گیری‌ها از نظرات دیگران سود می‌جست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت می‌کرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا می‌کرد همگان را تحت‌تأثیر قرار می داد. این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت می‌داد. اهل نماز شب بود. کم سخن می‌گفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می‌کرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می‌جست و سادگی و بی‌آلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمی‌شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه می‌کرد و هرگز راحت در بستر نخفت. سرانجام این فرمانده بی ادعا روز هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمال‌غرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.

انتهای پیام
captcha