به گزارش ایکنا؛ سینمای کودک ژانری فراموش شده در سینمای ایران است؛ این سخنی است که اکثر فیلمسازان درباره آن متفقالقول هستند. درباره چرایی این مسئله نیز اظهارنظرهای فراوانی مطرح شده، اما متأسفانه از این مباحث هنوز خروجیای که منتج به اتفاقات خوب شود حاصل نشده است. در این راستا خبرگزاری ایکنا با وحید نیکخواه آزاد و فرزاد اژدری، دو تن از فیلمسازان، کودک گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم:ایکنا ــ سینمای کودک در دهه ۶۰ یکی از گونههای پرفروش بود، اما امروز دیگر اثری از آن روزهای خوش باقی نمانده است.علت را چه میدانید؟ نیکخواه آزاد: سینمای کودک به معنای امروزی قبل از انقلاب وجود نداشت. البته ممکن است آثاری تولید شده باشد که در آن کودک حضور داشته، اما این تولیدات برای کودک نبوده، بلکه در خوشبینانهترین حالت درباره کودکان است. برای مثال به آثار زیر شصت دقیقهای اشاره میکنم که تنها در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان تولید میشد؛ «هفت تیرهای چوبی» یا «ساز دهنی» از جمله این آثار بودند. در آن دوره در تهران سینما قیام، که دیامونت نام داشت، فیلمهای خارجی ژانر کودک را نمایش میداد که «اشکها و لبخندها» را در آنجا دیدم، ولی هیچگاه فیلمهای کودک داخلی راهی در اکران نداشت.اژدری: از سینمای کودک قبل از انقلاب چندان خاطرهای در ذهن ندارم به جز معدود انیمیشنهایی که از تلویزیون پخش میشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر کارتونهای آمریکایی روی آنتن نرفت و به جای آن انیمیشنهای داخلی که کیفیتشان بسیار ابتدایی بود پخش میشد. عمده این آثار نیز قصههایشان برگرفته از داستان راستان استاد مطهری بود. در آن دوره یک اصل ویژه در آثار کودک وجود داشت آن هم اینکه دنیای فانتزی برای کودکان ممنوع بود، حتی آوردن اسم شاهنامه به جرم اینکه در آن نام شاه مطرح میشود ممنوع بود. با آغاز دهه ۷۰ کمکم فیلمهایی نظیر پلنگ صورتی و دیگر آثار کودک شروع به پخش شد در ادامه شرایط به نحوی پیش رفت که امروز دیگر اکثر تولیدات سینمای کودک را آثار آمریکایی شکل میدهد. همچنین، شرایط پیش آمده مرا یاد سینمای قبل از انقلاب میاندازد که هیچگونه فیلم کودکی نداشتیم.
درباره سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ ذکر نکتهای را ضروری میدانم. در آن دوره که سینمای کودک وضعیتی به مراتب بهتر را داشت باز سینماگران کودک از روی دست فیلمسازانی چون کیارستمی و امیر نادری نگاه میکردند، همین مسئله نیز سبب شد به مرور فانتزی از سینمای ایران فاصله بگیرد. نتیجه آن نیز اتفاقی است که هماکنون شاهدش هستیم.
درباره آثار خودم هم باید بگویم تا به امروز سه فیلم کودک ساختهام که در هر یک از آنها تلاش کردهام فانتزی شیرین برای کودکان ایجاد کنم، اما متأسفانه این آثار نتوانست در گیشه موفق باشد، چون شرایط اکران به نحوی است که امکان دیده شدن فیلم کودک وجود ندارد. ذکر نکتهای را ضروری میدانم. برخی از مسئولان به من میگویند چرا فیلم جدی نمیسازم. به آنها میگویم من سه فیلم جلوی دوربین بردهام، آیا آن کارها شوخی است. این گفته آنها نشان میدهد از دیدگاه چنین مدیرانی سینمای کودک شکلی جدی برای سینما نیست.
در این بخش از سخنانم نقدی به مدیران سینمایی دارم که سالهاست بر مسند قدرت تکیه دادهاند و قرار نیست هیچگاه جای خود را به جوانان دهند. از آنها میپرسم نتیجه عملکرد شما چه بوده است؟ آیا کارهایی که انجام دادهاید باعث شده جوانان از فیلمهای آمریکایی خوششان بیاید یا خیر؟ آیا با عملکرد آنها میتوان انتظار داشت جوانان برای دفاع از انقلاب و اسلام به خیزند؟ایکنا ــ شرایط پس از انقلاب برای سینمای کودک چگونه پیش رفت و جدا از کانون، فارابی چه قدمهایی برای این شکل از سینما برداشت؟نیکخواه آزاد: بعد از انقلاب اسلامی، اتفاقی که در دهه ۴۰ با تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رخ داد، مجدداً با تشکیل بنیاد سینمایی فارابی تکرار شد. این بنیاد با مدیریت بهشتی قدمهای خوبی در سینما برداشت. ساخت فیلم «شهر موشها» در سال ۶۳ مثالی روشن در این زمینه است که توانست گیشه را فتح کند. وقتی شهر موشها توانست فروشی خیرهکننده داشته باشد، فارابی تصور کرد که بخش خصوصی به این حوزه ورود خواهد کرد، ولی این اتفاق رخ نداد.ایکنا ــ در دهه ۶۰ فیلمی نظیر «دونده» ساخته شد که توانست جوایز بسیاری را کسب کند. این فیلم تا چد حد توانست بر روی سینمای کودک آن دوره تأثیر بگذارد؟
نیکخواه آزاد: من دونده را چندان سینمای کودک نمیدانم، چون فضایی به شدت واقعگرا داشت که تنها موضوعش درباره کودک بود. به یاد دارم وقتی دونده را در سینما عصر جدید دیدم دستخوش اغتشاش ذهنی شدم که به این اثر چه میتوان گفت؟ فیلمهایی نظیر «باشو غریبه کوچک» و «خانه دوست کوچک» نیز در همین راستا بودند. در این میان باید فیلمهایی مجید مجیدی را هم که از دهه هفتاد شکل گرفت، اضافه کرد. درباره سینمای کودک نقل قولی از محمد بهشتی وجود دارد که برایم جالب است. او میگوید سینمای کودک در دهه ۶۰ همانند یک فروشگاه چند دهنه بود که در این مغازه به واسطه رایج شدن تولیدات خارجی، ماهوارهها جای خود را با زیر پله عوض کرده است.ایکنا ــ وحید نیکخواه آزاد نامی شناخته شده در سینماست. درباره حضورتان در سینمای کودک و اینکه چگونه به این شکل از سینما علاقهمند شدید توضیح دهید؟نیکخواه آزاد: برای من کار در حوزه کودک از ادبیات کودک آغاز شد. در دوره دانشجویی به دلیل فعالیتهای سیاسی در سال ۵۳ برای چند ماه به زندان افتادم. در ادامه وقتی از زندان آزاد شدم در کتابخانه مشغول به فعالیت شدم، چون با تغییراتی که به واسطه زندان پیدا کرده بودم، دوست نداشتم در فضای آن زمان به سینما ورود کنم. پس از پیروزی انقلاب به تلویزیون آمدم. برای مدتی هم سردبیر کیهان بچهها شدم و در ادامه به کانون پرورش فکری کودکان و سپس گروه کودک شبکه دو راه یافتم. این مسیر تا امروز هم ادامه پیدا کرده است.
درباره فیلمسازی هم اولین کار مستقلم مجموعه «محله برو بیا» در سال ۶۱ بود. از سال ۶۶ هم کار تولید فیلم کودک را شروع کردم. به عنوان کارگردان هم اولین تجربهام یک تله فیلم در حوزه سینمای بزرگسال بود که سال ۷۸ ساخته شد، ولی در سینما «نصف مال من، نصف مال تو» نخستین فیلمم بود که سال ۷۵ روی پرده رفت. آخرین فیلمم نیز «سوم شخص غایب» نام دارد که به زودی اکران خواهد شد.نکت بعدی که میخواهم روی آن تأکید کنم، آینده پیش روی سینمای کودک است. بسیار میشنویم که سینمای کودک دیگر امکان شکوفایی را ندارد و اصطلاحاً شمع وجودش خاموش شده است. من با این گفته به هیچ وجه موافق نیستم، چون باور دارم در شرایط فعلی هم میتوان به گونهای کار کرد که مجدداً این شکل از سینما با استقبال مواجه شود. تنها کافی است که عزم از طرف مسئولان و سینماگران در این رابطه وجود داشته باشد.
ایکنا ــ درباره محبوبیت شخصیتهایی چون هالک و اسپایدرمن بسیار حرف زده شده است، اما تنها این کاراکترها محکوم شدهاند و چرایی گرایش کودکان به سمت این ابرقهرمانها، که با فرهنگ ما نیز همخوانی ندارد، بررسی نشده است. در خصوص این موضوع کمی توضیح دهید؟نیکخواه آزاد: شخصیتهای قهرمانی همیشه برای کودکان جذاب و دوست داشتنی هستند، چون شیرینی خاصی در این شکل قهرمانهاست که در کاراکترهای رئال مشاهده نمیکنیم. در این میان کارهایی که در داخل کشور برای کودکان تولید میشود به اندازهای ناپخته و نچسب است که با تماشاگر ارتباط برقرار نمیکند. میخواهم در همین رابطه به سیره نبی اشاره کنم. خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) میفرماید: «اگر اخلاقت خوب نبود مردم از دورت پراکنده میشدند.» این نکته را برای این بیان کردم که فیلم کودک باید لحن شیرین داشته باشد.درباره سینمای کودک نکتهای دیگر هم وجود دارد. امروز بهترین فیلمهای روز جهان به دوبله فارسی در اختیار کودکان است، حتی آثاری که شاید چند هفته از اکران آنها نگذشته باشد. این تولیدات به هیچ وجه شکلی موعظهگونه ندارند، حداقل در ظاهر چنین امری را شاهد نیستیم. برای همین کودک بلافاصله با آن ارتباط برقرار میکند.
اژدری: در تکمیل توضیحات همکارم لازم میدانم نکتهای بیان کنم. آنهم به تأثیراتی بر میگردد که والدین روی فرزندانشان میگذارند. امروز نسل جوان به شدت به وسائل ارتباط جمعی پیوند خورده است. موبایلها، تبلتها و لپتاپها بخشی ویژه را در زندگی ایفا میکنند. لذا کودکان امروز قابل مقایسه با کودکان دهه ۶۰ یا هفتاد نیستند. کودکان امروز به شدت باهوش هستند و فرق بین کار خوب و بد را به راحتی میفهمند. در کلامی دیگر نمیتوان آنها را به راحتی فریب داد. بگذارید از سینمای آمریکا مثالی بزنم. در آن کشور بیش از ۷۰ شبکه وجود دارد. اگر قرار بود تنوع رسانه باعث نابودی سینما باشد باید در آن کشور اثری از سینما نباشد، اما میبینیم که این هنر صنعت به شدت پررونق است. تنها دلیل این امر نیز ساخت کار خوب است.
تعریف خوب بودن فیلم را هم بر مبنای آن توضیحی بیان میکنم که خالقان سینما آن را بیان کردهاند، اما در ایران وضعیت متفاوت است. ما میگویم از سینما استفاده میکنیم، ولی از شاخصههای آن بهره نمیبریم، چون میخواهیم خود تعریفی از فیلم خوب داشته باشیم. این امر نیز با ذات سینما مغایرت دارد، برای همین نیز منتج به نتیجه خوب نمیشود. بگذارید مثالی بزنم در برخی فیلمها و سریالهایی آمریکایی همه پلیسها فاسد هستند، ولی یک پلیس درستکار همه آنها را رسوا میکند، ولی آیا در سینمای ایران میتوان پلیسی خطا کار را نشان داد، حتی نمیتوانیم درباره دیگر مشاغل نقد داشته باشیم.
سخن پایانی اینکه که کار از شبیخون فرهنگی گذشته است و آنها نزدیک گوش ما هستند، پس اگر فکری جدی در این زمینه نکنیم مطمئناً در آینده آنچه دریافت خواهیم کار خوشایندی نخواهد بود. همچنین از مدیران آموزش و پرورش خواهش میکنم برای بردن دانشآموزان در اردویهای تفریحی، کودکان را به جای بردن به سینماهایی که فیلمهای بزرگسالان را نشان میدهند به دیدن فیلمهای کودکانه ببرند تا هم فیلمهای این حوزه دیده شود، هم سلیقه مخاطب کودک به سمت این قبیل آثار متمایل شود.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام