فرهنگ عمومی شبکهای بهم تنیده، قدرتمند و مؤثر از دانشها، گرایشها و منشهای عمومی جامعه است که در عین ابهام و نامرئی بودن، وجود و حضورش در جامعه احساس میشود و با قدرت خویش در سرتاسر زندگی، ما را تابع خود می سازد؛ به مناسبت 14 آبانماه روز فرهنگ عمومی در ایران گفتوگویی با بیژن خلیلمقدم، آیندهپژوه و مدرس دانشگاه انجام شده است که مهمان دفتر ایکنا بود.
بیژن خلیلمقدم، دکترای آیندهپژوهی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری با اشاره به مبانی اصلی آیندهپژوهی، اظهار کرد: سطحیترین نگاه به این رشته شاید پیشبینی آینده باشد حال آنکه رویکردهای بسیار قویتری مانند معماری و ساختن آینده در آیندهپژوهی مطرح است.
وی آیندهنگاری را نسخه خاصی از آیندهپژوهی معرفی کرد و گفت: راحتترین راه پیشبینی آینده تلاش برای ساختن آن است و این «Mega Science» یعنی دانش بزرگ، در تمام علوم و مباحث از جمله مقوله فرهنگ و فرهنگ عمومی نیز ورود دارد.
وی پیشینه آیندهپژوهی را مباحث نظامی و پس از آن فناوری در آمریکا دانست و افزود: اخیراً این علم در مباحث فرهنگی و اجتماعی نیز وارد شده و چه بسا فرهنگ بسیار بیشتر از فناوری نیاز به مطالعات آیندهپژوهی دارد.
نیاز فرهنگ به آیندهپژوهی
خلیلمقدم در تبیین فرهنگ، بیان کرد: بیان جامع اما مختصر مقام معظم رهبری در خصوص فرهنگ که میفرمایند «فرهنگ همان هوایی است که همه ما در آن نفس میکشیم» بهترین تبیین در خصوص این واژه است.
وی ادامه داد: در دهه ۶۰ میلادی در تعریف فرهنگ آن را مقولهای دانستند که در تمام حیطهها اعم از اقتصاد، اجتماع، فناوری، زیستمحیطی و ... حضور دارد و هیچ نقطهای را نمیتوان تهی از فرهنگ یافت چرا که رشد هر حیطه در گرو رشد فرهنگ است.
تعریف تأخر فرهنگی
این مدرس دانشگاه نگاه غالب به فرهنگ در مملکت را نگاه لوکس توصیف و تصریح کرد: در نگاه به فرهنگ عموماً در حد تئوری است و از آن تعریف و تمجید و بر لزوم آن تأکید میشود حال آنکه اعتقاد راسخ به آن وجود ندارد و مهمترین دلیل برای این نقیصه، مسائل ساختاری است.
وی بخشی از این مسایل ساختاری را حاصل تئوری «تأخر فرهنگی» دانست و ادامه داد: این تئوری میگوید که فرهنگ به دلیل ماهیت نرمی که دارد نسبت به مباحث فیزیکی و عمرانی دیرتر رشد میکند و خود را نشان میدهد حال آنکه مثلا از آغاز ساخت یک پل میتوان نشانههای ملموس آن و پیشرفتش را دید.
خلیلمقدم تأکید کرد: میزان ملموس و محسوس بودن مسایل فرهنگی محدود است و همین ذهنیت را به مسئولان میدهد که چون نشانهها و پیامدهای مربوط به فعالیتهای فرهنگی، دیرتر مشخص میشود، لذا نیازی به پرداختن به آن نیست و بر اساس این کهن الگوی ذهنی، وقت و سرمایهای به فرهنگ اختصاص نمییابد.
شتاب فرهنگی در تقابل با تأخر فرهنگی
این آیندهپژوه در استان با معرفی فرضیه جدید خود تحت عنوان «شتاب فرهنگی» که در تقابل با نظریه تأخر فرهنگی قرار دارد، ابراز کرد: در عصر حاضر، بیش از آنکه تأخر فرهنگی وجود داشته باشد، «شتاب فرهنگی» غالب است. دو دلیل عمده، موید این فرضیه است. نخست فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (ICTs) و بطور مشخص شبکههای اجتماعی حاضر که جهان را به دهکده جهانی تبدیل کرده اند، و مورد دوم، رشد نظامهای برنامهریزی قوی تر از سیستمهای برنامه ریزی استراتژیک در عصر حاضر که مبتنی بر شرایط و مفروضات آینده هستند (آینده پژوهی و بطور خاص آینده نگاری).
خلیلمقدم در تشریح برنامهریزی برای آینده فرهنگ، تصریح کرد: البته باید گفت که غالب برنامهریزی های صورت گرفته از جمله در حوزه فرهنگ کشور، راهبردهایشان در لحظه تولد، بی خاصیت می شوند که دلیل این امر برنامهریزی بر اساس وضعیت امروز و عدم توجه به شرایط آینده است.
وی تأکید کرد: در آیندهپژوهی همواره با عدم قطعیت روبرو هستیم و برنامهریزی براساس صرفاً وضعیت حال، کارآمد نخواهد بود. در واقع، آینده الزاماً در امتداد خطی دیروز قرار ندارد ولی متاسفانه در اکثر برنامهریزیها، مشکل لحاظ نکردن شرایط آینده وجود داشته و تمام برنامهریزیها با نگاه به گذشته طراحی شده است.
فرایند آیندهنگاری برای فرهنگ
خلیلمقدم توسعه فرهنگی را در گرو انجام فرایند آیندهنگاری فرهنگی بعنوان فرآیندی مشارکتی و خلاقانه خواند و گفت: ترسیم چشمانداز در این حوزه قاعدتاً باید براساس معیارها و ارزشهای چندساحتی و چندگانه از جمله ارزشهای اسلامی، اسناد بالادستی نظام همچون قانون اساسی، سند ۱۴۰۴، برنامه ششم توسعه یا اسناد بالادستی مربوط به سازمانهای متولی فرهنگی ترسیم گردد. وی پویش و پایش محیطی را از طرق مختلف از جمله با بررسی «نشانکهای ضعیف» یا Weak Signals، و واکاوی احتمالِ وقوع رویدادهای غیرقابل پیشبینی بعنوان رویکردهای مناسب برای رصد محیطی و مطالعه شرایط آینده معرفی نمود.
تأکید بر دانش ضمنی در آیندهپژوهی
این پژوهشگر یادآوری کرد: البته در آیندهپژوهی پیش از آنکه بر دانش صحیح تکیه شود بر دانش ضمنی خبرگان تأکید وجود دارد، مثلاً کسی که سالها حوزه فرهنگ را به صورت تجربی و نه آکادمیک تجربه کرده است شناسایی و دانش او با تکنیکهای خاصی از جمله دلفی استخراج و پس از طبقهبندی اطلاعات تبدیل به فرمول و قاعده و چراغ راه آینده میشود.
خلیلمقدم با بیان اینکه آینده را به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن نمیتوان از خلال کتابها و جستوجوهای اینترنتی مورد پژوهش قرار داد، اضافه کرد: دانش ضمنی در این راستا چراغ راه است، ضمن اینکه برای برنامهریزیِ مثلاً برای پنج سال آینده، باید احتمال اتفاقات در هر یک از سالها در نظر گرفته شود و بر اساس هر احتمال سناریوی متناسب با آن در همه حیطهها اعم از اعتبارات مالی و بودجه ها، ساز و کارها، نیروی انسانی و ... طراحی کرد.
وی با اشاره به برنامههای اول تا پنجم توسعه کشور، تصریح کرد: آمار و پژوهشها نشان میدهد که تنها حدود ۲۰ درصد از برنامههای این اسناد محقق شده است و این میانگین در مقوله فرهنگ عمومی به مراتب اسفبارتر است.
خلیلمقدم با اشاره به علت این ناکارآمدی، گفت: علت این امر شناخت اندک مسئولین نسبت علم نوین آیندهپژوهی در این برنامهها است، چرا که شرایط آینده در این اسناد دیده نشده و درنتیجه دچار غافلگیری راهبردی شدیم.
وی «روندها» و «رویدادها» را از جمله عوامل مؤثر بر شکل گیری آینده خواند و افزود: در حیطه روند بیان میشود که اگر در حوزه ای از فرهنگ، سالهاست که روند صعودی یا نزولی وجود دارد، میتوان جایگاه آن را در آینده تا حدودی پیش بینی نمود (البته فرض برآن است که آن شق از فرهنگ در محیطی کاملاً ایزوله باشد که فرض این موضوع، محال است)، حال آنکه رویدادها روند را مختل، متأثر و متحول میکنند و این رویدادهای غافلگیرکننده عموماً در برنامهریزیهای فرهنگی دیده نمیشود و سبب بروز معضلات آینده میشود که مسئولان در مدیریت و ساماندهی آن ناتوان میمانند.
ضرورت پرداختن به احتمالات در آیندهپژوهی
وی با بیان اینکه در مبحث آیندهپژوهی پرداختن به احتمالات متنوع لازم است، تأکید کرد: مسئولان باید بتوانند برای تکتک احتمالات برنامه و سناریوی مناسب داشته باشند و برنامهریزی آیندهپژوهانه داشته باشند و دست روی دست گذاشتن و چارهاندیشی فیالبداهه در موقع بروز مشکل بر آن مشکل دامن میزند.
این آیندهپژوه در استان تصریح کرد: برخلاف مطالعات آیندهپژوهی، در مطالعات کلاسیک و سنتی در حوزه فرهنگ عمومی، مفروضات و شرایط آینده لحاظ نمیشود و همچنین در پیشنهادهای ارائه شده در اینگونه پژوهشها، فاقد بسته اقدامات واقعی هستند. اقدامات واقعی دربردارنده زمان، مکان، و مجری مشخص هستند و اشکال بیشتر این نوع از پژوهشها این است که برخلاف مطالعات آیندهپژوهی، فاعلانه نیستند و صاحب و متولی ندارند.
وی با ذکر اینکه حجاب بعنوان یکی از یکی از مباحث مهم فرهنگی کشور، طی سالیان متمادی راهکار نهادینه ساختن آن مورد طراحی و مهندسی قرار نگرفته است، تصریح کرد: سالهاست بر لزوم حجاب با رویکردهای صرفاً مطرح سازی موضوع (و نه طراحی و معماری الگوهای رفتاری) تأکید شده است و به راهکار تشویقی برای زیبا جلوه دادن حجاب و قبولاندن آن به مخاطب با لحن و زبان عاری از تحکم و تهدید فکر نشده است بلکه تأکیدات غالباً تمام شخصیت فرد را زیر سؤال میبرد.
وی با استناد به کتاب تیلر، برنده جایزه نوبل اقتصاد، با عنوان «تلنگر»، گفت: در این کتاب به طراحی ایدههای جدید، خلاقانه و تفکرمحور در خصوص رفع معضلات فرهنگ عمومی جامعه پرداخته شده است و افراد جامعه به کمک این ایدههای خلاقانه تلنگری میخورند و رفتار یا عادت بد اجتماعی خود را اصلاح میکنند.
خلیلمقدم با اشاره به ویژگیهای این تلنگر یا سقلمهها، تصریح کرد: برای طراحی این ایدهها وقت و هزینه زیادی لازم نیست، ضمن اینکه در شخصیت و هویت فرد تعرض و دخالتی صورت نمیگیرد و کرامت و احترام او حفظ میشود و از طرفی، اثرگذاری آنها بسیار کارآمد می باشد.
وی با بیان اینکه در حیطه فرهنگ عمومی به طراحی تلنگرهای فرهنگی نیاز است، اظهار کرد: اگر افراد خبره، باهوش و با ذوق و خلاق به طراحی و پیاده کردن تکنیکهایی برای تلنگر زدن به افراد در حیطه فرهنگی بپردازند، تا حدود زیادی مشکلات حل خواهد شد.