با توجه به محدودیتهای مختلفی که انسان در ابعاد مختلف زندگی دارد بسیاری از حقایق بر او مخفی هستند که یکی از همین امور مخفی، شناسایی راههایی است که میتواند او را به موفقیتهای چشمگیر برساند.
در زندگی روزمره و در جنبه امور مادی، بسیار پیش آمده که انسانها بعد از گذشت زمان و یا با حادث شدن اتفاقات و روشن شدن برخی مسائل افسوس فراوان را در وجود خود احساس میکنند که اگر در زمان گذشته کاری خاص را انجام داده و یا کالایی مشخص را خریداری میکردم امروز سود چشمگیری نصیبم میشد و یا ممکن است برخی از افراد بگویند اگر هفتههای پیش و یا روزهای گذشته و یا حتی ساعات و دقایقی پیش، کاری خاص را انجام نمیدادم و یا در مکانی مشخص حاضر نمیشدم خسارتی بر من وارد نمیشد و...
و این پشیمانیها نیست مگر به خاطر اینکه انسان در وجود خود اختیاری را میبیند که با آن میتوانست تصمیمی بهتر و یا عملکردی مناسبتر را داشته باشد و در نتیجه به موقعیت بهتری دست یابد و این همان است که از آن تعبیر به حسرت میشود.
حسرت در لغت به معنی دریغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چیزی که از دست رفته است (معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۲ «حسر»).
نکته قابل توجه این است که این حسرت و پشیمانی تنها در امور مادی مطرح نمیشود بلکه امور عاطفی را نیز میتواند شامل شود. کم نیستند افرادی که با برخوردی ناصحیح دلی را شکسته و یا با بیتوجهی قدر اطرافیان خود را ندانسته و برای همیشه آنها را از دست دادهاند! اطرافیانی که میتوانستند خیرات زیادی را برای این افراد، در امور روحی و معنوی به همراه داشته باشند، اما با سوء مدیریت یا سوء رفتار، لحظات با آنها بودن هیچگاه دیگر تکرار شدنی نخواهد بود؛ حال میخواهد آن فرد پدر و مادر باشند یا همسر و یا خواهر، برادر یا فرزند و یا دوست و یا هر فرد دیگری که در کنار انسان هستند، اما تا هستند خوب دیده نمیشوند. اما همین که آنها را از دست دادیم جای خالی محبتهایشان کاملا آزار دهنده بوده و به هیچشکل پر نخواهد شد.
طبیعتا دامنه روحی و روانی حسرت به میزان خسارتی که بر انسان وارد شده است متفاوت خواهد بود و هرچقدر خسارت عظیمتر شود حسرت از دست دادن لحظات و فرصتهایی که در آن میشد جلوی خسارت بزرگ را گرفت، انسان را بیشتر آزار میدهد خصوصا اگر آنچه به دست آمده در مقابل آنچه از دست رفته از ارزش بسیار کمتری برخوردار باشد.
با آنچه ذکر شد به معنای حقیقی «یوم الحسره» بیشتر دست خواهیم یافت؛ نامی که برای قیامت گذاشته شده است و خداوند متعال در قرآن کریم چنین از آن یاد میفرماید: «وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الحَْسْرَةِ إِذْ قُضىَِ الْأَمْرُ وَ هُمْ فىِ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (مریم/ ۳۹) آنان را از روز ندامت بترسان، آن دم که کار بگذرد و آنها بىخبر مانند و باور ندارند».
قیامت روزی است که در آن مشخص خواهد شد چه زیانی بر ما وارد شده وقتی در زندگی دنیوی قدر افرادی که میتوانستند ما را به سعادت بهتری برسانند، اما به آنها توجه لازم را نداشتیم و با دوری از آنها فرصت رفع بسیاری از بلایا و به دست آوردن امتیازات زیادی را نابود کردهایم و از آن مصیبتوارتر زمانی خواهد بود که به جای همنشینی با آنها رفیقان و همنشینان نامناسبی را انتخاب کرده باشیم.
حقایقی که به آنها در قرآن چنین اشاره فرموده: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیلَتَى لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا (فرقان/ ۲۷ و ۲۸ و ۲۹) و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: «اى کاش با رسول راهى برگزیده بودم!ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است!»
قیامت روز حسرت است چرا که در آن مشخص خواهد شد چه فرصتهای نابی را در طول سالیانی که داشتیم در ماههای مختلف رمضان و محرم و... که میشد به بهترین شکل ممکن درک کرد، اما چنین نشد و از اینها بالاتر میتوان در آن روز متوجه کوتاه بودن زمان زندگی و حقیر بودن لذات مادّی زودگذر آن شد؛ منتها مسئله اینجا است که این افسوس فایدهای دیگر نداشته و دردی را دوا نخواهد کرد! «فَیوْمَئِذٍ لَا ینْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَا هُمْ یسْتَعْتَبُونَ (روم/ ۵۷) پس آن روز به ستمکاران عذرخواهىشان سود نبخشد و آنان [براى جبران اشتباهات]مهلت نیابند.»
و این افسوسها و حسرتها نیست مگر به خاطر قدرنشناسی و کمکاریها و فرصتسوزیهایی که در برابر اشخاص و زمانهای پیشرویمان صورت گرفته؛ چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین علی (ع) در مقام بیان ریشه بسیاری از این حسرتها و راهکار رهایی از آنها چنین میفرماید: «ثَمَرَةُ التَّفْرِیطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَة (نهج البلاغه/ حکمت ۱۸۱) نتیجه کوتاهى در امور، پشیمانى و میوه احتیاط، سلامت است»
براساس این فرمایش زیبا اگر انسان میخواهد از این فرصتهای پیشرو، به جای ندامت و پشیمانی، سلامت و شادابی را درو کند به مقصودش نخواهد رسید مگر آنکه در زبان و نوع کلام خود نسبت به اطرافیان و همچنین در استفاده بهینه از زمان و مکانهایی که در آن است نهایت دقت و احتیاط را داشته باشد تا قبل از آنکه دیر شود، جلوی زیان شدید گرفته شود!
به قلم طاهر قلیزاده محمدی، پژوهشگر حوزه دین
انتهای پیام