ظاهرگرایی؛ نطفه عوام‌فریبی
کد خبر: 3901803
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۹

ظاهرگرایی؛ نطفه عوام‌فریبی

در جامعه ظاهرگرا، مجال برای عوام‌فریبی و رویکردهای پوپولیستی و سوءاستفاده‌های سودجویانه از همه چیز و همه کس فراهم می‌شود و این در نهایت سرمایه‌های معنوی و انسانی جامعه را به قهقرا می‌کشاند.

ظاهرگرایی؛ نطفه عوام‌فریبی

ظاهرگرایی و یا شکل‌گرایی در تقابل با معناگرایی، باطن‌گرایی و محتواگرایی معنا و موضوعیت پیدا می‌کند. ظاهرگرایی رویکردی رفتاری و به معنای نادیده گرفتن و بی‌تفاوتی نسبت به محتوا و باطن هر پدیده، اندیشه و شخصیت انسانی است و به تعبیری در چنین رویکردی، شکل و قالب در برابر محتوا اصالت پیدا کرده و جسم، ظاهر و یا پوسته بر روح، باطن و هسته هر سوژه‌ای غلبه پیدا می‌کند. از همین منظر، ظاهرگرایی نوعی برداشت و خوانش فیزیکال و شبه‌ماتریالیستی از پدیده‌ها، اشخاص و مفاهیم است، چرا که ماتریالیست‌ها معتقدند این عالم غیب و باطنی ندارد.

ظاهرگرایی در شکل افراطی آن زاییده جزم‌اندیشی، جهل و ناشی از فقدان عقلانیت است و در عین حال جهل، جزم‌اندیشی، خرافه‌گرایی، خشونت‌های جاهلانه و تعصب‌های کورکورانه را در جامعه شدت و حدت می‌بخشد و منادیان و صاحبان فکر و اندیشه را به انزوا می‌برد. وجود چنین پدیده‌ای در هر جامعه و در هر زمینه و عرصه‌ای امری ناصواب و رویکردی غیراخلاقی و غیرعقلانی است، چرا که چنین پدیده‌ای تضییع کننده کرامت انسانی و حق و حقوق انسان‌ها است و در دامنه گسترده‌تر آن، جامعه را به انحطاط و قهقراه می‌کشاند. اما آثار سوء و تبعات رواج این پدیده نامبارک، در حوزه دینی، به مراتب بیشتر و خطرناک‌تر خواهد بود، زیرا ظاهرگرایی دینی در شکل افراطی آن به قشری‌گرایی دینی می‌رسد که آفت دین و دینداری است.

ظاهرگرایی در تقابل با ایمان است، زیرا ایمان و توحید که غایت و درون‌مایه دین هستند، امری قلبی و در باطن وجودی انسان معنا و موضوعیت پیدا می‌کنند. ظاهرگرایی دینی باعث می‌شود باطن و معنای واقعی دین و به تعبیری گوهر وجودی دین که همان اخلاق، معنویت و توحید است، به حاشیه برود و دین تنها به جنبه‌های ظاهری، شکلی و مناسکی آن تنزل پیدا کند. در چنین فضایی مجال تفکر و تدبر درباره احکام و مفاهیم دینی سلب می‌شود و دینداران تنها عمل به ظاهر احکام را شرط سعادت و رستگاری خود می‌دانند. انسان ظاهراگرا و قشری، تفسیر و تدبر در قرآن را صرفاً وظیفه امام معصوم می‌داند، عقل را بی‌اعتبار دانسته و برای آن حجیتی قائل نمی‌شود و تنها اخبار و روایات هر چند ضعیف و غیر متواتر را دارای حجت می‌داند. 

ظاهرگرایی مانع فهم، خوانش و قرائت عقلانی و اخلاق‌مدارانه از دین می‌شود و بر اثر آن فهمی نادرست و سطحی از دین بروز پیدا می‌کند که این قرائت، چهره واقعی دین را به حاشیه می‌برد و تصویری ناموزون از دین به نمایش می‌گذارد که در بدترین حالت می‌تواند باعث تعصب‌ورزی‌های کورکورانه و خشونت‌های جاهلانه و دین‌گریزی در بین مردم و به خصوص جوانان شود. در جامعه‌ای‌ که ظاهرگرایی در آن حاکم باشد، انسان‌ها براساس ظاهر و صرفاً برحسب اعمال و رفتارهایی که انجام می‌دهند، دسته‌بندی می‌شوند و مورد قضاوت، عتاب و یا تکریم قرار می‌گیرند، در حالی که خداوند مبنای برتری انسان‌ها را تقوا می‌داند و به ایمان درونی انسان‌ها که در قلب و ضمیر آن‌ها جای دارد نظر می‌کند، چنانکه مولانا نیز می‌گوید: «ما زبان را ننگریم و قال را / ما درون را بنگریم و حال را».

ظاهرگرایی، انسان‌ها را به قضاوت‌های صوری، ظاهری و عجولانه در قبال یکدیگر و پدیده‌ها سوق می‌دهد، و قطعاً در این نوع قضاوت‌های صوری و ظاهری، حق و حقوق انسان‌ها و کرامت‌ انسانی و همچنین اخلاق خدشه‌دار و قربانی می‌شود. غلبه ظاهرگرایی در جامعه و بی‌توجهی به ابعاد باطنی و درون‌مایه هر سوژه‌ای در عالم انسانی و اجتماعی، استعدادها و ظرفیت‌های آن جامعه را در شئون مختلف علمی، دینی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و هنری که از سرمایه‌های آن جامعه به شمار می‌رود، به حاشیه و انزوا سوق می‌دهد و این می‌تواند باعث انحطاط جامعه و تمدن بشری شود. به حاشیه بردن و نادیده گرفتن استعدادها و ظرفیت‌های انسانی به مصداق آیه «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»، نوعی زنده به گور کردن انسان‌‌ها است. در جامعه ظاهرگرا، مجال برای عوام‌فریبی و رویکردهای پوپولیستی و سوءاستفاده‌های سودجویانه از همه چیز و همه کس فراهم می‌شود و این پدیده در نهایت سرمایه‌های معنوی و انسانی جامعه را به قهقرا می‌کشاند. 

ظاهرگرایی، اخلاق را به حاشیه می‌برد و به جای آن منفعت‌طلبی، فرصت‌طلبی، ریاکاری، تزویر، دروغ، نفاق و خشونت را در جامعه گسترش می‌دهد. وقتی ظاهر بر باطن غلبه کند، سودجویان و فرصت‌طلبانی که هیچ استعداد، دانش و شایستگی ندارند، فرصت را مغتنم می‌شمرند تا با حفظ ظاهر و تظاهر به دیندار بودن، متعهد بودن و متخصص بودن، ارج و قرب پیدا کرده و به اهداف و خواسته‌های مذموم خود دست پیدا کنند. قدر مسلم این است در چنین شرایطی کسانی که قلباً و باطناً دیندار و متعهد هستند و از سر تواضع و اخلاق دینی، ظاهرگرایی را مذموم می‌دانند و اهل تظاهر نیستند، حق و حقوق‌شان تضییع شده و این در نهایت به فرهنگ و سلامت جامعه آسیب می‌زند. ظاهرگرایی مانعی برای تفاهم و همبستگی اجتماعی است و به همین دلیل، جامعه را دو قطبی و یا چند قطبی می‌‎کند و به تدریج شکاف موجود در جامعه را عمیق‌تر کرده و انسان‌ها و گروه‌های مختلف را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد که این باعث منازعات و کشمکش‌های کاذب شده و مانع وحدت و انسجام اجتماعی و پیشرفت و تعالی آن جامعه خواهد شد.

یادداشت از بهنام افشار

انتهای پیام
captcha