حجتالاسلام والمسلمین سیدحامد علیزاده موسوی، پژوهشگر قرآنی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، در گفتوگو با ایکنا، گفت: مستشرقان درباره رابطه قرآن و کتاب مقدس دیدگاهها و رویکردهای گوناگونی را ارائه داده و در این مسیر از روشهای تاریخی، زبانشناختی و ... استفاده کردهاند.
علیزاده موسوی با بیان اینکه سه دیدگاه کلی اقتباس، اثرپذیری و بازتاب در رابطه قرآن و متون مقدس وجود دارد، اظهار کرد: دیدگاه «آنجلیکا نویورت» (Angelika Neuwirth) درباره رابطه قرآن و کتاب مقدس به هیچ وجه با اقتباس سازگار نبوده و حتی وی از مخالفان و ناقدان سرسخت دیدگاه اقتباس در غرب به شمار میرود. وی از ناقدان جدی افرادی چون «جان ونزبرو» (John Wansbrough) و مکتب وی که همان مکتب تجدیدنظرطلبان است به شمار میآید.
این پژوهشگر افزود: نویورت، اثرپذیری قرآن از کتاب مقدس را به این معنا که قرآن کتابی منفعل در زمان خود باشد، نپذیرفته است. بنابراین دیدگاه وی در این باره بیشتر با رویکرد بازتاب روایتهای کتاب مقدس در قران مطابقت دارد. بدین معنا که قرآن گاه روایتها و داستانها و گزارشهای کتاب مقدس را بازتاب داده و گاه تأیید و گاه تصحیح و گاه انکار کرده است. این دیدگاه اگر با این معنا در نظر گرفته شود، درباره قرآن صحیح است. حتی برخی از مفسران، «بِلِسَانِ قَوْمِهِ»(ابراهیم/4) را به همین معنا دانستهاند.
علیزاده موسوی بیان کرد: در واقع نویورت با تکیه بر پیشفرضها و اصول هرمنوتیکی متعدد سعی بر آن دارد که نقش بافت و شرایط حیات را در قرآن پر رنگ کرده و به این نتیجه دست یابد که دانستهها و اطلاعات مردم عصر پیامبر(ص) از کتاب مقدس سبب میشده که مردم از ایشان سؤالاتی را پرسیده و در نتیجه سرمشقها و پارادایمهایی را برای نزول قرآن ایجاد کنند.
وی افزود: نویورت برای اثبات ادعای خویش به صورت مطالعات موردی به تطبیق و مقایسه قرآن و کتاب مقدس پرداخته و بخشهایی از این دو کتاب را با دقت و تفصیل فراوان با یکدیگر مقایسه کرده است. از آن جمله میتوان به مقایسه سوره «الرحمن» با «مزمور 136» و همچنین سوره «نبأ» با «مزمور 104» و همچنین سوره «توحید» با اعتقادنامه «نیقیه» و سفر «تثنیه» اشاره کرد.
علیزاده موسوی تصریح کرد: اگرچه دیدگاه نویورت بیشتر نشان از تقریر مثبت و درست از بازتاب دارد، اما آنچه در تحقیق و پژوهش خود بدان دست یافتم حکایت از آن دارد که وی گاه در نقش و جایگاه بافت و فضای زمان نزول آن قدر توجه و تمرکز کرده، گو اینکه بافت و شرایط حیات، در کنار وحی از عوامل شکلدهنده قرآن است. این دیدگاه همان تقریر منفی از بازتاب است که برخی از مستشرقان و نواندیشان مسلمان نیز آن را مطرح کردند. به این معناکه قرآن با علم به بطلان برخی از گزارشهای کتاب مقدس و یا بدون هیچ داوری درباره آنها و یا صرفاً جهت استفاده ابزاری از این گزارشها، آنها را بازتاب داده و هیچ رویکرد تأییدی، تصحیحی و انکاری نداشته است.
وی افزود: مثلاً نویورت در مقایسه میان سوره توحید و سفر پیدایش، این نتیجه را بازگو میکند که قرآن یگانگی و واحد بودن خدا را از همین سفر پیدایش گرفته است؛ نویورت میگوید: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.» در واقع «قل هو الله واحد» بوده و قرآن آن را تغییر داده است. زیرا در عبری یگانه «اِحَد» است. وی مسیحی ارتدوکس است و به تفاوتهای میان قرآن و کتاب مقدس توجه لازم نداشته؛ زیرا قرآن کلمه به کلمه از طرف خداوند وحی و از سوی کاتبان وحی و زیر نظر پیامبر(ص) نوشته شده، در حالی که انجیل بعد از یک قرن از سوی حواریون عیسی نوشته شده است، لذا به لحاظ مبنایی با هم فرق دارند.
علیزاده موسوی با بیان اینکه قرآن در زمان عثمان تبدیل به مصحف واحد شده است، افزود: نویورت تلاش کرده در مواردی که بیان یک دیدگاه میتواند موجب خدشه به ماهیت و اعتبار اصل قرآن بزند، مراقب بوده است، در حالی که برخی از مستشرقان با صراحت دنبال ایجاد خدشه به دیدگاه جمهور مسلمین در مورد قرآن هستند، ولی ایشان در نهایت در لفافه مطالبی را بیان کرده که جای تأمل دارد.
وی با اشاره به انتشار کتابی در زمینه دیدگاههای نویورت، گفت: در این کتاب سعی بر آن شده تا با بررسی روشها، پیشفرضها و اصول هرمنوتیکی نویورت و همچنین بررسی دیدگاه اصلی وی، ارزیابی دقیقی از دیدگاه او ارائه شود و نقاط قوت و ضعف این دیدگاه مشخص شده و آسیبشناسی دقیقی از آن صورت گیرد.
انتهای پیام