پروفسور نعمت ییلدیریم، استاد دانشگاه ارزروم ترکیه در گفتوگو با ایکنا در ابتدا در معرفی سوابق تحصیلی و کاری خود گفت: از دعوت شما و آشنایی با سازمان قرآنی دانشگاهیان بسیار خوشحال و سپاسگزارم. من اهل شهر ارزروم در شرق آناتولی هستم. دانشگاه آتاتورک در این شهر، یکی از بزرگترین دانشگاههای ترکیه است که به لحاظ وسعت و تعداد دانشجو و هویت آکادمیک پنجمین دانشگاه این کشور به شمار میرود. ما در این دانشگاه 85 هزار دانشجوی حضوری و 250 هزار نفر دانشجوی مجازی داریم.
گزارش تصویری مربوط به بازدید پروفسور نعمت ییلدیریم را در صفحه عکس ایکنا ببینید.
ییلدیریم تصریح کرد: بنده از دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغالتحصیل شدم. فوق لیسانس خود را از گروه فارسی دانشگاه استانبول گرفتم و سپس در دانشگاه آتاتورک استادیار شدم و مقطع دکترا را در این دانشگاه آغاز کردم و از پایاننامه دکتری خود با عنوان «نحو و جملهبندی بوستان و گلستان سعدی» دفاع کردم. در همان سال، رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی شدم. پس از 17 سال استاد تمام شدم و اکنون عضو هیئت علمی این دانشگاه و رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی هستم.
وی درباره چگونگی علاقهمندی خود به زبان و ادبیات فارسی گفت: بنده فارغالتحصیل دبیرستانهای معمولی ترکیه هستم که در مدرسه ما نه عربی و نه فارسی وجود داشت. تنها زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی به عنوان درس زبان خارجی در مدرسه ما تدریس میشد و من به زبان فرانسه بسیار علاقه داشتم.
ییلدیریم ادامه داد: وقتی از دبیرستان فارغالتحصیل شدم دو سال از اساتید خصوصی عربی یاد گرفتم. در کنکور ثبت نام کردم و رشته عربی را قبل از فارسی انتخاب کرده بودم اما رشته فارسی قبول شدم؛ در ابتدا چون چیزی از فارسی نمیدانستم خوشحال نبودم. در آن سالها پدرم از تبریز به ترابوزان سوخت هواپیما میبرد. او در تبریز به یک کتابفروشی رفت و دو کتاب با خود برای من آورد. یکی کلیات سعدی و دیگری فرهنگ دو جلدی عمید بود و این امر اتفاق خوبی را در آینده من رقم زد. این مسئله حدود 35 سال پیش بود و بدین ترتیب عشق من به زبان فرانسه و عربی به عشق به زبان فارسی تبدیل شد.
ییلدیریم درباره آثار خود گفت: اولین کتابی که تألیف کردم دستور زبان فارسی به ترکی بود. استقبال از این کتاب به حدی بود که به چاپ یازدهم رسیده و هر چاپ حدود دو هزار نسخه بوده است. این کتاب در تمام دانشگاههای ترکیه نه تنها در دانشکدههای زبان فارسی بلکه در رشتههای الهیات، تاریخ، فلسفه و ترکولوژی که زبان فارسی به عنوان درس اختیاری ارائه میشود تدریس میشود. بنده از این بابت بسیار خوشحالم که سبب شدم دانشجویان زیادی، زبان شیرین فارسی را یاد بگیرند و با ادبای بزرگ ایران از رودکی گرفته تا شهریار و پروین اعتصامی و ... آشنا شوند.
این استاد ترکیهای ادامه داد: خدا را شکر این مسیر به جایی رسید که چند روزی که در ایران هستم برنامهها، نشستها و ملاقاتها بسیار فشرده است و میبینم که اگر یک قدم با عشق بردارید خداوند صد یا هزار قدم به سوی شما میآید و باعث موفقیت شما میشود. قرآن کریم در آیه 39 سوره مبارکه نجم میفرماید «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى: و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست» پس این موفقیت به عشق و جدیت شما بستگی دارد.
این نویسنده ترک افزود: خوشبختانه چهل و یکمین کتابم دو هفته قبل چاپ شد که ترجمه کامل کلیات سعدی است. اولین کتابی که پدرم از تبریز برایم آورد کلیات سعدی بود و من بهتازگی این کتاب را به ترکی ترجمه کردم و در یکی از بزرگترین انتشارات کشور ما چاپ شد. وی آثار خود را شامل ترجمه و تألیف خواند و گفت: پس از کتاب دستور زبان فارسی در زمینه اساطیر و تاریخ ایران کار کردم. این را هم مایه خوشوقتی خود میدانم که هر کتابی که ترجمه کردم برای اولین بار بوده است. قبل از ترجمه شاهنامه، فرهنگ اساطیر ایرانی را در چهار جلد و هزار صفحه نوشتم که الفبایی است.
ییلدیریم گفت: همچنین کتابی درباره منابع و تاریخ و مایههای اساطیری ایران از کیومرث تا یزدگرد، از رستم تا رخش، از فریدون تا تور ... نوشتم. پیش از آن درباره اساطیر ایران در ترکیه چیزی نوشته نشده بود. من دیدم منبع اصلی این اساطیر و تاریخ و پادشاهان و آداب و رسوم و جنگهای ایران، شاهنامه است. کار ترجمه شاهنامه را برای اولین بار و در مدت 8 سال انجام دادم و در یکی از انتشارات مشهور ترکیه چاپ شد. در آن سال جایزه دوم کتاب سال را گرفت. همان سال برای این کتاب نشان فردوسی را در مشهد گرفتم. سپس دیوان رودکی، دیوان پروین اعتصامی و دیوان سعدی شیرازی را ترجمه کردم.
وی ادامه داد: همچنین کتابی که برای زرتشتیان بسیار مهم و در مطالعه فارسی پهلوی و قبل از اسلام اهمیت دارد یعنی کتاب «ارداویرافنامه» را به ترکی ترجمه کردم. علاوه بر این، کتابی شش جلدی درباره تاریخ ادبیات ایران نوشتم که اولین کتاب در این زمینه در ترکیه است. جلد اول آن 4 بار چاپ شد و جلد دوم چند ماه قبل چاپ شده و اکنون جلد سوم آن را آغاز کردم که از غزنویان به بعد را شامل میشود. همچنین کتابهای درسی فارسی شامل گزیده متون کلاسیک فارسی، شعر فارسی و آنتولوژی شعر فارسی را تألیف کردم که در دانشگاهها تدریس میشود.
ییلدیریم درباره جایگاه ادبیات فارسی در جهان گفت: ادبیات فارسی سه وجهه قوی شامل مذهب، اساطیر و تاریخ و ادبیات دارد. زبان و ادبیات فارسی روی این سه پایه بنا شده است.
او ادامه داد: ادبیات فارسی تنها به ایرانیها متعلق نیست بلکه ترکها، هندیها و دیگر ملتها هم در ساخت این زبان و ادبیات سهم دارند. صاحبنظرانی همچون جلال متینی و استاد ایرج افشار درباره هزار سال خدمت ترکها به زبان و ادبیات فارسی صحبت کردهاند. سلاجقه و عثمانیان خدمت بزرگی به زبان فارسی که بهترین زبان شعر و ادب جهان است کردهاند. در کاخ سلطان محمود شعرا همه به فارسی شعر میگفتند.
به گفته وی، در آن زمان، علوم بشری به فارسی و آثار دینی به عربی نوشته میشد. فرهنگ مشترکی بین ملل مسلمان وجود داشت که ابتدا متکی به زبان عربی بود؛ سپس زبان فارسی مطرح شد و این زبان از زمان سامانیان تا غزنویان اوج گرفت و با شاهنامه به قله خود رسید. ملل مسلمان از فرهنگ ایران قدیم و جدید و فرهنگ اسلام و فرهنگ خودشان ترکیبی درست کردند که مرکز آن دین اسلام بود و از دل آن ادبیاتی بوجود آمد که به آن ادبیات اسلامی میگوییم. این ادبیات در هر سرزمینی رنگ خاص خود را پیدا کرد. ایرانیها فرهنگ خاص خود و ترکها فرهنگ مخصوص خود را پیدا کردند. در نتیجه عرفان یا تصوف بوجود آمد که از آسیای میانه تا هندوستان همه از اسلام سرچشمه گرفت.
ییلدیریم افزود: همه سعی کردند این دین جدید را که به آن ایمان داشتند به حد اعلای درجه برسانند و به اقصی نقاط جهان ببرند. از این تلاشها، باور جدیدی به میان آمد که در سرشت ملتها تأثیر کرد. مثلا در آناتولی، میتوانیم بگوییم ایران و آسیای میانه سرچشمه تصوف این منطقه بود. عبدالقادر گیلانیها و صفیالدین اردبیلیها و بایزید بسطامیها مردم را با استفاده از آیههای قرآن مجید و سخنان بزرگان به راهی هدایت کردند که آن راه اگر رنگهای مختلف داشت مانند جویبارهای کوچکی بود که به یک دریای بزرگ میریختند و یک ادبیات دینی و عرفانی بزرگ به وجود آمد.
وی ادامه داد: اساطیر، از دوره قبل از اسلام در ایران بوده و باورهایی از این دوره به دوران بعد از اسلام منتقل شد که آنها هم در باورهای عرفانی اسلامی وارد شد. در آناتولی فارسی به حدی در ادبیات تصوفی ما تأثیر داشته که مثلا مولوی در قونیه مثنوی معنوی را به فارسی مینوشت و با اینکه مردم ترک زبان بودند اما فارسی در مجالس ادبی صحبت میشد. مثنوی را در آن زمان برای مردم عادی ترجمه میکردند و عرفانی که از اسلام سرچشمه گرفته بود اینگونه بین مردم منتشر شد. به نظر من و چنانکه عبدالقادر گلپینارلی (محقق مشهور ترک) هم گفته است، فارسی در زمان سلاجقه در خاک آناتولی زبان اول بوده یعنی هم زبان ادبی و هم زبان رسمی بوده است. ما تا زمان عثمانیها زبان ترکی رسمی نداشتیم.
این استاد زبان فارسی افزود: زبان عثمانی یا عثمانلیجه زبان ترکی بود که الفبای آن فارسی است. از آن زمان کلمات فارسی با ترکی عجین شده است. بویژه در شعر ما و شعر دیوانی ما آنقدر کلمات فارسی وارد شده که مردم نمیتوانند تشخیص دهند کدام کلمه فارسی و کدام ترکی است. مولوی در قونیه شهری که جمعیتش همه ترک بودند به فارسی مینوشت، همزمان در شیراز، شیخ اجلّ، بوستان، گلستان و غزلیات خود را به فارسی مینوشت و سیف فرغانی در آقسرای(شهری است در کشور ترکیه) دیوان خود را به فارسی مینوشت. در مجموع میتوان گفت که زبان ادبی اسلام، فارسی و زبان دینی آن عربی بود و مردم هم در آناتولی، ترکی صحبت میکردند.
ییلدیریم در پایان داستان آشنایی خود با قرآن کریم را ذکر کرد و گفت: در دوره دبیرستان که بودم و به تعطیلی تابستان نزدیک میشدیم. در آن زمان پدرم در آلمان کارگر بود. زمانی که پدرم به کشور برگشت، هر روز صبحها برای نماز به مسجد میرفتیم. یک روز امام جماعت مسجد به من گفت پسرم تو میتوانی قرآن بخوانی گفتم متأسفانه خیر. گفت هر روز برای نماز میآیی اما قرآن نمیتوانی بخوانی؟ گفت تابستان بیا تا به تو قرآن خواندن بیاموزم. تابستان الفبای عربی و قرآن خواندن را یاد گرفتم و در سه ماه قرآن را ختم کردم.
وی اظهار کرد: امام جمعیت سپس به من پیشنهاد کرد که زبان عربی هم یاد بگیرم. امام مسجد دانشجویان زیادی در یک مدرسه داشت که پیش وی عربی میآموختند. مدت چهار سال دستور زبان عربی، تفسیر، فقه و حدیث را آموختم. یادگیری زبان عربی باعث شد که یادگیری فارسی برای من بسیار آسانتر شود. آن روز اگر برای نماز صبح در مسجد نبودم و اگر آن امام جماعت با من صحبت نمیکرد مسیر زندگی من اینگونه رقم نمیخورد.
گفتوگو: محسن حدادی
انتهای پیام