محمدجواد گودینی، نویسنده، پژوهشگر دین و استاد دانشگاه، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بیان نکاتی درباره جایگاه حضرت ابوالفضل(ع) در شعر سرایندگان پارسی پرداخته که متن یادداشت را در ادامه میخوانید.
حضرت ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب بن عبد المطلب(ع) از فرزندان نامور امام علی(ع) و برخوردار از صفات برجسته انسانی بوده که در تاریخ، کمنظیر و بلکه بینظیر است. او فرزند رشید شیر خدا(ع) و بانویی پاکیزه خو به نام «أم البنین فاطمه بنت حِزام» از قبیله بنی کِلاب بوده و از مادرش سه برادر به نامهای عبدالله، عثمان و جعفر داشته که همه آنان (تمامی 4 فرزند ام البنین) در دشت نینوا و در رکاب برادر بزرگوارشان حسین بن علی(ع) به مقام عالی شهادت دست یافتند. (اسوه ی رادمردی، ص19).
او در روز عاشورا در مصاف میان جبهه حق و باطل، با روحیه و بصیرتی کمنظیر به جانبداری از جبهه حق پرداخت و در گزینش این راه و مسیر، ذرهای تزلزل و تردید به خود راه نداد و با قلبی نیرومند و عزمی راسخ، خود لشکری بوده که لرزه بر اندام سپاه یزید بن معاویه انداخت و سردارِ بزرگ لشکر حسینی(ع) بوده که جلوههایی زیبا از حق مداری، وفاداری، ایستادگی در راه خداوند و دفاع از حریم ولایت را رسم نمود و به تصویر کشید. میتوان گفت حضرت ابوالفضل(ع) پس از سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) بیشترین نقش را در حماسه بیمانند کربلا ایفا نمود و همچون برادر، تصمیم بر جانبازی در راه دفاع از دین و شهادت در این راه پر افتخار را برگزید، مرگ را سبک دانست و زندگی مادی و پذیرش ذلت را ریشخند نمود. (زندگانی حضرت ابوالفضل العباس«ع»، ص21).
ایثارگری، وفاداری، ادب، اخلاق مداری، دلاوری و جنگآوری حضرت عباس بن علی(ع) در شعر سرایندگان آیینی پارسی از دیرباز تاکنون مورد توجه قرار داشته و گروه فراوانی از شاعران با به تصویر کشیدن صحنههایی از رویداد تاریخی عاشورا و قیام حسینی(ع) به ستایش علمدار کربلا پرداخته و زیباییهای شخصیتی، اخلاقی، رفتاری و ... او را مورد مدح قرار داده و آن را با سرودههای خود شرح گفتهاند.
به طور نمونه وصال شیرازی (شاعر عصر قاجار) با تجلیل از دلاوری و ایثار علمدار نینوا در دفاع از خیام حسینی(ع) چنین سروده است:
ز بند بند چرا همچو نی نوا نکنم؟/ فغان به حال غریبان نینوا نکنم
فتاده سبط نبی تشنه در کنار فرات/ چرا ز دیده ره سیل اشک وا نکنم؟
فکند رایت و بوسید پای شه عباس/ که چند لشکر نابوده را بدارم پاس؟
مرا ز کام تو خشکیدهتر شده است گلو/ تو را ز حال من آشفتهتر شده است حواس
فداییان همه در یاری تو جان دادند/ فدای جان تو، شد وقت یاری عباس
شکافت لشکر و شد در فرات و آب گرفت/ شتافت تا برساند به کام خسرو ناس
دو دست داد ولی مشک همچنان بر دوش/ خدای را به دو دست بریده کرد سپاس
که شُکر دستم اگر رفت، آب ماند به جای/ که نوشد آن شه و اطفال آتشین انفاس
چه گویم؟ آه که آمد ز قوم کین تیری/ به مشک آب به هم بر درید چون کرباس
چو مشک پاره شد و آب ریخت پنداری/ که ریخت بر دل سوزانش سوده ی الماس
ز پشت زین به زمین اوفتاد و نعره کشید/ به یاری آمدش آن خسرو سپهر اساس
چه دید؟ دید ز عباس او فتاده دو دست/ کشید آه که پشت مرا زمانه شکست (مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل«ع»، ص23- 21).
مرحوم میرزا عبدالجواد خراسانی (وفات به سال 1302 قمری) نیز در سرودهای زیبا، زبان حال امام حسین(ع) به برادرش عباس بن علی(ع) را چنین توصیف نموده و سروده است:
ای نوجوان برادر با جان برابرم/ افتاده ای به خون ز چه؟ ای میر لشکرم
برخیز بهر یاریام ای آنکه بودهای/ در هر بقیه یارم و هر ورطه یاورم
با آن شجاعتی که تو را بود بینمت/ افتاده ای به خاک، ولی نیست باورم
قد راست کن که گر عَلَمت آمده نگون/ بهرت ز آه دل عَلَم دیگر آورم
رو در حرم نمی کنی ای مه لقا، چرا؟/ بیمهری از که دیدهای ای ماه پیکرم
از اشک دیده مشک نمایم پر آب، خیز/ آور ز انتظار برون چشمِ دخترم
جسم تو پاره پاره و دور است خیمه گاه/ ای پاره پاره تن، تن پاکت کجا برم؟
تیری که جا گرفته چو مژگان به چشم تو/ جاری نمود خون دل از دیده ترم (همان، ص37).
شاعر دیگری در عصر معاصر (محمد علی صاعد) با اشاره به جانبازی و تلاش فراوان و خالصانه حضرت عباس(ع) در راه دین و پاسداری از حریم پیامبر(ص)، چنین سروده است:
بزن جام از می جان پرور عشق/ بگیر از دست ساقی، ساغر عشق
برآید آفتابی هستی افروز/ شود هر دل سپند مجمر عشق
گوارایت شود شهر شهادت/ گلو گر ترکنی از کوثر عشق
دهندت رتبه ی عین الیقین را/ اگر در سینه داری باور عشق
به راه عشق جانبازی بیاموز/ ز سردار امیر لشکر عشق
ابوالفضل آن گل بُستان حیدر/ که در دشت بلا شد پرپر عشق
در آن هنگامه هر زخمی که برداشت/ دمید از جای آن صد اختر عشق (همان، ص125).
شاعران معاصر (به ویژه پس از انقلاب اسلامی) نیز به سرودن اشعار آیینی از جمله در ستایش فداکاریهای شهیدان کربلا به ویژه قمر بنی هاشم(ع)، اشعار سوزناک و جانفزایی سرودهاند؛ شاعرانی همانند حبیب الله چایچیان (حسان)، مشفق کاشانی، محمد رضا آغاسی و ...
از جمله صحنههایی که بسیار مورد توجه سرایندگان آیینی قرار گرفته، رسیدن حضرت عباس(ع) به آب فرات و صرف نظر کردن از نوشیدن آن است که میتوان آن را اوج وفاداری، ادب و دلدادگی به سالار شهیدان(ع) تعبیر نمود. از جمله آزرم مشهدی این رویداد را به خوبی تصویر نموده است:
تا ابد برخی آن تشنه شهیدم که فرات/ شاهد هست سیراب و لب تشنه اوست
آن جوانمرد که لب تشنه ز دریا بگذشت/ ز آنکه دریا بِبَر همت او، کم از جوست
غرق آتش که مگر آب رساند به حرم/ خونفشان از سر و از بازوی آویزه بپوست (پرچمدار کربلا، ص9).
شاعر شیرین سخن معاصر حسان نیز به این رویداد اشارت جسته و چنین گفته است:
دوست دارم اشک ریزم تا مگر از اشک چشمم/ تو شوی سیراب و من خود جای آن لبها بسوزم
دوست دارم کام عطشان ترا سیراب سازم/ گر چه خود از تشنه کامی بر لب دریا بسوزم
دوست دارم دست افتد تا مگر دستم بگیری/ لحظهای پیشم نشینی، تا سپند آسا بسوزم
دوست دارم در دلم مهوش شود افزون حسانا/ تا ز داغ حسرت آن تشنه لب سقا بسوزم (همان، ص46).
جایگاه والای حضرت ابوالفضل(ع) در دشت نینوا (به عنوان علمدار کربلا و ساقی تشنگانِ کاروان حسینی«ع») و کلید واژگانی همچون مشک، علم، دست، سقا و ... در شعر سرایندگان آیینی برجستگی داشته و مورد عنایت ویژه قرار دارد:
عباس که سینهای چو دریایش بود/ امروز به دامان علی جایش بود
آن طفل که مرد عرصه عاشوراست/ مشک و علم و دو دست کالایش بود (سرو علقمه، ص18).
فضیلتهای اخلاقی حضرت عباس (فروتنی، وفاداری، مهربانی با کودکان، دلاوری، حق طلبی، فرمانبرداری از امام و ...) نیز در سرودههای شاعران پارسی تجلی ویژهای دارد. به طور نمونه غلامرضا سازگار با تکریم عشق، ایثار و شجاعت حضرت عباس چنین سروده است:
سپاه عشق را یار آفریدند/ وفا را طرفه معمار آفریدند
گلی خوشتر ز باغ آفرینش/ به رنگ و بوی دادار آفریدند
سپهر عزم و ایمان خلق کردند/ محیط عشق و ایثار آفریدند
بشارت باد انصار خدا را/ که عباس علمدار آفریدند
زهی حسن و زهی خُلق و زهی خو/ محمد را دگر بار آفریدند
علی دست خدا را دست و بازو/ خدا را میر انصار آفریدند
یگانه یوسف مصر بقا را/ به نقد جان خریدار آفریدند (همان، ص23).
توجه به ددمنشی، ستمگری و خوی ناجوانمردانه و رفتار ناروای دشمنان با کاروان حسینی(ع) نیز از دیگر جلوه های شعر آیینی پارسی بوده است. به طور نمونه محمد حسین صفیر اصفهانی در رباعی زیبایی چنین سروده است:
در کربلا از ستم قوم عنید/ گردید ابوالفضل لب تشنه شهید
ای شیعه که می خوری دمی آب بگو/ در هر نفسی هزار لعنت به یزید (همان، ص226).
خلاصه سخن آنکه ایثارگری، وفاداری، فداکاری، مهربانی، حق طلبی و دیگر فضیلتها و صفات بارز و والای حضرت ابوالفضل العباس(ع) به عنوان یکی از چهرههای تابناکی که نامش با حماسه عاشورا گره خورده، مورد عنایت، تحسین و ستایش ویژه سرایندگانِ آیینی در ادب پارسی (به ویژه از عصر صفوی تا امروز به خصوص نیم قرن اخیر) بوده و شاعران این مرز و بوم کوشیده اند فداکاری، ادب و دیگر فضیلتهای اخلاقی علمدار کربلا را ثبت نموده و با زبان شعر به نسلهای بعدی انتقال دهند.
فهرست منابع:
1- احمدی بیرجندی، احمد، مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل(ع)، انتشارات آستان قدس رضوی 1376
2- حافظی، محسن، سرو علقمه، قم، دار النشر 1376
3- سبزه ای، جواد، پرچمدار کربلا، موسسه همراه
4- شریف قرشی، باقر، زندگانی حضرت ابوالفضل العباس(ع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی 1377
5- گودینی، محمد جواد، اسوه ی رادمردی، انتشارات نظری 1399
انتهای پیام