بررسی نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان در دوفصلنامه «تأملات فلسفی»
کد خبر: 4089225
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۲

بررسی نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان در دوفصلنامه «تأملات فلسفی»

بیست و هشتمین شماره از دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تأملات فلسفی»، به صاحب امتیازی دانشگاه زنجان منتشر شد.

به گزارش ایکنا، بیست و هشتمین شماره از دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تأملات فلسفی»، به صاحب امتیازی دانشگاه زنجان منتشر شد.

از جمله عناوین مقالات این شماره چنین است: «سعد و نحس ایام و تبیین سینوی خواجه طوسی از آن»، «تبیین دیگرگرایی از منظر رویکرد عقلانی نیگل و رویکرد تجربی بتسون»، «بررسی مدل زبان‌شناسی کلام عقلی اسلامی»، «نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان از منظر ملاصدرا»، «بررسی و نقد نظریه‌ سویین برن درباره علم مطلق خدا»، «بررسی تطبیقی رابطه علّی نفس و بدن از نگاه ملاصدرا و فاستر»، «خودِ دیگر من: کشف بنیاد اخلاقی متافیزیک در اندیشه ارسطو».

در چکیده مقاله «سعد و نحس ایام و تبیین سینوی خواجه طوسی از آن» آمده است: «بحث اوضاع فلکی و موقعیت ستارگان و همچنین نحوه قرار گرفتن آن‌ها و متعاقباً سعدی و نحسی روزها مسأله‌ای است که از دیرباز توجه مردم را به خود جلب کرده است. بسیاری از مردمان بر این باورند که اوضاع فلکی نقش تعیین‌کننده در اتفاقات زندگی آن‌ها دارد. این باور در بخش علمی مسأله، امری انکارناپذیر است مانند اعتقاد به تأثیر خسوف و کسوف در پدیدارهای طبیعی. اما بخش غیرعلمی آن عموماً به شکل خرافات در زندگی انسان‌ها نمود پیدا کرده است؛ این که اساساً اوضاع فلکی علاوه بر تأثیرات طبیعی بتواند تعیین‌کننده‌ مفاهیم ارزشی از جمله سعد و نحس ایام باشد، دغدغه‌ای است که حتی فیلسوفان از آن فارغ نبوده‌اند؛ از جمله‌ آن‌ها خواجه ‌نصیرالدین طوسی است. سوال پایه تحقیق حاضر آن است که خواجه نصیر الدین طوسی چه تبیین فلسفی از سعد و نحس ایام مطرح می‌کند؟ دستاورد این پژوهش عبارت‌ است از آنکه مسأله سعد و نحس ایام و انتساب آن‌ها به اوضاع فلکی از نگاه فیلسوفان به دور نمانده است و خواجه نصیرالدین طوسی بر اساس مبانی انسان‌شناختی و جهاشناختی تاثیر افلاک بر نفوس و سعد و نحس ایام را تحلیل و تبیین کرده است. او معتقد است فعل و انفعالات و حرکت افلاک و شکل و نظم بین ستارگان و اجسام فلکی، با توجه به توان و قابلیتی که نفس انسانی برای تاثیر در جسم و تاثر از آن دارد، می تواند موجبات سعدی و نحسی در زندگی انسان و همچنین تأثیر در زمین و اجسام موجود در آن را فراهم سازد.»

در طلیعه مقاله «نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان از منظر ملاصدرا» آمده است: «اعیان ثابته در مباحث هستی‌شناسی عرفانی، کلید فهم بسیاری از مباحث قضا و قدر، جبر و اختیار، علم پیشین خدا و امثال آن است. صدرالمتألهین در حلّ برخی مسائل فلسفی خود اعیان ثابته را به کار گرفته است. پذیرش نظریه اعیان ثابته به عنوان الگوهای از پیش تعیین‌شده تغییرناپذیر موجودات در عالم علم الهی، ناسازگاری عمیقی با نظریه مختار بودن و فاعل حقیقی دانستن انسان در نظام صدرایی را متبادر به ذهن می‌سازد. در نوشتار حاضر، پس از بررسی و تحلیل ویژگی‌های اعیان ثابته به‌ویژه روابط حاکم میان این حقایق کلی و جزئی با افراد عینی و خارجی آن‌ها، این نتیجه به دست می‌آید که در نگرش عرفانی ملاصدرا، اگرچه تمامی اعمال و افعال هر فرد در هر شرایطی تحت هدایت و ربوبیت اسمی و تابع مقتضیات عین ثابت اوست اما با توجه به حاکمیت فرمول «اندیشه تا عمل» بر افعال انسانی هرگز نافی مختارانه عمل کردن و فاعل حقیقی بودن انسان نیست بلکه ویژگی‌های نهادینه شده در عین ثابته افراد عبارت خواهد بود از بروز آثار و احکام حرکت‌های موّاج گوناگون و مختلفی که هر فرد با انتخاب خودش بالإجبار، تحت ربوبیت و هدایت تکوینی و ذاتی اسمی از اسماء الله قرار می‌گیرد و مقتضیات لوازم آن اسم را برحسب استعداد و قابلیتی که در سیر استکمالی و حرکت صعودی، در خود، فراهم نموده است به منصه ظهور می‌رساند.»

در طلیعه مقاله «خودِ دیگر من؛ کشف بنیاد اخلاقی متافیزیک در اندیشه ارسطو» آمده است: «تفسیر غالب از نسبت میان متافیزیک و امر اخلاقی و عملی در آموزه‌های ارسطو، تفسیر تفکیکی است. طبق این تفسیر، ارسطو عقل و حکمت نظری را از عمل جدا می‌داند و از دید او میان متافیزیک و حکمت عملی، ارتباطی نیست. تقسیم عقل و دانش به نظری و عملی که معمولاً با نوعی ارزش‌گذاری همراه است، در تاریخ فلسفه پیامدهایی به همراه داشته است. در قرن اخیر، برخی متفکران به لوازم خطرناک این تفکیک برای جهان انسانی اشاره کرده‌اند و ارسطو را به عنوان واضع این تفکیک نقد می‌کنند. در این نوشتار نشان می‌دهم که تفسیر تفکیکی از آموزه‌های ارسطو درباره متافیزیک تفسیر دقیقی نیست. بلکه بازخوانی و تحلیل متون ارسطو در حوزه متافیزیک، اخلاق و زیست‌شناسی روشن می‌کند که در منظومه فکری او، لحظه تولد متافیزیک یک لحظه اخلاقی است و متافیزیک برای انسان، فقط در مواجهه و روی داشتن به سوی دیگری امکان تحقق دارد. در این بازخوانی با بررسی کارکردهای مفهوم کلیدی‌ «نوس» در تقویم متافیزیک ارسطویی توضیح داده می‌شود که نوس مبنای امکان و عینیت متافیزیک ارسطویی و یگانگی متافیزیک با خلاق است. کشف یگانگی در عین غرابت دیگری، وضعیتی است که متافیزیک در آن آغاز می‌شود و به پیش می‌رود. این کشف، با دو کارکرد هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه نوس ممکن می‌شود. بر این اساس، در فهمی دقیق‌تر از لحظه پیدایش متافیزیک، در تفسیر مبنی بر گسست عمل و نظر در آموزه‌های ارسطو باید تردید کرد.»

انتهای پیام
captcha