دین، برنامه سعادتبخشی است که خداوند به واسطه انبیا برای بشر فرستاده و یک مقوله تبلیغی است؛ چراکه باید در هر عصر و زمانی به مخاطبان آن دین ابلاغ شود، تا حجت خدا بر آنها تمام شود. به همین دلیل است که مهمترین مأموریت و رسالت پیامبران الهی «تبلیغ دین» بوده است. با توجه به تحولاتی که امروزه در علم ارتباطات و وسایل ارتباطی و تبلیغی رخ داده است، موضوع «تبلیغ دین از طریق رسانههای نوین» و دغدغههایی که در این زمینه پدید آمده، بسیار حائز اهمیت شده است؛ زیرا این رسانهها و وسایل ارتباطی ظرفیتها و مزیتهایی دارند که میتوانند در خدمت «تبلیغ» دین قرار گیرند.
اینکه مبلغان دینی در کشورمان چقدر از این ابزارها و وسایل ارتباطی استفاده کردهاند و چه باید و نبایدهایی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، در گفتوگو با فروغ پارسا، دکترای الهیات و معارف اسلامی، دانشیار و رئیس پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مورد بحث قرار دادهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در حال حاضر با وجود رسانههای متعدد، موضوع تبلیغ دین در کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در رسانههای متنوع و متعددی همچون فضای مجازی، رادیو و تلویزیون و رسانههای عمومی مانند مساجد و مدارس و ... با حجم بالایی از تبلیغ دینی مواجه هستیم، بنابراین مشکلی در تبلیغ مسائل دینی و پیامرسانی نداریم و در طی بیش از ۴۰ سال که از حکومت دینی در کشورمان میگذرد، نیز کمبودی از جانب تبلیغ دینی نداشتیم.
ایکنا ـ به نظرتان امروزه روشهای سنتی تبلیغ دینی تا چه حد کارآمد هستند؟
با توجه به گسترده شدن رسانهها و ارتباطات، تبلیغ دینی از شکل کاملاً سنتی خود که در گذشتههای دور مرسوم بوده، فاصله گرفته است. حتی بسیاری از سخنرانیها و منابر واعظان و عالمان در فضای مجازی منتشر میشود؛ بنابراین مبلغان به راحتی میتوانند در داخل همین رسانهها تبلیغ کنند. از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش رسانهها در تبلیغ دین تأثیرگذار بود، برای مثال حضرت امام خمینی(ره) در سیمای جمهوری اسلامی، تفسیر سوره حمد را بیان میکردند و علاوه بر این ایشان علمای دیگر همچون آیتالله طالقانی نیز به تفسیر قرآن میپرداختند و همه اینها تبلیغ دین بود؛ بنابراین از همان ابتدای حکومت جمهوری اسلامی، استفاده از رسانه در تبلیغ دین امر رایجی بود؛ بنابراین شکل مدرن تبلیغات کارآمدتر و مؤثرتر است.
ایکنا ـ بایستههای تبلیغ اثرگذار در فضای مجازی چیست؟
دین مجموعهای از تعلمیات، آموزهها و معارف دینی و همچنین برپایی برخی مناسک است. عبادات و اعمال، خود را در قالب مناسک نشان میدهند؛ بنابراین به نظر میرسد در حال حاضر، تعریف دقیقی از دین نداریم، زیرا به اعتقاد برخی مبلغان، دین همان اجرای مناسک است
تأثیرگذار بودن یک تبلیغ یا پیام، اهمیت ویژهای دارد؛ بنابراین باید بدانیم چگونه دین را تبلیغ کنیم تا اثرگذار باشد. قبل از آن باید به چند موضوع توجه کنیم، اول اینکه، وقتی تبلیغ دین را بیان میکنیم، باید تعریفی از دین داشته باشی. دین مجموعهای از تعلمیات، آموزهها و معارف دینی و همچنین برپایی برخی مناسک است. عبادات و اعمال، خود را در قالب مناسک نشان میدهند؛ بنابراین به نظر میرسد در حال حاضر، تعریف دقیقی از دین نداریم، زیرا به اعتقاد برخی مبلغان، دین همان اجرای مناسک است. یعنی اگر شما در خیابانها، فضای شهری، فضای مجازی و رسانهها و ... دقت کنید، متوجه خواهید شد که بیشتر تبلیغها معطوف یا شاید بتوان گفت منحصر به یکسری مناسک دینی شده است. به هر رسانهای در ایام مختلف مراجعه کنید، با یکسری مداحیها مواجه خواهید شد. در واقع در این مناسک، بخشی از تبلیغ دینی برعهده مداحان است. در این راستا میتوانید گزارشی از تبلیغات رسانهای دینی بگیرید که چند درصد از مداحان و چند درصد از علما و واعظان به تبلیغ دین میپردازند.
اینکه تبلیغ دینی اثرگذار نبوده است، به این علت است که ما به جای دین که مغز، لُب و هسته اصلی و همان آموزههای دینی است، در پوسته دین که مناسک و مراسم دینی را شامل میشود، محدود شدهایم؛ بنابراین اگر میخواهیم تبلیغ دینی اثرگذار باشد، باید به سراغ مغز دین و هسته اصلی معارف و آموزههای دینی برویم و همانها را تبلیغ و ترویج کنیم.
بحث دیگر این است که امروزه، رسانه یا مدیا یک دانش است و فعالیت در آن نیازمند تخصص است تا فعالیت اثرگذاری را شاهد باشیم؛ از این رو تبلیغ دین برای اثرگذاری، نیازمند استفاده از دانشهایی است که برای این موضوع ترتیب داده شده است. اگر بخواهیم معارف و آموزههای دینی را بدون توجه به دانش و تخصص لازم انجام دهیم، موفق نخواهیم شد و این تبلیغ اثرگذار نخواهد بود.
ایکنا ـ به نظرتان حوزههای علمیه در این زمینه چه نقشی دارند؟
امروزه دانش و تکنولوژی حرف اول را میزند. همانطور که میخواهیم از یک شهر به شهر دیگر برویم، بهترین وسیله را انتخاب میکنیم و یا برای رفتن به سفر، نقشه راه را مشخص میکنیم؛ بنابراین حوزههای علمیه و مؤسسات و نهادهایی که در زمینه تبلیغ دینی نقشآفرین هستند، باید اهداف و اولویتهایی را مشخص کنند که براساس چه شاخصههایی میخواهند تبلیغ کنند و مبلغان چگونه فعالیت کنند. اینکه آیا حضور در مناسک، انجام عبادات یا تعلیمات و آموزههای دینی مدنظر بوده است که براساس آن بتوانیم به میزان تبلیغ اثرگذار و اهداف و اولویتهای تعیین شده دست پیدا کنیم.
ایکنا ـ آیا نیاز است نقشه راهی در رابطه با تبلیغ دین ترسیم و طراحی شود؟
عالمان و مبلغان نیز در زمان حاضر وظیفه دارند دین را به گونه مستدل و متقن بیان و تبلیغ کنند که راه را بر ردیهنویسان و منتقدان ببندند. اگر بخواهیم صدای منتقدان را خاموش کنیم که کسی صدایشان را نشود، باید بدانیم چنین امکانی را نداریم
بله، مؤسسات، انجمنها، مراکز آموزشی و فرهنگی میدانند که چه وظیفهای در این زمینه دارند و این حرف دقیقی نیست که بگوییم نمیدانند هدفشان چیست. هدف، اولویتها و ... مشخص است. اینکه چقدر در این زمینه و در رابطه با اولویتها موفق بوده است و چقدر به اهداف مشخص شده نزدیک شده است، نیاز به پژوهشهای پیمایشی دارد. اما برخی از قرینهها وجود دارد که مشخص میکند به اهداف مورد نظر نرسیدیم. مثلاً در زمینه حجاب زنان، آیا تبلیغ نشده است؟ من به عنوان یک استاد دانشگاه، دیدهام که صدها مقاله در این باره نوشته شده و دهها پایاننامه در این باره دفاع شده است. همینطور که در خیابانها راه میروید بنرها، پوسترها و ... را میبینید که بحث حجاب در آنها مطرح شده است. اما میبینیم که این تبلیغها چندان موفق نبوده است. این مسئله قابل تحلیل و بررسی است. البته مسائل دیگری نیز هست اما این مسئله را به دلیل قابل لمس بودن مطرح کردم.
ایکنا ـ در کنار تبلیغ دینی ضد تبلیغ دینی هم هست، یعنی هم باید تبلیغ دینی انجام شود و هم در برابر این تحریفها اقداماتی صورت گیرد که به نظر میرسد مبلغان در این زمینه وظیفه سنگینی دارند، آنها باید چه کاری انجام دهند؟
مبلغان باید با استدلال محکم بتوانند روشنگری کنند. اینکه تبلیغ ضددینی وجود دارد و به همین دلیل بخواهیم فضای مجازی را محدود کنیم صحیح نیست؛ چراکه فضای مجازی برای ما امکان و فرصتی برای ارتباط بیشتر فراهم کرده است. ما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم، یا با علم و دانش موافقیم یا مخالف. اگر مخالفیم، وضع ما معلوم است، چون قرآن متقدمترین منادی علم و دانش است. اگر هم موافقیم راههای ارتباطی که انسان به وسیله آن دانش پیدا میکند را نباید ببندیم.
اینکه آنتن را قطع کنیم، تلویزیون را ببندیم، مانند دورهای که پدران و مادران ما، تلویزیون را برای فرزندان ممنوع میکردند. آیا این روش تربیتی خوبی بود؟ شاید بتوان گفت؛ در دورهای ارتباطات ضعیف بود و کمی اثرگذار بود، اما امروزه این ایده که ما به قطع راههای ارتباطی و ممنوعیت فضای مجازی بپردازیم، مخالفم. چون همین مسئله به ضد خودش تبدیل میشود، یعنی الانسان حریص علی ما منع، انسان را از هر آنچه دور کنید حریصتر میشود؛ بنابراین در تاریخ هم بوده، وقتی پیامبری آمده، علیه او ردیه نوشتهاند، اما دانشمندان و علمای دین همان ردیهها را رد و نقدها را نقد کردهاند. عالمان و مبلغان نیز در زمان حاضر وظیفه دارند دین را به گونه مستدل و متقن بیان و تبلیغ کنند که راه را بر ردیهنویسان و منتقدان ببندند. اگر بخواهیم صدای منتقدان را خاموش کنیم که کسی صدایشان را نشود، باید بدانیم چنین امکانی را نداریم. یعنی در زمان حاضر که برخی سایتها و شبکههای اجتماعی و ... مسدود شده، کاربران هزینه اضافهتری میپردازند تا به آنها دسترسی داشته باشند. در این شبکههای مجازی ممکن است محتوای خاصی هم نباشد، اما همین که جایی برای آنها بسته شده است، میخواهند به آن ورود کنند. پس مسدود کردن فضاها، کمکی به تبلیغ دین نمیکند. بلکه مانع دریافت آموزهها و معارف دینی میشود.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام