سیدمحمود نجاتیحسینی(خراسانی)، دینپژوه، مدرس جامعهشناسی دین و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران یادداشتی اختصاصی با عنوان «فلسفه اجتماعی اخلاق – الاهیات در قرآن» در اختیار ایکنا قرار داده است.
در این یادداشت آمده است:
فلسفههای اخلاق کلاسیک و مدرن معترفند که دین به صورت تاریخی آن خاستگاه سنتی اخلاق است و لذا فلسفههای اخلاق مدرن و کلاسیک میتوانند بخشی از منابع تئوریک خود را از آموزههای اخلاقی دین تأمین کنند. این امر نیز منطقاً مستلزم شناخت ماهیت دینی اخلاق است که منبع داده آن هم به تبع متون مقدس و معارف دینی و ادبیات دینی اخلاق است. از این منظر در نوشتار حاضر مروری فشرده بر آموزههای اخلاقی مندرج در متن مقدس اسلام (قرآن) خواهیم داشت. این آموزههای دینی اخلاقی همانگونه که نشان خواهیم داد، میتوانند به شکلگیری یک الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی که ملهم از قرآن است بیانجامند و از لحاظ تأثیرات اجتماعی، فرهنگی که دارند، میتوانند در جهت دادن صحیح به یک اخلاق انسانگرای معنویتگرا در زندگی روزمره فردی و گروهی و جمعی مؤثر واقع شوند.
لذا کاویدن فلسفه اجتماعی این اخلاق الاهیاتی و الاهیات اخلاقی نیز ضروری این بحث است. به این مضمونها نیز از سه منظر «فلسفه اخلاق، فلسفه دین - اخلاق و فلسفه اجتماعی اخلاق» خواهیم پرداخت.
فلسفه اخلاق و فلسفه دین - اخلاق
بحث فلسفی از چیستی ماهیت امر اخلاقی، زبان بیان امر اخلاقی و همچنین، مفاهیم اخلاقی مورد کاربرد در مطالعات اخلاقی و اخلاق کاربردی روزمره و حتی اخلاق حرفهای همچنان جذاب و محل گفتوگواست. در این باره فلسفههای تحلیل اخلاقی، اخلاق کاربردی، اخلاق عملی و اخلاق هنجاری متفقالقول هستند که داشتن دغدغه ذهنی نسبت به امراخلاقی و امر خیر و همچنین، جهتگیری عملی به انجام عمل اخلاقی و خیرخواهانه و خوب (morality) جزء ذات انسانی و هویت انسان است. لذا وجود «وجدان اخلاقی» امر و نهی کننده و قضاوت کننده عمل فردی (آنچه در معارف اخلاق اسلامی «نفس لوامه» مینامندش) و نیز وجود «حس اخلاقی» یعنی حساسیت به انجام اوامر اخلاقی و پرهیز از عمل غیراخلاقی یا ضداخلاقی و دوری از بیاخلاقی خود بخش مهمی ازذات بالقوه اخلاقگرای انسان (آنچه وفق معارف قرآنی «فطرت الهی» مینامندش) است.
این مباحث فلسفه اخلاقی به وقت قرار گرفتن در معرض دانش اجتماعی و پیوند خوردن با مقتضیات زیست اجتماعی و انسان اجتماعی به صورت «جامعهشناسی اخلاق» و «اخلاق اجتماعی» خود را بروز میدهد و به هنگام پیوند خوردن با معارف دینی به ویژه از نوع اسلامی و شیعی آن رنگ و بوی «اخلاق دینی» یا «اخلاق دینگرا» و «اخلاق دینمبنا» به خود میگیرد.
درباره «فلسفه اجتماعی»
فلسفه اجتماعی social philosophy به عنوان یک فلسفه مضاف پل بین «فلسفه» و «علوم اجتماعی» (شامل دانشهای جامعهشناسی و انسانشناسی و جمعیتشناسی و روانشناسی اجتماعی، دانشهای تاریخ و جغرافیا و اقتصاد و سیاست و حقوق، دانش مطالعات فرهنگی) است. کار فلسفه اجتماعی ارائه آرای فلسفی درباره «جامعه» است. آرایی که از نوع آرای «تحلیلی و وارسی واقعگرایانه و دقیق وضع موجود، (هنجاری) نقد و ارزیابی اخلاقی ارزشی وضع موجود؛ «راهبردی» ترسیم الگوی تیپ ایدئال برای داشتن وضع مطلوب و تجویزی ارائه الگوی عملیاتی برای ساختن و داشتن یک وضع مطلوب است .
اما پرسشهای مبنایی کلی فلسفه اجتماعی عبارتند از «جامعه خوب، انسان اجتماعی خوب، شهروند خوب، زندگی اجتماعی خوب «چرا و چگونه میسر میشود؟ چگونه «حکومت وعدالت و برابری و دموکراسی و آزادی و رفاه و امنیت و رفاه و بهزیستی» مطلوب است؟. چگونه «رهایی و رستگاری» از طریق «علم، دین، اخلاق» برای «انسان اجتماعی» متصوراست؟ چه «آیندههای اجتماعی» پیش روی «انسان اجتماعی امروز و فردا» است؟
درباره «الاهیات اخلاقی / اخلاق الاهیاتی»
تئولوژی (الاهیات مسیحی یهودی/ کلام اسلامی) «دانش مبنایی بحث در باره ماهیت خداوند و خلقت او و دین خدا و نسبت دیالکتیکی آنها با انسان خداجو و دینورز است. «الاهیات اخلاقی منظری است ازالاهیات که در آن از «خداوند» به عنوان «موجودی اخلاقی» که «خاستگاه اخلاق» نیز هست و از «دین خداوند» نیز به مثابه منظومهای از «آموزههای اخلاقی» بحث میکند. «اخلاق الاهیاتیTheological moral and ethics » نیز منظر و آموزهها و راهبردهایی هنجاری - تجویزی است که در آن آموزههای اخلاقی که متأثر از الاهیات اخلاقی و دین خداونداست، صورتبندی شده است. یعنی آموزههایی که درباره ماهیت و نحوه تحقق «اخلاق معنوی خوب و موثر؛ زیست معنوی اخلاقی خوب؛ عمل اخلاقی معنوی خوب/ و انسان اخلاقی معنوی خوب» است.
درباره فلسفه اجتماعی «الاهیات اخلاقی/ اخلاق الاهیاتی»
در حالی که محور آرای «الاهیات اخلاقی / اخلاق الاهیاتی» درباره «انسان معنوی اخلاقی و عمل معنوی اخلاقی» در «سطح فردی و انسانشناختی فلسفی» آن است؛ اما «فلسفه اجتماعی» از نحوه تعمیم و تسری این الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی به جامعه و اهداف و تأثیرات اجتماعی این الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی در سطح جمعی و جامعه و انسان اجتماعی بحث میکند؛ متوجه کاربرد آن برای کنشگری اجتماعی و ساختارهای جامعه (اقتصاد و سیاست و حقوق و فرهنگ) است. به این معنا میتوان گفت محوریت مباحث فلسفه اجتماعی الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی چند مسئله، مضمون و هدف کلیدی است. داشتن یک جامعه اخلاقی معنوی خوب؛ پداگوژی تربیتی یک انسان اجتماعی اخلاقی معنوی خوب؛ برساختن یک زیست اجتماعی معنوی اخلاقی خوب و طراحی یک بهزیستی رفاهی معنوی اخلاقی متعادل و متوازن.
یک معرفی کتابشناختی از مضامین مرتبط با «الاهیات اخلاقی/ اخلاق الاهیاتی»
پیش از پرداختن به اصل بحث الاهیات و اخلاق در قرآن و برای آشنایی مبنایی با مباحث فلسفه اخلاقی که در نسبت با دین طرح شدهاند و نیز برای فهم مقایسهای ادبیات اخلاق الاهیات در غرب با آن چه از قرآن در این زمینه میتوان استنباط کرد، مروری فشرده بر چند نمونه از متون تخصصی مطرح و مبنایی در این حوزه سودمند و ضروری بحث است. با توجه به محدودیت حجم نوشتار حاضر ما صرفاً مضامین کلیدی را معرفی خواهیم کرد که نسبتی با اخلاق الاهیاتی و الاهیات اخلاقی میتوانند برقرار کنند و ضمنا بسیاری از آنها نیز در متن مقدس قرآن هم قابل ردیابی هستند؛ هرچند صورتبندی آنها منطقا همانگونه که انتظار میرود البته به زبان خاص قرآن نیز بیان شده است.
اولین مضمون، نسبت میان اخلاق اعتقادی مندرج در متون مقدس دینی و اخلاق انتخابی فرد در زیست اجتماعی اش است و اینکه چگونه در اخلاق منبعث از دین نسبت اراده وآگاهی و اختیار محدود فردی برای عمل اخلاقی با مشیت و تقدیر و قدرت نامحدود الهی برقرار و متوازن و قابل فهم و محقق شدنی است. در بحث از «اخلاق اعتقاد» مسئله این است که آیا هنجارها و ارزشهایی وجود دارند که بتوانند مبنای اعتقاد من را بسازند و اگر هستند آیا اینها عقلانی هستند یا اخلاقی، یاهر دو؟ و یا هیچ کدام؟
در همین سویه آرای متنوعی درباره «مبانی عقلی و وحیانی اخلاق؛ اخلاق بر مبنای عقل جهانشمول و عامگرا؛ اخلاق بر مبنای فرامین دینی خاصگرا؛ و اخلاق همراه با دین و اخلاق بدون دین» بحث شدهاند. همچنین، مباحثی مهم در «فضیلتهای اخلاقی در متون الاهیاتی مسیحی؛ ارزشهای اخلاقی در متون الاهیاتی مسیحی و جهان مسیحی با نگاههای مدرن، کلاسیک، پستمدرن و فمنیستی» موجود است.
مضمون دوم مرتبط با الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی «کاربردهای فرهنگی، اجتماعی دین – اخلاق از طریق اخلاق دینی خصوصا نسبت به دیگری و اخلاق جهانشمول حس مسئولیت در قبال دیگری و انساندوستی دینی» است. لذا بحث محوری در این مسئله پیرامون «لزوم داشتن حس اخلاق مسئولیت و تعهد درباره دیگری از سوی خود (من، تو، ما، آنها)، ضرورت اخلاق همدلی و همدردی و نگرانی نسبت به دیگری؛ اهمیت وجود اخلاق مراقبت از دیگری؛ و نیز اهمیت اخلاق دینی برای تقویت اخلاق فرهنگی عرفی رایج و متعارف» است.
مسئله مهم دیگری که در این مسیر مطرح میشود، این است که چگونه انساندوستی دینی میتواند به اخلاقگرایی عام منجرشود و نیز اینکه چگونه اخلاق مسئولیت در قبال دیگری میتواند از اخلاق دینی ناشی شود. در برخی مطالعات تجربی که به موضوع تأثیرات این نوع انساندوستی اخلاقی و اخلاقگرایی دینی در زیست روزمره جهانی شده، پرداختهاند، بر لزوم توجه به تاثیرات اخلاق دینی چند فرهنگی برای مصالحه نزاعهای دینی، غلبه بر بینادگراییهای رادیکال دینی خشن و خونین در جهان اسلامی و یهودی مسیحی و حتی هندو بودیستی تأکید شده است.
سومین مضمون از مباحث اخلاقی که به نوعی به الاهیات اخلاقی و اخلاق الاهیاتی ربط پیدا میکند «نقش و نحوه تعلیم و تربیت اخلاقی؛ آموزش اخلاق و فراگیری اخلاق دینی» است. برمبنای تز جان دیویی فیلسوف پراگماتیست آمریکایی سده 19، تربیت و تعلیم مایه بهبود تجربه زندگی یک گروه اجتماعی است و دین بسط این تربیت و اخلاق نیز محتوای آن است. در حقیقت تعلیم و تربیت فرمی است که محتوای آن را دین و اخلاق فراهم میکنند. در همین زمینه برخی مطالعات تجربی نیز که مرتبط با پداگوژی اخلاقی است بر نقش «آموزش شهروندی» به عنوان برنامه عملیاتی آموزش اخلاق دینی و عرفی تأکید میشود. به این منظور نیز مسئله نسبتهای متقابل و متعامل اخلاقیات و اخلاق دینی هم در جهت هموار کردن نقشه آموزش اخلاقی طرح شده است.
بنابراین چند مسئله همزمان طرح شدهاند. وجود پارادوکس احساسات و طبیعت فردی با اخلاقیات عقلانی عام و تناقض و تضاد تشدید شده آن با اخلاقیات دینی؛ اینکه چگونه طبیعت لذتطلب فرد (شق و دوستی و هوا و هوس و نفعطلبی و سکس) با اخلاقیات عقلانی کنار میآید؛ اینکه خود این اخلاقیات چگونه با اخلاق دینی که مبتنی بر دوری ازگناه و لذتطلبی دنیوی است، نسبت پیدا میکند. همچنین، این بحث نیز درمیگیرد که آیا من بر مبنای اخلاق اعتقاد عمل میکنم یا برمبنای مقتضیات زیست فردی و اجتماعی هستم .بحث اخلاق تعصب دینی و مدارای غیر دینی و نیز بحث مشیت الاهی و اراده انسانی من درعمل به اخلاقیات نیز مطرح است. روی هم مهم است بدانیم چرا و چگونه خداگرایی یا تئیسم میتواند منجر به شکلگیری بهزیستی در زیست مادی مردمان شود و نیز اینکه چگونه این امر از طریق اخلاقیات دینی یا تبدیل شدن اعتقاد به خدا به عملگرایی در اخلاق از طریق آموزههای مرتبط با اموراخلاقی و اصول اخلاق اجتماعی محقق شدنی است.
مضمون چهارم این نوع مباحث الاهیاتی – اخلاقی، رویههای عقلانی تحققپذیر ایدئال در امر فراگیرشدن اخلاق در جامعه اعم از جامعه مدرن عرفی و سکولار(مانند جوامع غربی) و یا جوامع سنتی دینی مانند جهان اسلام است. برخی از مطالعات اقتدا به الگوهای موجود در اخلاق آسیایی یعنی اخلاقیات ادیان آسیایی از جمله اخلاق هندو - بودیستی و تائوییستی –کنفوسیوسی– شینتوئیستی را برجسته کردهاند. به نمونه در این اخلاقیات کهن و سنتی بر پیوستگی منطقی و ذاتی میان آموزههای دینی بودیستی با زندگی فردی و جمعی و لذا تمرکز اخلاق بودیستی بر زندگی اخلاقی در سطوح فردی و جمعی از جمله در حوزه های مهم زندگی تأکید میشود. مانند بهزیستی، ازدواج، خانواده، مشارکت، خیریه، دوستی، نوعدوستی، انساندوستی، صداقت، امانت، تعهد، شفقت، توجه اخلاقیات تائوییستی براخلاقیات خودسازی فردی تا اخلاقیات جمعی، نقش نهادینه شدن و سازمان یافتگی اخلاقیات بودیستی و تائوییستی در بافتار زیست جمعی.
مضمون پنجم، نسبت انسان اخلاقی با جامعه نااخلاق و نقش دین در اخلاقی کردن فرد و جامعه است. این بحث مهم مدیون الاهیاتدان اجتماعی راینهولد نیبور است. او میگوید در حالی که آموزههای لیبرالیستی فردگرایانه در جامعه مدرن فرد را به لبه خودخواهی و خودمحوری و خودپرستی و خودشیفتگی و لذا منفعتطلبی صرف فردی(Selfishness) سوق میدهد که مبین وجود نوعی اجتماع نااخلاق است؛ اما دین میتواند با تأکید بر اخلاقیات دیگرخواهی و نوعدوستی و انسانگرایی، فرد را به نوعی از لحاظ داشتن مسئولیت و تعهد اخلاقی نسبت به دیگران، اجتماعی (Socialization) کند. بحث جان لاک نیز در همین زمینه اهمیت خود را نشان میدهد. به نظر وی لزوم پیوستگی عقل و عقلانیت با اعتقاد دینی و اخلاق اعتقاد میتواند از لحاظ فردی و جمعی منجر به اهمیت یافتن عقلانیت اخلاقی شود، یعنی اینکه اخلاقورزی با محاسبات عقلی درباره هزینه فایده جهتگیریهای اخلاقی نیز همراه شود.
اما صورت پیشرفتهتر و بیان مدرن این عقلانیت اعتقادی اخلاقی را میتوان در نزد امانوئل کانت یافت. به ویژه در اهمیت پرسشهای مطرح کانتی در نقد عقل محض (چه میتوانم بدانم؟ چه میباید انجام دهم؟ به چه میتوانم امید داشته باشم؟) و اهمیت علم و دین و اخلاق در این میان؛ این که چگونه دین و الاهیات منظرهای اخلاقی رامیسازند نیز اینکه چگونه این منظرهای اخلاقی از طریق شناخت علمی ارزشها و هنجارها را شفاف و دقیق میکنند و نهایتا اینکه چگونه اینها به عمل اخلاقی درست و دقیق منجر میشوند. در این تعابیر تأکید عمدتا بر نقش مهم و مؤثر و ضروری مسئولیت و تعهد اخلاقی کنشگران و سوژهها و همچنین، اهمیت وظیفه اخلاقی است که اعتقاد دینی عقلی یا دینورزی عقلانی شده میتواند آن را حمایت و یا ضمانت کند.
در همین زمینه روایتهای بدیل یا رقیب یعنی آرای پست مدرنی در اخلاقگرایی فردی و شخصی شده نیز قابل توجه هستند. به ویژه اینکه تنوع و تکثر و تفاوت شناختهای اخلاقی و رسمی بودن آنها از لحاظ پستمدرنی مسجل شده است. همچنین، این بحث که از منظر الاهیات پستمدرنی ایمان و اعتقاد به خداوند نمیتواند مجزا از عشق به دیگران و فارغ از مسئولیت نسبت به دیگری یا «اخلاق مسئولیت از سر تعهد عرفی و یا تکلیف اعتقادی» باشد. مباحث اخلاق پستمدرن رورتی، لیوتار و حتی دریدا و فوکو از این منظر مهم هستند. وایت پراگماتیستی پستمدرنی و البته عملگرا شده این بحث را میتوان در نزد ریچارد رورتی فیلسوف امریکایی یافت. در پراگماتیسم امر اخلاق اعتقاد و ایمان مسئله اصلی بحث از وجوه اخلاقی ایمان داشتن و اعتقادورزی به ویژه ازمنظر الاهیات رهایی و آزادی liberation theology است؛ آن هم در فرمت پراگماتیستی آن که به این نتیجه منجر میشود که هر گونه اخلاق دینی یعنی ارزشها و هنجارهای مرتبط با امر خیر که از آموزهها و اصول دینی گرفته شده و امر اخلاقی مینامیم که معطوف به همبستگی و انسجام و انسانگرایی شود؛ در عمل نیز مورد اقبال مردمان خواهد بود.
نهایت امر اینکه، سنتز درست پراگماتیسم در اینجا (که ما آن را روایت «پراگماتیسم الاهیاتی دینی» مینامیمش) در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان اخلاقی زیست» میتوان هم پاسخهای فلسفی داد و هم الاهیاتی و هم متافیزیکی وهم اخلاقی و هم اجتماعی، فرهنگی. با این حال قابل تحقق ترین پاسخ، قطعا پاسخ پراگماتیستی است که انجام عمل اخلاقی را فارغ از فلسفه پردازی عینا به و صورت واقعی و عملی آن قابل تحقق میکند. در این باره زمینههای چند فرهنگی و امر دینی که مستعد چند فرهنگی شدن است قطعا برای پیشبرد امر اخلاقی مثمر ثمر هستند. به نظر ما الاهیات قرآنی را میتوان ازاین منظر یعنی پراگماتیسم الاهیاتی دینی نیز یک خوانش اخلاقی کرد.
قرآن؛ پراگماتیسم الاهیاتی دینی و خوانش اخلاقی
تعبیر مبنایی برای «الاهیات اخلاقی» دست کم از منظر پراگماتیسم الاهیاتی دینی، الاهیاتی است که درآن از خداوند به عنوان موجود متعالی اخلاقی که خاستگاه اخلاق نیز هست، بحث میشود و همچنین، از دین خداوند نیز، به مثابه منظومهای از آموزههای اخلاقی بحث میکند تعبیر مبنایی برای الاهیات اخلاقی قرآنی نیز منظر و وجهی از الاهیات قرآنی است که در آن خداوند به عنوان خاستگاه امر اخلاقی، آمر امر اخلاقی نیزهست. خداوند خود موجود اخلاقی است که متصف به صفاتی چون عدالت، انصاف، محبت، عشق به انسان است.
خداوند از انسانهای معتقد دینورز میخواهد تا به عدالت و انصاف رفتار کنند؛ به هم ستم نکنند؛ یاور و غمخوار هم باشند؛ از در صلح با هم مدارا و زیست کنند؛ مسئولیتپذیر باشند؛ متعهد به اخلاق و دیانت باشند. خداوند همچنین، به انسانها میگوید در زمین از فساد و خونریزی بپرهیزند و قسط و عدل را محقق کنند؛ در زیست روزمره شان به قواعد و ضوابط و مقتضیات و شئونات منطق و عقل و دانش گردن نهند. خداوند همچنین، امر میکند به انسانها که در خدمت تحقق امربه معروف و نهی از منکر باشند.
بنابراین فشرده و عصاره اخلاق الاهیاتی قرآنی را میتوان در صورتبندی اصل امربه معروف و نهی از منکر دید. قطعاً منظور ما از این اصل نمیتواند دیدگاه حکومتی فقهی جنجالی و چالشی و مسئلهساز جاری در جامعه ما باشد!؟ لذا این اصل فقط بر وفق نص متن مقدس قابل وارسی هرمنئوتیکی و تأمل و بازاندیشی از نوع جامعهشناختی آن است. بنابرین، پیوند میان الاهیات اخلاقی با اخلاق الاهیاتی هم در متن قرآن و فرهنگ و معارف دینی و هم در زمینه جهان اسلام، زیست فردی و جمعی مسلمین متصور و قابل تحقق عملی از حیث پراگماتیسم الاهیاتی دینی است.
طبق الاهیات اخلاقی مندرج در متن مقدس قرآن؛ خداوند آمر به امراخلاقی است و هم اوست که عمل اخلاقی را پاداش نیکو و ارزنده میدهد. بنابراین، در اخلاق الاهیاتی احساس و تعهد و تکلیف به عمل اخلاقی، انگیزهای جز تقرب به خداوند ندارد. در اخلاق الاهیاتی از نوع قرآنی آن جلب رضایت خداوند انگیزه عمل اخلاقی است و لذا عامل اخلاقی بدون هرگونه چشمداشت مادی و بدون هرگونه توقع اخلاقی مقابله به مثل از سوی دیگران، میتواند بدون توجه به خاستگاه قومی، نژادی طبقاتی، جنسیتی، مذهبی، زبانی دیگری برای دیگر به صورت عام و جهانشمول آن عمل اخلاقی انجام دهد.
از این حیث مبانی اخلاق الاهیاتی قرآنی میتواند جهتگیری انسانگرایی جهانشمول داشته باشد ولذا این نظام اخلاق دینی از ظرفیت و توان تعامل با نظامات اخلاق شهروندی و منظومه حقوق بشر جهانی نیز برخوردار است. وفق این اخلاق الاهیاتی قرآنی؛ مبدأ و مقصد و مقصود امر اخلاقی، تکلیف اخلاقی، تعهد اخلاقی، انگیزه اخلاقی، حس اخلاقی، رضایت اخلاقی، عمل اخلاقی، همه و همه به خداوند راجع است؛ چون خداوند به عنوان موجود متعالی اخلاقی همزمان تعیین کننده ماهیت امر اخلاقی، آمر امراخلاقی، داور امر اخلاقی، پاداش دهنده عمل اخلاقی است.
اشاره مختصر به چند نمونه محوری از مصادیق قرآنی اخلاقی برای اختتام بحث ما کفایت میکند «من عمل صالحا فلنفسه» انجام عمل صالح؛ «قد افلح من زکیها» اهتمام به پالایش نفس؛ «یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» اهتمام مستمر به انجام کارهای نیک و امر خیر و امور خیرخواهانه؛ «تعاونوا علی البر و التقوی» همکاری و همیاری از سرخیرخواهی؛ «یوثرون علی انفسهم و لوکانوا بهم خصاصه» انجام انفاق و ایثار و بخشش مال؛ «ولا تصعر خدک للناس و لا تمشی فی الارض مرحا» مردمداری و مردمگرایی و فروتنی بی هر گونه حس و ژست تکبر نسبت به مردمان؛ «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» کوشش جدی خالصانه و مخلصانه در راه خدا؛ «الذین لا یلبسون ایمانهم بظلم» پرهیز کردن از ستمگری و آلودن ایمان به هر گونه ستمپیشگی در زیست فردی و جمعی دنیوی.
برای مطالعه کامل یادداشت «فلسفه اجتماعی «اخلاق – الاهیات» در قرآن» کلیک کنید!
انتهای پیام