در یادداشتی از نادعلی عاشوری تَلوکی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد که آن را در اختیار خبرگزاری ایکنا اصفهان قرار داده، آمده است: آنچه در حوزه دانشهای قرآنی در سطح کشور انجام شده یا در شرف انجام است، آن اندازه وسیع و گسترده است که تعبیر «نهضت قرآنپژوهی» با شایستگیِ تمام برازندۀ آن است. در کمتر دورهای از تاریخ قرآن میتوان چنین حجم عظیمی از تلاشهای علمی را در همه حوزههای علوم قرآنی یکجا مشاهده کرد. عرضه دهها ترجمه جدید قرآن به زبانهای مختلف از جمله فارسی، نگارش چندین دوره تفسیر کامل قرآن، راهاندازی دهها مجله تخصصی در حوزههای مختلف علوم قرآنی، تدوین و نگارش چندین دوره دانشنامه و فرهنگنامه قرآنی، نگارش بیش از هزار و پانصد مقاله نقد ترجمههای قرآن، ترجمه دائرهالمعارف انگلیسیِ قرآن به فارسی و نقد و بررسی آن، تأسیس رشتههای مختلف علوم قرآنی در دانشگاههای کشور، نگارش هزاران کتاب پژوهشی و درسی در حوزههای مختلف علوم قرآنی، راهاندازی صدها مؤسسه قرآنی و تربیت هزاران حافظ کل یا جزء قرآن، تأسیس خبرگزاری اختصاصی قرآن در سطح بینالمللی و دهها اقدام مثبت و مهم دیگری که حتی برشمردنش هم موجب تطویل کلام خواهد شد، تنها بخشی از این نهضت مبارک است که در هیچ دورهای از تاریخ قرآن تا این اندازه سابقه نداشته است.
فقدان تربیت روحیه قرآنی در جامعه
با این همه، هرگز نمیتوان تأسف عمیق خود را از دو واقعیت تلخ کتمان کرد؛ نخست اینکه چنین نهضت مبارکی به دلایل و جهاتی که باید در مجال دیگری بدان پرداخته شود، نتوانست به یک فرهنگ رفتاری در جامعه تبدیل شود که در روابط فردی و اجتماعیِ آحاد جامعه تأثیرگذار باشد و در عملکرد افراد و شیوه رفتاری و سبک زندگی آنها بروز و ظهور داشته باشد و اگرچه در بُعد «تعلیم آموزههای قرآنی» یک نهضت واقعی و به تمام معنا رخ داده است، ولی در زمینه «تربیت روحیه قرآنی» توفیقات چندان قابل توجه و چشمگیری نداشتهایم که باید در بحث دیگری به بررسی و آسیبشناسی آن پرداخت.
جای خالی تأسیس «فرهنگستان قرآن»
اما جدای از این کاستی بسیار جدی که امید است به برکت قرآن به تدریج برطرف شود، نهضت مذکور از یک کمبود بسیار مهم و اساسی دیگری هم به شدت رنج میبرَد و جای خالی یک نهاد مسئول و بزرگتر را به خوبی احساس میکند که بتواند همه این فعالیتها را در قالب یک سازمان جامع و منسجم درآورَد و از برخی موازیکاریهای تکراری جلوگیری نماید و به تلاشهای موجود هم سر و شکلی دانشگاهی و آکادمیک ببخشد. این نهاد مسئول همان «فرهنگستان قرآن» است که جای خالی آن در فضای قرآنیِ کشور به شدت احساس میشود. در عصری که حتی برخی کشورهای کوچک مسلمان هم، داشتن چنین فرهنگستانی را در زمره افتخاراتشان به حساب میآورند، فقدان چنین نهاد تأثیرگذاری در جمهوری اسلامی ایران هرگز قابل توجیه نخواهد بود. باید با ارادهای همگانی و عزمی ملی به این باور رسید که در کنار چندین فرهنگستانی که خوشبختانه در کشور در حال فعالیت هستند، «فرهنگستان قرآن» نیز راهاندازی شود. البته روشن است که تأسیس چنین نهادی، علاوه بر عزمی ملی، به وزارتخانهها و سازمانهای مختلفی وابسته است و شاید به مصوبه مجلس هم نیاز داشته باشد که با تعریف جایگاه حقوقی آن و تخصیص بودجهای مشخص، زمینه تأسیس و ادامه حیات آن را مهیا نمایند که امید است در آیندهای نه چندان دور، شاهد به ثمر نشستن چنین ایدهای باشیم.
اما در وضعیت فعلی و در آن بخشی که به مترجمان قرآن و ترجمهپژوهان قرآنی مربوط میشود و میتواند دستکم مقداری از نیازهای این گروه از قرآنپژوهان بزرگوار و سختکوش را برطرف سازد و در کوتاه مدت هم امکان عملی دارد، توجه به این نکته مهم است که در حال حاضر موضوع ترجمه قرآن، هم از نظر کمّی و هم از لحاظ کیفی به آنچنان جایگاهی رسیده است که به هیچ وجه نباید به آن صرفا از زاویه یک وظیفه شرعی یا احساس غرور ملی و یا یک دلمشغولی علمی و یا بر اساس ذوق و سلیقه شخصی نگاه کرد. بلکه تلاشهای فراوان نسلهای پیشین و زحمات بسیارِ مترجمان متأخر و کوششهای زیادی که ترجمهپژوهان معاصر در زمینه ترجمه قرآن انجام دادهاند، میزان توقعات در این زمینه را تا بدانجا بالا برده که باید به ترجمه قرآن به عنوان یک رشته تخصصیِ دانشگاهی نگریسته شود که اصول و ضوابط معینی دارد و چارچوبها و اسلوبهای مشخصی بر آن حاکم است؛ تا بتوان به تدریج به یک ترجمه آرمانی که ظرفیت ملی شدن را هم دارا باشد، دست یافت.
110 ترجمه فارسی از قرآن
«بهار ترجمه قرآن» و«نهضت ترجمهپژوهیِ قرآن» که در طی چهار دهه گذشته در کشور به راه افتاده، نه تنها از نظر تعداد ترجمهها و کمّیتِ آن بسیار مهم است و تاکنون بیش از صد و ده ترجمه فارسی قرآن منتشر شده؛ بلکه از نظر کیفیت هم به چنان سطحی ارتقا یافته و آنچنان جایگاهی پیدا کرده که برخی مباحث «فرا ترجمهای»یا «پیرا ترجمهای»را در اطراف خود پدید آورده که هر یک در جای خود بسیار مهماند و میتواند زیرمجموعه زیادی را شامل شود. مباحثی نظیر «نقد و بررسی ترجمهها»، «ویرایش و بهسازی ترجمهها»، «روشها و انواع مختلف ترجمهها»، «نگارش و کتابت ترجمهها»، «تأثیر متقابل زبان فارسی و ترجمهها»، «زبانهای مختلف و ترجمهها»، «زبانشناسی و ترجمهها»، «نسخههای خطی و ترجمهها»، «نحو قرآنی و ترجمهها»، «نقش و جایگاه تفسیر در ترجمهها»، «تأثیر اختلاف قرائات در ترجمهها»، «علوم قرآنی و ترجمهها» و موضوعات فراوان و متنوع دیگر، تنها بخشی از آن مباحث «پیرا ترجمهای» را تشکیل میدهد که باید در محیطی علمی و دانشگاهی بدانها پرداخته شود.
اکنون دیگر با اطمینان کامل میتوان گفت که اگر قرآنپژوهان برجستهای همچون زرکشی و سیوطی میخواستند علوم قرآنی را در کتابهای خود به شماره درآورند، قطعا یکی از مهمترین دانشهای قرآنی را «ترجمه قرآن» قرار میدادند. رشته علوم قرآن و حدیثی که در سال 56 با پیگیریهای فراوان استاد بزرگوار جناب دکتر سید محمدباقر حجتی به عنوان یک رشته تحصیلی به تصویب وزارت علومِ آن زمان رسید، به دلیل ظرفیت بسیار بالایی که دارد، هم اکنون در بیش از پانزده رشته تخصصی در دو بخش قرآن و حدیث دانشجوی دکتری میپذیرد و در بسیاری از دانشگاههای بزرگ کشور نیز دورههای مختلف دکتری علوم قرآن و حدیث دایر است. چرا رشته «ترجمهپژوهیِ قرآن» یکی از آن رشتهها نباشد؟ مگر رشته «تفسیر»، رشته «قرائات» و رشتههای مختلف «حدیث» از رشته «علوم قرآن و حدیث» جدا نشد؟ مگر از خود رشته «تفسیر» رشته ریزتری مانند «التفسیرالاثری» منشعب نشد؟ چرا نتوان رشتههای دیگری نظیر «تفسیر تطبیقی»، «تفسیر عقلی و اجتهادی» و «تفسیر موضوعی» را هم از آن منشعب ساخت؟ این موضوعات، رشتههای دانشگاهی بالقوهای هستند که به طور حتم در آینده صورت بالفعل پیدا خواهند کرد. چنانکه هم اکنون نیز تأسیس رشته «تفسیر تطبیقی» در دانشگاه اصفهان در دست بررسی و اقدام است. چرا ترجمه قرآن با مباحث بسیار زیادی که در پیرامونش شکل گرفته، یکی از آن رشتهها نباشد؟
ترجمهپژوهی قرآن؛ کاربردیترین دانش قرآنی
هر یک از دو حوزه قرآن و حدیث قلمرو بسیار وسیعی را شامل میشود که دیگر نمیتوان و نباید همه آن دانشها را در ذیل عنوان کلی «علوم قرآن و حدیث» درآورد؛ بلکه باید همانند سایر علوم و دانشها، به تدریج به صورت رشتههای تخصصیِ دانشگاهی درآیند و بر حسب نیازهای جامعه، شعبههای ریزتر و تخصصیتری از آنها معرفی و عرضه شود. در حال حاضر رشته «ترجمهپژوهی قرآن» از آنچنان ظرفیتی برخوردار است که نه تنها به راحتی میتواند به عنوان یک دانش مستقل در جنب دیگر دانشهای قرآنی معرفی شود، بلکه این ویژگی را هم دارد که به عنوان یکی از کاربردیترین دانشهای قرآنی درآید. کمتر دانش قرآنی را میتوان نشان داد که همانند ترجمه قرآن زمینه کاربردی داشته باشد. چرا به عنوان یک رشته دانشگاهی معرفی نشود؟
البته روشن است که به محض ارائه چنین پیشنهادی، برخی مدیران دانشگاهها مسأله کمبود دانشجو را مطرح خواهند نمود که قطعا در جای خود سخنی درست و بجاست؛ ولی باید توجه داشت که نه تنها قرار نیست این رشته در سطح کارشناسی یا کارشناسی ارشد دانشجو بپذیرد، بلکه همانند پارهای رشتههای دیگر، تأسیس این رشته صرفا در مقطع دکتری مفید فایده خواهد بود و تنها در این صورت است که میتواند به اهداف متعالی خود دست پیدا کند، ضمن اینکه «ترجمهپژوهی قرآن» یک رشته میان رشتهای است و دانشجویان علاقهمندِ تمام رشتهها که زمینه و علاقه تحصیل در این رشته را دارند، به ویژه طلاب حوزههای علمیه، دانشجویان گرایشهای مختلف الهیات، دانشجویان رشتههای زبان و ادبیات فارسی، دانشجویان زبان و ادبیات عرب و دانشجویان متقاضیِ دیگر رشتهها را که علاقهمند به مباحث ترجمه قرآن هستند، میتواند به صورت علمی و آکادمیک آموزش دهد. نکته حائز اهمیت در این زمینه آن است که تأسیس و راهاندازی چنین رشتهای به هیچ کارگاه یا آزمایشگاهی نیاز ندارد و نه تنها کمترین هزینهای را برای هیچ دانشگاهی در پی ندارد؛ بلکه حتی میتواند درآمدزا هم باشد و دانشجویان بورسیه و سهمیه را از داخل و خارج تحت پوشش قرار دهد و از این طریق درآمدزایی داشته باشد.
اینجانب که بیش از سه دهه است که در حوزه علوم قرآن و حدیث به تحقیق، تألیف و تدریس اشتغال دارم و به خوبی از وضعیت این رشته آگاه هستم، اطمینان کامل دارم که در صورت تأسیس چنین رشتهای، نه تنها برای دانشجویان علاقهمندِ داخل بسیار پر جاذبه خواهد بود، بلکه از این هم فراتر رفته، بر این باورم که راهاندازی این رشته میتواند قرآنپژوهان فارسی زبان را از سراسر گیتی، به ویژه از کشورهای مسلمانِ فارسی زبان، نظیر افغانستان و تاجیکستان به خود جلب کند و از آن سوی مرزها هم دانشجوی دکتری بپذیرد. زمینه فعالیتهای قرآنی در کشور آنقدرها گسترش پیدا کرده که هر اقدام درستِ علمی در این زمینه بسیار زودتر از آنچه که تصور میشود، جا باز میکند. تأسیس این رشته تنها به عزمی جدی و اطمینانی قوی نیاز دارد که امیدوارم چنین عزم و اطمینانی پدید آید.
ترجمه قرآن نیازمند روشهای علمی و آکادمیک است
فراموش نکنیم امروزه صرفا بحث ترجمه قرآن به زبان فارسی مطرح نیست که بگوییم ترجمههای موجود کفایت میکند، بلکه ترجمه قرآن به زبانهای دیگر نیز آنچنان زمینهای را مهیا کرده که جز با نگاهی علمی و دیدی دانشگاهی هرگز نمیتوان به ترجمهای مطلوب و آرمانی دست یافت. هم اکنون ترجمه قرآن به بیش از بیست زبان زنده دنیا در دستور کار مؤسسه ترجمان وحی قم قرار دارد که بیشتر به همان شکل سنتی در حال انجام است. تردیدی نیست که اگر این اقدام سترگ به صورت علمی و آکادمیک انجام شود، قطعا نتیجه کار بهتر و ماندگارتر و حتی تأثیرگذارتر خواهد شد. مگر ترجمه قرآن به زبان انگلیسی در اختیار نبود که اخیرا ترجمه دیگری به همین زبان و به سرپرستیِ دکتر سید حسین نصر و با همکاری چندین نفر از قرآنپژوهان مسلمان سراسر دنیا، پس از ده سال تلاش مستمر، در تیراژ وسیعی در آمریکا و اروپا منتشر شد؟ ترجمه قرآن در هیچ دورهای متوقف نبوده و نخواهد شد، چنانچه در خلال بیش از هزار سالی که از موضوع جواز ترجمه قرآن میگذرد، بیش از هزار ترجمه به نگارش درآمده است که بخش اعظم آن به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای مهم دنیا نگهداری میشود. اکنون باید از فرصت به دست آمده در جمهوری اسلامی بهترین استفاده را نمود و نه تنها نگارش انواع مختلف ترجمهها را وجهه همت خویش قرار داد، بلکه این اقدام بسیار مهم را به صورت علمی و چهرهای دانشگاهی که قابل عرضه در سطح بینالمللی باشد درآورد تا بتوان بخشی از اهداف قرآن در این زمینه را جامه عمل پوشاند. امید است به زودی چنین شود. اما برخی از مهمترین اهدافی که میتوان از تأسیس رشته مذکور در نظر داشت، عبارتند از:
1-توجه به ترجمه قرآن در چند دهه اخیر و کمیت نسبتا زیاد این ترجمهها ایجاب میکند که این امر مهم از حالت سلیقهای به درآید و صورتی دانشگاهی به خود بگیرد. ضمن اینکه نفس پژوهش در زمینه ترجمه قرآن آن اندازه مهم هست که به دلایل دیگری نیاز نداشته باشد.
2-تمرکز تمامی پژوهشهای مربوط به این بخش، نظیر ترجمه قرآن، نقد و بررسی ترجمههای قرآن، شیوههای نگارش ترجمههای قرآن، کیفیت ویرایش ترجمههای قرآن و ... در قالبی علمی و آکادمیک.
3-تربیت متخصصانی که نه تنها برای رسیدن به ترجمهای مطلوب تلاش میکنند، بلکه در راه احیای دهها ترجمه قرآنی که به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای کشور خاک میخورند نیز تلاش میکنند.
4-تربیت صاحبنظرانی که نه فقط به ترجمه قرآن تسلط دارند، بلکه این توانمندی را هم دارا هستند که در راه احیای هزاران نسخه خطیِ کتابهای تفسیر و علوم قرآنی هم همت گمارده، بخشی از آنها را تصحیح نموده یا به فارسی برگردانند.
5- تربیت محققانی که به راحتی میتوانند پشتوانه بسیار قوی و همکاران توانمند برای دارالقرآنها و وزارت ارشاد باشند که صحت ترجمههای قرآن را تأیید میکنند و مجوز انتشار صادر مینمایند.
6-ارائه ترجمهای گروهی از قرآن به وسیله متخصصان و محققان این رشته، تا شاید به عنوان ترجمه ملی معرفی شود. کاری که وزارت ارشاد مدتهاست در تدارک انجام آن است، ولی ظاهرا ترجمهای که نظرش را در این زمینه جلب کند، وجود ندارد.
7-تربیت متخصصانی که با همکاری با محققان امر ترجمه قرآن در دیگر کشورهای فارسی زبان مسلمان به ترجمه مشترکی از قرآن به زبان فارسی اقدام نمایند. ضمن اینکه به تبادل استاد و دانشجو با این کشورها نیز منجر خواهد شد.
8-تربیت استادان توانمندی که نه تنها به تدریس اصول و قواعد ترجمه قرآن برای دانشجویان میپردازند؛ بلکه میتوانند زمینه تأسیس «انجمن ترجمهپژوهان قرآن» را فراهم نموده، در تعامل با دنیا، هسته اولیه «مرکز جهانی ترجمه قرآن» را راهاندازی نمایند و جمهوری اسلامی ایران را در این بُعد قرآنی در سطح جهانی مطرح نمایند و پشتوانه قوی و عظیمی برای مترجمان قرآن به زبانهای دیگر در سراسر دنیا باشند که با سختی و مشقت بسیار و گاهی در فشار و خفقان نظامهای حاکم که حتی گاهی هزینه انتشار آن را هم هیچ ناشری تقبل نمیکند، به چنین اقدام بزرگی دست میزنند.
9-ارائه کمک و مشاوره و دادن راهکارهای علمی و عملی و بیان ضوابط و اصول ترجمه قرآن به مؤسساتی نظیر «مؤسسه فرهنگی-قرآنی ترجمان وحی» در قم که عهدهدار ترجمه قرآن به زبانهای دیگر دنیاست و چنانکه اشاره شد، ترجمههای متعددی را به زبانهای مختلف در دستور کار دارد.
10-گسترش و تعمیق رشته ترجمهپژوهی قرآن و فراهم آوردن موجبات تأسیس همین رشته به زبانهای دیگر در چشماندازی طولانی مدت؛ و همکاری و تعامل با دیگر شخصیتها یا مراکز پژوهشی دنیا که به ترجمه قرآن مشغول هستند.
در پایان برای تأکید بر اهمیت تأسیس این رشته و کوتاهیهایی که ما مسلمانها در مورد قرآن انجام دادیم، یادآوری میشود که «بر اساس آمار و اطلاعات موجود، ترجمه کتاب مقدس مسیحیان تا سال 2012 میلادی به بیش از 2500 زبان رسیده است که 98% مردم جهان به یکی از این ترجمهها دسترسی دارند، ولی قرآن مجید از آغاز نزول تاکنون تنها به 147 زبان ترجمه شده که شاید تنها 100 زبان آن ترجمه کامل باشد». امید است راهاندازی این رشته، گام کوچکی باشد در مسیر بسیار طولانی که در پیش رو داریم. اینجانب به عنوان کوچکترین عضو از مجموعه عظیم قرآنپژوهان کشور، با جان و دل حاضرم در هر مرحلهای که نیاز به همراهی بنده باشد، از هیچ کوششی فروگذار نکنم و در صورتی که نیاز به توضیح بیشتری برای اثبات ضرورت چنین اقدامی باشد، در هر جلسهای که لازم دیده شود، حضور پیدا کنم و اگر اصل موضوع به تصویب برسد، با کمال افتخار همه سرفصلها و منابع آن را بنویسم.
یادداشت از نادعلی عاشوری تَلوکی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد
انتهای پیام