به گزارش ایکنا؛ نشست «نگاهی تبارشناسانه به بحث سکولار، عرفی، امر قدسی و مسئله ایران» صبح امروز ۱۹ اسفند در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد. در بخش اول این نشست محمدباقر تاجالدین، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و حسن محدثی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سخنرانی کردند.
تاجالدین به عنوان اولین سخنران این نشست، گفت: یکی از مهمترین دلایل طرح مدارای اجتماعی این است که ما متاسفانه در این سالیان اخیر در کشورمان به عدم مداراگویی رسیدهایم و خیلی اهل گفتوگو و مدارا نیستیم. این وضعیت به خصوص در حوزههای علم و دانش دیده میشود. گویی ما اهل نقد و گفتوگو نیستیم و نمیتوانیم یا نمیخواهیم که مباحث علمی را با گفتوگو پاسخ داده و میخواهیم با خشونتورزی برتری خود را به اثبات برسانیم.
نیازمند مدارا هستیم
تاجالدین افزود: ما باید به سمت مدارای اجتماعی برویم، چون نبودن آن میتوان زمینه را برای هرنوع خشونت کلامی و فیزیکی باز کند. در رساله دکترایی که بنده راهنما بودم بحث بر سر همین خشونت بود که یکی از عوامل نبود مدارا بیان شده بود. این درست نیست که ما به جای گفتوگو کردن از الفاظ نامناسب استفاده کرده و یا با روشهای غیراخلاقی دیگران را از صحنه به در کنیم. همه اندیشمندان و متفکران دارای اندیشه و نظری هستند و دیگران میتوانند نقد داشته باشند.
وی ادامه داد: من تمایل دارم پیوند سکولاریسم و مدارای اجتماعی را مد نظر قرار دهم. بحث سکولاریسم بحث جدال برانگیزی است. برخی رویه خصومتآمیز در این خصوص دارند و خواهان تاسیس چنین دولتی از دوره مشروطه تاکنون بودهاند. از طرفی مخالفان سکولاریسم که عمده آنها مخالفین غرب، غربگرایی، لیبرالیسم و ... هستند، تلاش میکردند بگویند سکولاریسم با اصول و مبانیای که دارد، نمیتواند با اصول و مبانی ما سازگار باشد. این گروه یا نافیان سکولاریسم معتقدند که نمیتوان دولت بیطرفی داشت در حالی که ما در ایران که کشور اسلامی و دینی داریم و سکولاریسم جایگاه چندانی ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: سکولار در زبان لاتین که در فرانسه با لفظ لائیتیسه آمده و در فارسی به اینجهانی، گیتیانه و عرفی ترجمه شده است، متضاد با امر روحانی مطرح میشود. امروزه سکولار آموزهای است که میگوید ما باید به مباحث اخلاقی و اینجهانی فارغ از جزمیات دینی بپردازیم و خود مردم با عقل خودشان به نتایج اخلاقی میرسند.
تاجالدین با بیان اینکه سکولاریسم را باید در بستر آرمان کلیتر بیطرفی فهمید که دولت باید در برخورد بیطرفانه به شهروندان به آن ملتزم باشد، گفت:، اما سکولاریسم به طور دقیق یعنی چه؟ نمیتوان آن را در صورتبندیهای ساده فهمید. سکولاریسم متکی بر دو اصل احترام برابر و آزادی وجدان است. در واقع ما وقتی کتب فلسفی در این خصوص را میبینیم، این دو اصل را در مییابیم. این دو اصل بر اساس دو شیوه عملی جدایی کلیسا از دولت و بیطرفی دولت در قبال مذهب عملی است. پس آرمان اصلی سکولاریسم اصل مدارای اجتماعی در قبال تمامی شهروندان با هر سلیقه و عقیدهای است تا از این طریق شاهد دستیابی آسان به صلح و آرامش باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: سکولاریسم فلسفی به معنای احترام به حقوق طبیعی هر انسانی است که هیچ فرد و گروه و دولتی نمیتواند مانع دستیابی دیگران به این حقوق شوند. از وجه سیاسی ما میرسیم به جنبه اجرایی سکولاریسم که در آن یک نظام سیاسی از وجه عملی، یک دولت بیطرف است که سعی میکند به همه افراد چنین القا کند که نمیتوانند مدارای اجتماعی را نادیده بگیرند که در غیر این صورت جنگ همه بر علیه همه آغاز میشوند. هیچ گروهی نمیتواند ادعا کند همه حقیقت در دستان من است و دیگران باید آن را از من اخذ کنند. مرحوم ملاصدرا در کتاب اسفار اربعه و مقدمه این کتاب میگوید که من گمان ندارم آنچه در این کتاب میگویم عین حقیقت است، بلکه کوشش کردهام که به حقیقت نزدیک شوم.
وی تصریح کرد: اینجا اصل بیطرفی به معنای بیتفاوتی نیست و ما نباید فکر کنیم، چون بیطرفیم باید لاابالی هم باشیم و باید نسبت به شرایط فرهنگی اجتماعی بیتفاوت نباشیم.
تاجالدین ادامه داد: میشیلین میلو معتقد است که سکولاریسم عبارت است توسعه گام به گام سیاسی متناظر با اراده برابر شهروندان برای رسیدن به عدالت از طریق دولتی که در قبال برداشتهای متنوع شهروندان از امر نیک بیطرف باشد. من معتقدم این بحث مربوط به سکولاریسیم معتدل است نه ستیزهجو و افراطی. اگر سکولاریسم بخواهد تبدیل به مذهب مدنی شده و عقاید خود را در جامعهای به همه تحمیل کند، میشود سکولاریسم ستیزهجو و دیگر نمیتواند مذهب را ستیزهجو بداند. در برخی از جوامع، سکولاریسم ستیزهجو در حال سربرآوردن است. سکولاریسم معتدل به آزادی وجدان و برابری ارزشها و ادیان معتقد است و در عمل برابری را اعمال میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: مدارا به مردم اجازه میدهد که عقاید دیگران را دوست داشته باشند و یا نداشته باشند بدون اینکه اقدامی عملی خشونتآمیز نسبت به دیگران داشته باشند. بنده ممکن است با کسی بر سر عقیدهای به مهر نباشم، اما حق ندارم دست به ستیزه و خشونت بر علیه او بزنم. اگر خشونتی اعمال شود مدارای اجتماعی از بین میروند. از اینرو مدارای به عنوان قاعدهای سیاسی امکان همزیستی گروههایی را فراهم میکند که با عقاید متفاوت در جامعه واحد میتوانند زندگی کنند. در بحث مدارای اجتماعی و سکولاریسم فلسفی، بحث بر سر عدم اعتقاد به داشتن حقیقت مطلق است. البته حقیقت مطلقی وجود دارد، اما این با داشتن حقیقت مطلق متفاوت است. به لحاظ فلسفی تحمیل یک عقیده با استفاده از زور میتواند به بسط ریاکاری در جامعه منجر میشود و به لحاظ مذهبی عرفای ما به این موضوع پرداختهاند.
وی با بیان اینکه از نظر سیاسی تحمیل یک عقیده میتواند پیامدهای نامطلوبی بیانجامد، گفت: کسانی مانند اسپینوزا، لاک، مونتسکیو و روسو به این مسئله پرداختهاند و اینکه مدارا برای جوامع برای پرهیز از جنگ ضروری است. سکولاریسم فلسفی به دنبال خود مدارای فلسفی و سکولاریسم سیاسی مدارای سیاسی را به دنبال خود میآورد.
تاجالدین تصریح کرد: در حوزه اجتماعی اهمیت مدارا در ارتباط با بحث عدالت است. در جامعهای که عدالت اجتماعی وجود نداشته باشد، مدارا وجود نخواهد داشت. هر چه ما شاهد شکاف اقتصادی باشیم، شاهد عدم مدارا خواهیم بود. بخش عمدهای خشونت در فضاهای عمومی ناشی از نبود عدالت اجتماعی است. در یک سطح ساده و عمومی برای عدهای قابل قبول نیست که عده اندکی با روشهای گوناگون قابل بحث به سرمایههای افسانهای رسیده و امتیازات خاصی داشته باشند. رفع تبعیضهای قومی، جنسی، دینی و شکافهای طبقاتی، شهر، روستا، پایین و بالای شهر، آموزشی و ... میتواند منجر به مدارای اجتماعی و کاهش خشونت باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: یکی از ویژگیهای مدارای اجتماعی را میتوان پذیرش تفاوتهای هویتی دانست و اینکه همه انسانها دارای فرهنگهای متفاوتی هستند. ماهیت مدارا این است که مردم حق دارند بر اساس برداشتهایشان عمل کنند. مدارای به معنای به رسمیت شناختن حقوق، آزادی و برابریها برای همه ابنا بشر با هر مذهب، قوم و سلیقهای است. مدارا به عنوان داشتن مسئولیت و تعهد همگان در برابر همگان است که همه بتوانند بر اساس عقایدشان به شرط عدم ستیزهجویی زندگی کنند و این بر اساس قاعده زرین اخلاقی است. از این رو مدارا به معنای طرد مطلقگرایی و زندگی بر اساس آزادیها و برابریهای انسانی خواهد بود.
وی ادامه داد: گلد اشمیت معتقد است ما مدارای فعال انتزاع و عملی و مدارای منفعل داریم. مداری فعال انتزاعی یعنی اینکه ما به لحاظ عقلانی معتقد به حقوق برابر هستیم و مدارای فعال عملی به این معناست که ما در عمل هم مدارا را پیاده کنیم. مدارای منفعت به معنای بیتفاوتی به دیگر شهروندان است که این مدارای منفی است که توصیه نمیشود.
تاجالدین با بیان اینکه با سکولاریسم معتدل میتوان به بحث امر به معروف و نهی از منکر توجه کرد، گفت: دلیل این سازگاری آن است که سکولاریسم معتدل با بحث بیتفاوتی فرق کرده و به معنای داشتن مسئولیت در امور اجتماعی است که این قابل جمع با امر به معروف و نهی از منکر است. اصل توجه به سرنوشت همگان در جامعه اصل مهمی است. همانطور که میدانید اریک فروم معتقد است جوامعی که از آزادی گریزان هستند، مسئولیت و تعهد در قبال جامعه را نمیخواهند. از این رو با رعایت بیطرفی میتوان به بیتفاوتی نرسید. جامعه ما که جامعهای همراه با سلایق گوناگون اجتماعی است، ما میتوانیم با اصل بیطرفی، بخشی از خشونت، ستیزه و جدالهای عینی را حل کرده و به سلامت اجتماعی برسیم بدون اینکه فکر کنیم باورها و ارزشهایی مورد بیتوجهی قرار بگیرند. ما در عین مسلمان و معتقد بودن میتوانیم در برخی از امور بیطرف باشیم ضمن اینکه مسئولیتهای دینی خود را فراموش نکنیم. این رویکرد با سکولاریسم ستیزهجو ناسازگار است.
وی تصریح کرد: معتقدم در حوزه مذهب و ارزشها یا بیشتر حوزهها میتوانیم با مدارای بیشتر و احترام به دیگران نسبت به بیان باورهای خودمان اهتمام کنیم. بحث بر سر این است که ما باید رعایت بیطرفی را با داشتن تعهد پیش ببریم. ما میبینیم که در جوامعی که هیچ مذهبی نیست و دولتها سکولار هستند، خشونت دیده میشود و از اینرو خشونت به مذهب باز نمیگردد. کسانی هستند که به نظر من تصور نادرستی به مذهب ندارند و قرائت خاصی مانند داعش را تسری به همه مذهب دادهاند. ما به هر تقدیر در دنیای امروز و منطقه خاورمیانه اگر به سمت مدارا نرویم نمیتوانیم خشونت را از بین ببریم. به نظر من دنیای امروز دنیای ستیزه با عقیده، مذهب و رویکردی نیست و باید با تعمیم بیطرفی و مدارا به همزیستی رسید.
سکولاریسم در ایران شکست خورده است