نادعلی عاشوری، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره ترجمه قرآن پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: علل و عوامل گوناگونی دست به دستِ هم داده تا طلاییترین دوره ترجمه قرآن پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رقم بخورد که برگردان قرآن در دو بُعد کمی و کیفی به گونهای عمیق و گسترده بود که در هیچ دورهای از تاریخ اسلام سابقه نداشته است.
وی افزود: کنجکاوی جهانیان در کشف راز و رمز قدرت و نفوذ معنوی این کتاب آسمانی در تهییج و ترغیب یک ملت علیه نظام فاسدی که دو هزار و پانصد سال ریشه در تاریخ داشت از یک سو و عطش علمی مسلمانان به فهم معانی قرآن و درک عمق و ژرفای آن که بحق آن را محور تمدن و فرهنگ ایران اسلامی و اسلام ایرانی میدانستند از سوی دیگر موجب شد که پس از پیروزی انقلاب، دهها ترجمه منظوم و منثور قرآن به زبان فارسی عرضه شود.
عاشوری ادامه داد: اگر بر این حجم انبوه دهها ترجمه دیگر را که به زبانهای خارجی در داخل و خارج ترجمه شده است اضافه کنیم، در آن صورت به کار بردن اصطلاح «طلاییترین دوره ترجمه قرآن» قابل پذیرشتر خواهد شد. به ویژه که فقط کمیت بسیار زیاد این ترجمهها ملاک نیست، بلکه ارتقای سطح کیفی ترجمهها و پدید آمدن نهضت ترجمهپژوهی قرآن که به مباحث پیرامونی ترجمه قرآن نظر دارد همانند نقد ترجمهها، ویرایش ترجمهها، تأسیس رشته ترجمهپژوهیِ قرآن، تشکیل انجمن ترجمهپژوهان ایران و ... نیز باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد که در هیچ دورهای سابقه نداشته است.
وی در ادامه بحث انواع ترجمههای قرآن به ترجمههای منثور اشاره و بیان کرد: درباره این نوع ترجمه میتوان ترجمههای ممتاز و ماندگاری را نام برد؛ مانند عبدالمحمد آیتی، ابوالقاسم امامی، سید جلال الدین مجتبوی، محمدمهدی فولادوند، آیتالله العظمی مکارم شیرازی، مسعود انصاری، مرحوم آیتالله مشکینی، سید علی موسوی گرمارودی، حسین انصاریان، ابوالفضل بهرامپور، حسین استادولی، محمدرضا صفوی، کریم زمانی، غلامعلی حدادعادل، آیت الله شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی، سید یحیی یثربی و حسین ملکی.
عاشوری در ادامه به ترجمه قرآن ملکی اشاره کرد و افزود: این اثر جدیدترین ترجمه فارسی از قرآن کریم به شمار میرود که با سبکی متفاوت انتشار یافته است. هدف مترجم و گروه ویراستاران این بوده که پیام و محتوای قرآن کریم به سادهترین وجه و به دور از دشواریهای علمی و زبانی در اختیار مخاطب- به ویژه نوجوانان و جوانان- قرار گیرد. از همین رو در نام اثر خود چنین ذکر کرده که این ترجمه به روش تفسیری و پیامرسان است. در واقع رساندن پیام آیهها به خواننده عام دغدغه اصلی است. برای رسیدن به پیام آیه و بازتاب آن در ترجمه مترجم کوشیده است که با مراجعه و اتکا به مهمترین تفاسیر قدیم و جدید- عمدتاً از میان تفاسیر شیعه و گاه در میان تفاسیر اهل سنت- از ورود نظرگاههای شخصی جلوگیری کند.
وی ادامه داد: این ترجمه اصلاً رویکرد تطبیقی با متن آیات قرآن را ندارد. در سراسر آن از پرانتز یا قلاب استفاده نشده و تمام افزودههای تفسیری و توضیحی مترجم با متن ترجمه آمیخته و نهایتاً متنی روان و یکدست فراهم آمده است. این ترجمه با سبکی متفاوت با سایر ترجمهها عرضه شده و بر این مبنای فکری مترجم و تئوری ذهنی وی شکل گرفته که «در ترجمه ضرورت ندارد که لغت عیناً معنا شود. آنچه مهم است این مطلب است که مفهوم به خواننده انتقال داده شود». اما نباید فراموش کرد متنی که قرار است ترجمه شود قرآن است نه رمان؛ و با این نگاه آیا واقعاً صرف انتقال معنا کفایت میکند؟ همچنین وقتی مترجم میگوید؛ خداوند میگوید ما قرآن را آسان گردانیدهایم. پس ترجمهاش نیز باید ساده و آسان باشد، اگر مخاطب از وی بپرسد پس در آنجا که خداوند در خطابی به پیامبر چنین میفرماید: «انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً» این قول ثقیل چیست و چگونه باید برگردان شود، چه پاسخی باید داد؟
این پژوهشگر ترجمه قرآن بیان کرد: مترجم در مؤخره کوتاهی که در پایان ترجمه آورده، معتقد است؛ با این ترجمه که ما آن را ترجمه پیامرسان نام نهادهایم نمیتوان و نباید انتظار داشت که ترجمه دقیق واژه به واژه را از آن یاد گرفت؛ یعنی نباید انتظار داشته باشید که با این اثر بتوانید معنای لغوی هر واژه قرآن را با تطبیق یک به یک فرابگیرید. برای این هدف ترجمههای دیگری از نوع تطبیقی وجود دارد که میتوانید سراغ آنها بروید. ترجمه مضمونی اصلاً چنین رسالتی ندارد، بلکه میکوشد مراد آیه را بازتاب دهد، واژهها را در بافت آیه معنا کند و آیهها را در بافت سوره به هم ربط دهد. بنای قرآن اغلب فشردهگویی است و بر قسمتهای اصلی جریانها تمرکز میکند؛ از این رو، دانستن برخی شأن نزولها یا چیستی مفهومها یا چگونگی رخدادها برای افرادی مفید است که با دانستنیهای دینی کمتر آشنا هستند. برای همین در خیلی صفحهها پاورقیهای ضروری درج کردهایم تا هم ترجمه طولانی و هم معنا نقص نشود.
عاشوری ادامه داد: اگرچه مترجم در مؤخره یادآور شده است که برای یافتن زبانی مناسب در راستای انتقال آسان مطالب ترجمه به مخاطب جوان و نوجوان، بخشهایی از ترجمه را پیش از انتشار در معرض نقد و نظر دیگران قرار داده و این نکته را یکی از مهمترین ویژگیهای آن برشمرده، از آنجا که چنین ترجمههایی در گذشته سابقه نداشته است، پیشنهاد میشود اکنون که چاپ شده مترجم چشم به راه مقالههای انتقادی دیگران نباشد و خود پیش از نقد منتقدان و صاحبنظران پیشدستی کند و با ارسال یک نسخه به برخی ترجمهپژوهان قرآنی از آنها بخواهد که دیدگاههای اصلاحی خود را در حاشیه ترجمه یا به هر شکل دیگری که صلاح میداند، یادداشت و برای مترجم ارسال کند تا در چاپ جدید از آنها استفاده کند. مطمئناً همان گونه که مترجم، خود به درستی اعتراف کرده که حتی اگر از روی تواضع هم باشد، واقعیتی غیرقابل انکار است؛ «این ترجمه ایرادهایی دارد و قطعاً بهترین و آخرین ترجمه نیست». پس چه بهتر که با استفاده از دیدگاههای انتقادی و اصلاحی دیگر مترجمان و منتقدان به رفع کمبودها و نقایص احتمالی آن اقدام شود.
وی در ادامه به بازخوردهای مترجم از این ترجمه اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد بیشترین بازخوردها به متن ترجمه و رسیدن به نثر قابل قبول مترجم برای جوان و نوجوان مربوط میشود و پانوشتهایی که مترجم معتقد است «در خیلی صفحهها پاورقیهای ضروری درج کردهایم تا هم ترجمه طولانی نشود و هم معنا نقص نیابد»، چندان در این نظرخواهی مورد توجه نبوده است، زیرا اگر جز این بود مطمئناً برخی پانوشتها تغییر میکرد یا حذف میشد. برای اثبات این نکته به مترجم پیشنهاد میشود فقط پانوشت شماره ۴ صفحه ۸۴ ترجمه را در وهله اول برای فرزندان خود که طبق اعتراف صریح مترجم، پرسشهای قرآنی آنها باعث نگارش چنین ترجمهای شد و در وهله دوم به بخشی از نوجوانان دبیرستانی و جوانان دانشگاهی که این ترجمه برای آنها نوشته شده بخواند و از آنها بخواهد برداشت خود را بازگو کند تا برای مترجم روشن شود که آیا این گونه پانوشتها رفع شبهه کرده یا پرسشها و ابهامهای بسیاری را سبب شده است؟
عاشوری در پایان گفت: اگر مترجم باور ندارد در همان صفحه ۸۴، ترجمه آیه ۳۴ سوره نساء را برای همان گروه بخواند و از آنها بخواهد فهم و برداشت خود از آیه را به مترجم انتقال دهند تا روشن شود که آیا مشکل فقط در دشوار ترجمه کردن مترجمان دهههای گذشته و روان و آسان ترجمه کردن مترجمان دهه نود است یا سنگینی وحی و معارف الهی در پارهای موارد به گونهای است که نمیتوان انتظار داشت همه بخشهای قرآن را بتوان در حد درک و فهم کودک، نوجوان و جوان تنزل داد و برای آنان مفهوم کرد؟
انتهای پیام