زهره نجفی، عضو هیئت علمی دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا درباره رمانهای عامهپسند گفت: در کشور ما جریان پاورقینویسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و به دلیل وقوع انقلاب، پس از وقفهای دوباره جان تازهای گرفت و به ویژه در دهه ۷۰ رمانهای عامهپسند افزایش یافتند، البته در دهه ۶۰ رمانها به ویژه رمانهای جدی مورد توجه قرار گرفتند، زیرا نویسندگان به نگارش این آثار پرداختند، اما در دهه ۷۰ تعداد این آثار جدی ادبی کاهش یافت و رمانهای عامهپسند بهعنوان رقیب این آثار مورد توجه قرار گرفتند.
وی افزود: برخی این رمانها را با صفاتی مانند مبتذل و کمارزش توصیف میکنند و مخاطبان آنها را نیز از طبقات پایین و کمسواد جامعه میدانند، اما یکی از نکات مهمی که ما در تحقیقات خود به آن رسیدیم این است که اغلب تصور میکنند این رمانها بیشتر از طرف دختران دبیرستانی یا زنان خانهدار مورد استقبالاند، اما در پرسشنامههایی که دانشجوها طرح کردند، به این مسئله رسیدیم که اصلاً این طور نیست و علاقه به این رمانها ربطی به جنسیت،سن و حتی تحصیلات و شغل ندارد و جالب اینکه علاقه به این رمانها، ارتباط مستقیمی با سطح فرهنگی مخاطبان دارد و افرادی که آشنایی چندانی با ادبیات فاخر ندارند، به آثار دم دستی روی میآوردند.
نجفی ادامه داد: گرایش گسترده مخاطبان به این آثار بیانگر عملکرد موفق این رمانها در راستای ایجاد ارتباط با مردم است، زیرا اغلب آنها زبان ساده داشته و فهم این آثار نیاز به دانش خاصی ندارد و این ویژگیها کار را برای مخاطب عادی سهلتر میکند، همچنین نقش سرگرمکنندگی و آموزشی این آثار را نباید نادیده گرفت، زیرا مخاطبان نوجوان و جوان میبینند که مسائل مورد علاقه آنها نظیر مسائل عاشقانه و عاطفی در این آثار یافت میشود.
تنزل سطح سلیقه مخاطب
وی در ادامه بیان کرد: با وجود کارکردهای مثبت، رمانهای عامهپسند میتوانند اثرات منفی نیز داشته باشند، عادت به خواندن این آثار باعث متوقف ماندن در سطح پایین میشود و این آثار به دلیل سادهانگاریهایی که در آنها وجود دارد، سطج ذوق و سلیقه مخاطب را نیز تنزل میدهند و ذهن مخاطب را مصرفی بار میآورند، به عبارت دیگر مخاطب در این زمینه هیچ نقش مشارکتی نداشته و تولیدات گوناگون این فرهنگ، مانند موسیقی و فیلمهای عامهپسند فرد را از جایگاه تماشاگر به جایگاه مصرف کننده تنزل میدهد. همچنین این آثار چون از نظر ساختار داستانی و قصه سطح نازلی دارند، از این رو نمیتوانند تأثیر چندان مثبتی داشته باشند و اگر اثری هم داشته باشند، جزئی است و نمیتواند ماندگار باشد. مگر اینکه یک مخاطب به طور مداوم و مستمر از این آثار مطالعه کند و همین امر باعث تغییر نگرش آنها شود و یا آنها را دچار توهم و تخیل کند.
نجفی ادامه داد: نتیجه تحقیقی که درباره رمانهای عامهپسند در میان دانشجویان انجام دادیم این بود که دانشجویانی که به مطالعه رمان میپردازند، گرایش به این آثار با دیدگاههای نظریهپردازان در زمینه جایگاه رمان عامهپسند همخوانی داشت و رمانهای عامهپسند با بهکارگیری موضوعات و مضامینی که برای مخاطب آشنا بود، او را به راحتی با خود همراه میکرد. همچنین علاوه بر محتوا، عناصر ادبی و داستانپردازی در گرایش مخاطبان به این آثار مؤثر است و همانند آثار فاخر ادبی و نخبهپسند شاهد پیچیدگی و انتزاعی شدن این آثار و فهم دشوار آنها نیستیم و با توجه به اینکه شخصیتهای این داستانها کامل و ایدهآل هستند، علاقه به همذات پنداری با آنها تجربهای لذتبخش است.
علاوه بر محتوا، عناصر ادبی و داستانپردازی در گرایش مخاطبان به این آثار مؤثر است و همانند آثار فاخر ادبی و نخبهپسند شاهد پیچیدگی و انتزاعی شدن این آثار و فهم دشوار آنها نیستیم و با توجه به اینکه شخصیتهای این داستانها کامل و ایدهآل هستند، علاقه به همذات پنداری با آنها تجربهای لذتبخش است
وی تصریح کرد: با توجه به محتوای این آثار، مخاطب دچار خوشبینی افراطی شده و عواطف و احساسات و تفکرات او را سطحی و عامیانه پرورش میدهد و او را از تفکر عمیق و نواندیشی پیرامون زندگی فردی و اجتماعی خود و جهان پیرامونش باز میدارد و ذهنش را به امور کماهمیت منحرف میکند. به همین دلیل است که برخی از محققان، این نوع ادبیات را کمارزش میدانند.
انتهای پیام