«سه کام حبس»، هفتمین اثر بلند سینمایی سامان سالور است. او پیش از این در سیودمین جشنواره فیلم فجر سال 92 و با فیلم تمشک حضور یافت. این فیلم در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمنامه کاندید سیمرغ بلورین شد، اما در مرحله نهایی از دریافت سیمرغ بازماند. سالور با آثاری مانند «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» و «سیزده ۵۹» برای مخاطبان شناخته شده است.
محسن تنابنده و پریناز ایزدیار نقشهای اصلی فیلم را ایفا میکنند و دیگر بازیگران آن سمیرا حسنپور، متین ستوده، امین میری، مریم بوبانی، محمود نظرعلیان، یدالله شادمانی، محمد اشکانفر، محمد رشنو، مرضیه بدرقه، علیرضا مهران و ... هستند.
«سه کام حبس» یک درام اجتماعی است که انبوهی از مشکلات یک زوج را با بازی محسن تابنده (مجتبی) و پریناز ایزدیار (نسیم) روایت میکند. این زوج جوان که فرزند خردسالی دارند برای گذران زندگی در تلاشاند و نسیم سعی میکند با عروسکسازی به همسرش کمک کند، اما فارغ از اینکه مجتبی تمام سرمایهشان را صرف خرید مواد مخدر میکند.
او زنی است که تلاش میکند آرامش را در زندگیاش حاکم کند و بدین منظور در جلسات مذهبی و کلاسهای آموزش قرآن حضور مییابد. شخصیت نسیم اختلالها و شگفتیهای خاص خود را دارد، حتی تضادهای جدی در رفتار او به چشم میخورد، از خالکوبی دستانش گرفته تا سیگار کشیدنهای مخفیانه.
البته زندگی این زوج پس از مرحلهای تغییر میکند و نسیم پس از حادثه تصادف مجتبی درمییابد که همسرش تمام هستیشان را تبدیل به مواد مخدر کرده است. در نتیجه زندگی آنها پرآشوب میشود.
سامان سالور درباره این قصه میگوید: قصه «سه کام حبس» راجعبه قشر متوسطی است که تعداد آن هر روز کمتر و به قشر زیر خط فقر تبدیل میشود و ریسک برخی آدمها را به تصویر میکشد. این اثر از یک معضل بزرگ اجتماعی حرف میزند که خیلی از خانوادهها با آن مواجهند و به سطح سواد، فرهنگ و طبقه اجتماعی ربطی ندارد، یعنی ممکن است این اتفاق در هر خانهای رخ دهد. به نظرم فیلمنامه نقطه قوت آن محسوب میشود که ماحصل آن فیلمی قابل دفاع شده است.
البته این فیلم نگاه نویی ندارد، بلکه روایتی منطقی از اعتیاد و شبیه بسیاری از تولیدات پیشین است و شاید برای بسیاری از مخاطبان سینمای ایران جذابیت نداشته باشد. همچنین، بازی در سه کام حبس برگ جدیدی در کارنامه محسن تنابنده نیست و گویی تکرار نقش او در لامپ صد است. از پریناز ایزدیار نیز نقشهای مشابه دیده شده است، اما توانسته نقشش را به خوبی ایفا کند و شاید یکی از امیدهای دریافت سیمرغ بلورین در این دوره از جشنواره باشد.
فیلمبرداری خوب مسعود سلامی از ویژگیهای مثبت این فیلم است اما موسیقی آن کمک چندانی به پیشبرد درام اثر نمیکند و فیلم برای اکران عمومی به تدوین مجدد نیاز دارد، زیرا ضرباهنگ آن در برخی مواقع بسیار کند است.
همچنین، نکتهای که از آن به عنوان ضعف مهم روایت میتوان یاد کرد، امیدی است که نسیم در سایه دین میطلبد اما این امید صرفاً در انجام مناسک و دورهمیهای زنانه خلاصه میشود. شاید برای مخاطبی که نگاهی فرازمینی به مقوله دین دارد اصلاً خوشایند نباشد که زنی آنقدر در دین غرق شود که حتی همسرش از او گلایه کند. البته سرانجام او به همراه کودکش به خردهفروشی مواد مخدر روی میآورد. تنها بارقه امید در سکانس پایانی است، زمانی که قهرمان با پاک کردن خالکوبی روی دستش تلاش میکند که مسیر جدیدی را در پیش گیرد.
در پایان باید گفت که بیان مشکلات اجتماعی یکی از وظایف اهالی سینماست، اما نباید امیدهای جامعه را به ناامیدی بدل کرد. در واقع امید و ایمان در شرایط کنونی جامعه عناصر مهمیاند و بر اهالی هنر واجب است که تیشه بر ریشه آن نزنند.
به قلم مینا حیدری
انتهای پیام