به گزارش ایکنا، مراسم افتتاح سرای فرهنگ و قرآن آیتالله هاشمی رفسنجانی، امشب، 16دیماه با حضور محسن هاشمی، فاطمه هاشمی، بهرام سرمست، استاندار قم، سقائیاننژاد، شهردار قم، آیتالله مسعودی خمینی، حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی و نمایندگان دفاتر آیات حکیم، صانعی و صافی گلپایگانی در قم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، محسن هاشمی، فرزند آیتالله رفسنجانی در سخنانی با تسلیت ایام فاطمیه و رحلت آیتالله مصباح یزدی و سالگرد شهادت سردار سلیمانی، گفت: وقتی آیتالله رفسنجانی به قم آمدند، 14 ساله بودند و قبل از ساخت این منزل در منزلی اجارهای زندگی میکردند، ساخت اینجا (محل سرای فرهنگ و قرآن) در سال 1340 شروع شد، اما در سال 1345 این منزل را ترک کردیم، زیرا به علت چاپ کتابی از سوی پدر در مورد فلسطین، مجبور به ترک قم شدیم و بعداً آیتالله خسروشاهی این منزل را خریداری کرد.
وی افزود: آیتالله خسروشاهی هم چندین سال قبل از وفات، قصد فروش این منزل را داشت تا کتابخانهای در پردیسان بسازد و وقتی ما از قصد وی مطلع شدیم، این منزل را خریداری کردیم و تا دو سه سال قبل هم در اختیار جمعی از طلاب بود، اما تصمیم گرفتیم که آن را تبدیل به سرای فرهنگ و قرآن کنیم.
هاشمی اضافه کرد: چندین نفر از دوستان به ما گفتند که ما آقای رفسنجانی را در خواب دیدیم و اینکه ایشان علاقه دارند در زمینه قرآن و ترویج آن کاری صورت دهند، لذا به همین جهت این منزل را در این راه قرار دادیم و امیدواریم در جهت اعتلای فرهنگ قرآنی مورد استفاده قرار گیرد.
میانهروی و اعتدال آیتالله رفسنجانی
محسن هاشمی اضافه کرد: ایشان در طول حیاتشان مصر بودند که ما در جهت ارزشهای انقلاب فعالیت جدی داشته باشیم و این کار را با کمترین هزینه انجام دهیم و به همین جهت هم خودشان راه میانهروی را در پیش گرفتند، گرچه سبب شد مورد سعایت و توهین بدخواهان قرار بگیرند.
در ادامه محمد جعفری گیلانی، عضو هیئت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه به ذکر خاطراتی در مورد آن مرحوم پرداخت و گفت: بعد از ارتحال آیتالله بروجردی، یک هیئت علمی با حضور ده نفر درست شد که در رأس آن آیتالله هاشمی بود و مقرر شد تا ما در مسجد اعظم جمع شویم و هر روز یک نفر صحبت کند؛ روز هفتم نوبت آیتالله رفسنجانی شد و جمعیتی از سراسر کشور آمدند و مسجد مملو از جمعیت شد.
وی افزود: معتقدم که نهضت امام بعد از تبعید ایشان به ترکیه بر دوش آقای رفسنجانی بود و آن مرحوم هم از همین دوره شناخته شد. با وجود اینکه شخصیتهایی در کنار ایشان بود که به راحتی از دیگران حرف شنوی نداشتند، اما هر طرح و پیشنهادی که آن مرحوم میداد، مورد قبول همه واقع میشد. آیتالله رفسنجانی در اوایل سال 1342 از سوی شاه دستگیر و به سربازی اعزام شد، ولی همانجا را هم با برپایی مراسم عزاداری و برنامههای دیگر آباد کرد.
جعفری گیلانی بیان کرد: از دید من آیتالله رفسنجانی قهرمان شکنجه شدن در جهان است، زیرا همه نوع مصائب و شکنجهها را بر سر او آوردند تا جایی که پا و تارهای صوتی او آسیب دیده بود. شجاعت او بینظیر بود، به گونهای که بعد از این هم شکنجه، در روز عاشورا دسته عزا بیرون برد و شعارهای تیز و تندی سردادند.
بینظیر بودن شخصیت آیتالله
وی افزود: او یک انسان بینظیر و بیبدیل بود و از هیچ کسی نمیترسید و تصور نمیکنم بعد از امام، چنین کسی را در تاریخ معاصر به این اندازه مؤثر و شجاع سراغ داشته باشیم؛ به قول شهید سلیمانی عزیز که میفرمود ما مرد میدان مبارزه با دشمن هستیم، آیتالله رفسنجانی هم جلودار و پرچمدار بود؛ یکی از خصال او این بود که وقتی نزد او بودیم، حکمت میآموختیم.
استاد حوزه به ذکر خاطرهای از آیتالله حائری شیرازی پرداخت و گفت: ایشان تعریف میکرد که زمانی آیتاللهالعظمی خامنهای به شیراز آمدند و من از آیتالله رفسنجانی انتقاد کردم؛ رهبری فرمودند که فلانی میدانی درباره چه کسی حرف میزنی؟ کسی که امام او را از همه بیشتر دوست داشت و وقتی او به جبهه میرفت، برای او قربانی میکرد.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه به ذکر خاطراتی از تدوین تفسیر راهنما پرداخت و گفت: در یکی از جلساتی که با ایشان داشتیم، در مورد شروع تفسیر در زندان سخن گفتند؛ ایشان گفت من از قبل درصدد درست کردن کلیدقرآن بودم، اما فرصتی نداشتم تا اینکه به زندان افتادم؛ در یکی از روزهای شکنجه، آنچنان مرا زدند که قدرت حرکت دست و پای خودم را نداشتم و در واقع مانند جسد کف زندان افتادم؛ در همین حال، قرآنی نزدیک ما بود و کشان کشان خودم را به قرآن رساندم و تا آن را باز کردم، آیه شریفه 30 فصلت «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» آمد و با دیدن آیه جان تازهای گرفتم.
وی افزود: سبک کار ما در تفسیر راهنما، براساس دفتر 200 برگی ایشان این طور بود که ده گروه علمی تشکیل دادیم و در مورد آیات بحث میکردیم تا اینکه به آیه 11 رعد «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» رسیدیم؛ همه مفسران این آیه را ناظر به زوال نعمت دانستهاند، یعنی خدا نعمتی را از انسان نمیگیرد، مگر اینکه خود آنها بخواهند؛ علامه طباطبایی هم فرموده که این آیه فقط ناظر به زوال نعمت است، ولی آیتالله رفسنجانی قول علامه را قبول نکرده بود، لذا قرار شد تا این را با خود ایشان به بحث بگذاریم.
دیدگاه آیتالله رفسنجانی در مورد یک آیه قرآن
ایازی تصریح کرد: در جلسهای که با ایشان گذاشتیم، آیتالله رفسنجانی بعد از شنیدن ادله موافق و مخالف، گفت چرا برخی جوامع نتوانستهاند با جهل و استبداد و ... مبارزه کنند، زیرا اراده آنها موافق نبوده و در نهایت نظر علامه را رد کردند. امام هم معتقد به این مسئله بود و نظر موافق با علامه نداشت.
وی در ادامه اظهار کرد: خاطرم هست که وقتی از وی پرسیدند اگر در پیشگاه الهی از شما بپرسند، چه متاعی برای عرضه دارید؟ ایشان گفتند شاید بتوانم این تفسیر را عرضه کنم. لذا معتقدم در این مرکز باید نگاه قرآنی آیتالله رفسنجانی را توسعه دهیم و کار علمی در این راستا صورت بگیرد.
انتهای پیام