به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی یازهرا(س)، در این مطلب گزیدههایی از کتاب «امام صادق(ع) به تعبیر دانشمندان غربی» را میخوانیم که شامل مجموعهای از پژوهشهای انجام شده توسط شرقشناسان در دانشگاهای مختلف است که در کنفرانسی به همت سازمان دانشگاه فرانسوی استراسبورگ در سال 1968 میلادی ارائه شده و سپس با آرم این دانشگاه در سال 1970 میلادی منتشر شده است.
همانطور که در کتاب مذکور آمده است ما برآنیم تا این موضوع را یادآوری کنیم که امام صادق(ع) و علومی که وی بنیانگذاری کرده است تا چه میزان برای تمدن بشری بهطور کلی و برای تمدن اسلامی به طور خاص ارزشمند بوده است و این نقش چه اهمیت بزرگی در پیشرفت انسان در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فکری و زندگی فرهنگی داشته است.
امام جعفر صادق(ع) با بیان اینکه هوا مرکب از عناصر مختلفی است، به نوعی بسیار پیشتر از دانشمندان در عصر جدید پی به این واقعیت علمی برده است.
ایشان با رد نظریه عناصر اربعه که برای قرنها بر فضای علمی جهان چه قبل از ایشان و چه بعد از ایشان تسلط داشت، گام بزرگی در راه اکتشافات علمی برداشتند.
با توجه به این واقعیت تاریخی میتوان امام را به نوعی پیشگام در اکتشاف عناصر مختلف هوا دانست که بعدها توسط دانشمندان اروپایی تکمیل شد.
امام صادق(ع) اسوهای برای عرفای اسلامی است و جای تعجب نیست که آنها از ایشان با احترام بسیار یاد میکنند.
عرفان امام جعفر صادق(ع)، بالاترین دستاورد اندیشه انسان برای دستیابی به آرامش و تکامل روانی و معنوی است. این آموزه امام رفیع و بلندمرتبه بود و از اینرو بسیاری از افراد چه در زمان حیات ایشان و چه پس از آن نتوانستند این طریقت را درک کنند لذا در دورههای بعد شاهد تقسیم عرفان به شاخههای متعدد هستیم.
عرفان امام صادق(ع) مبتنی بر توکل به خداوند متعال، اجرای احکام و اوامر و پرهیز از نواهی الهی بدون نادیده گرفتن یا ترک امور دنیوی است، چرا که در این صورت زندگی روزمره ما مختل شده و پاکی و سعادت خود را از دست خواهد داد. سعادت از نگاه این امام همام، توکل به خدا، داشتن تقوای الهی و برخورداری از نعمتهای مشروع الهی است.
امام صادق(ع) هرگز وحدت وجود را نپذیرفت و معتقد بود که انسان مخلوق است و با خداوند متعال که خالق اوست، تفاوت دارد.
امام صادق(ع) از دو طریق به شیعیان خدمت کرد، نخست اینکه وی به تعلیم پیروان خود بسیار توجه داشت و این تعلیم تنها محدود به علوم قرآنی نبود، بلکه علوم عصر مانند ریاضیات، فیزیک، جغرافیا، نجوم، طب و حکمت را نیز شامل میشد. از این مکتب و از جمله شاگردان امام، چندین تن از برجستهترین دانشمندان جهان اسلام پروش یافتند و برجستهترین دانشمندان فارغالتحصیل شدند. از این رو درست است که بگوییم امام جعفر صادق(ع) فرهنگ شیعی را بنا نهاد و ویژگیهای آن را روشن ساخت.
مکتب امام صادق(ع) در زمان خود با آزادی عقیده و پژوهش از سایر مکاتب فکری متمایز بود و این امر یکی از مهمترین دلایل انتشار و شهرت مذهب جعفری بوده است.
امام صادق(ع) از این نظر که برای نخستینبار تصمیم گرفت در کنار علوم قرآنی و فقه اسلامی دروس دیگری از قبیل فیزیک، شیمی، نجوم و ریاضیات و همچنین مهندسی مکانیک، پزشکی، داروسازی و فلسفه را نیز تدریس کند بر سایر مکاتب دینی، پیشی گرفته است.
امام صادق(ع) خود این علوم را تعلیم میداد و فلسفه، حکمت یا عرفان را نیز از نظر دور نمیداشت، زیرا این علوم بیانگر اصول و ادلهای است که برای اثبات حقیقت خداوند متعال و جهان بکار میرود.
در تاریخ اسلامی، امام صادق(ع) اولین کسی است که روایتها و تاریخ را با نگاهی انتقادی و موشکافانه بررسی کرد. از این نظر میتوان او را اسوۀ امام المورخین، ابن جریر طبری دانست.
امام صادق(ع) به منظور جلوگیری از رواج اکاذیب و افسانههایی که با عقل سلیم در تناقض است، نوشتن و تألیف تاریخ را ترویج میکرد.
از اینرو میتوان گفت امام صادق(ع) با ترویج نگاهی انتقادی به تاریخ، پایه و اساس روش انتقادی را در تاریخ اسلامی بنا نهاده است.
ما در تاریخ ادیان، مذهب یا دینی نداریم که علاوه بر مسائل اعتقادی، به ادبیات و علوم به اندازه مذهب جعفری، علاقه داشته باشد. این میزان به حدی است برای پژوهشگران این سؤال مطرح شده است که در مذهب امام جعفر صادق(ع) علم بر ادبیات تقدم دارد یا ادبیات بر علم.
نظر امام صادق(ع) این است که علم و ادب ایمان مؤمن را تعمیق کرده و ارزش هر شخص به امری است که آن را بهتر میکند. از اینرو امام بر آن بود که ایمان عالم عمیقتر از ایمان فردی عامی است و انسان عامی حدود، اصل و غایت ایمان خود را نخواهد شناخت و از تغییر و تبدیل در ایمان خود برکنار نیست مگر آنکه ایمان به امری همراه با دانش، آگاهی و درک تبدیل شود.
تعریف ادبیات از نظر امام صادق(ع) منحصربهفرد و بینظیر است. ایشان معتقد است که ادبیات لباس دانش و اندیشه بوده و آن را به درک شنونده و خواننده نزدیک میکند. امام(ع) با این تعریف ادبیات را در جایگاه واقعی خود قرار داد، بدون اینکه از جایگاه علم و اندیشه کم کند.
اگر مکتب امام جعفر صادق(ع) نبود و اگر تشویق شخصی وی برای تعلیم و فراگرفتن جنبههای مختلف علم و ادب نبود، به دشواری میتوان تصور کرد که چگونه جهان اسلام در قرون سوم و چهارم میتوانست شاهد شکوفایی علم و دانش باشد.
از اینرو برخلاف آنچه رایج است این شکوفایی را نمیتوان به اقدامات خلفای عباسی نسبت داد چرا که سهم آنها تنها از پشتیبانی مالی به سختی فراتر میرفت و سهم اصلی را باید از آن پژوهشگران و بنیانگذاران مکاتب علمی و در صدر آنها امام صادق(ع) دانست که بر خلاف این خلفا خود را در تحکیم پایههای قدرت یا سرگرم شدن به لهو و لعب غرق نکرده و عمر خود را صرف گسترش تعلیم و پژوهش علمی کردند.
انتهای پیام