«زکریا زنده‌دل» شهیدی که سخن اخلاقی می‌‌گفت
کد خبر: 4000353
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۵
قاریان و عاملان قرآن در دفاع مقدس / 6

«زکریا زنده‌دل» شهیدی که سخن اخلاقی می‌‌گفت

شهید زکریا زنده‌دل، حافظ نیمی از قرآن بود. او جلسات متعددی را با موضوع قرآن و نهج‌البلاغه برگزار می‌کرد. وی همیشه اخلاقی صحبت می‌کرد. زکریا در ابتدا خودش عامل بود و بعد به دیگران عمل به قرآن را توصیه می‌کرد.

به گزارش ایکنا، هفته دفاع مقدس و سالروز حمله رژیم بعث عراق به وطن‌مان، بهانه‌ای برای یاد آن همه رشادت و ایثار غیر قابل وصف است.

شهدای دوران دفاع مقدس، عاملان به آموزه‌‌‌های قرآن بوده و سیره اهل بیت به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خو‌ش‌خوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز  حضور داشتند که نه‌ تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان می‌بخشیدند.


بیشتر بخوانید:


شهید زکریا زنده‌دل در هشتمین روز خردادماه 1336 دیده به جهان گشود و در سن 10 سالگی، پدرش را از دست داد و سرپرستی خانواده، به عهده برادر بزرگتر ایشان قرار گرفت و برای کمک به مخارج خانه و خانواده، مشغول به کار شد.

او در سن جوانی، جذب ورزش فوتبال شد. مدتی نگذشت که یکی از بهترین بازیکنان فوتبال در محله شد. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، راهی خدمت سربازی شد که می‌توان این دوران را نقطه عطف و دگرگونی زکریا در این دوره از زندگی‌اش دانست به طوری که پس از اتمام وظیفه عمومی، دیگر نشانی از زکریای شوخ و بازیگوش به چشم نمی‌خورد.

از دید اطرافیان او انسانی با وقار، آرام، فروتن و محبوب بود و مدتی زیادی نگذشته بود که آداب، رفتار، کردار و اعمال وی زبانزد خاص و عام در محیط مدرسه و محله شد و روز به روز به شاگردان او جهت یادآوری مطالب اخلاقی چه در مدرسه و چه در مسجد و محله افزوده شد، طوری که زکریا وقت برای خود نداشت. او خود را وقف اسلام، انقلاب و مستضعفان کرده بود. وقت خویش را برای تربیت دیگران گذاشته بود. زکریا دیگر به عنوان یک عارف، بسیجی دلاور معلم قرآن و اخلاق در منطقه شناخته شده بود به صورتی که تمام مردم محله وی را به عنوان امنیشان می‌شناختند.

شهید زکریا زنده‌دل، حافظ نیمی از قرآن بود

او شاگردان بسیاری را تربیت کرد که چند تن از آنها اکنون جزو مسئولان نظام هستند. زکریا در دانشگاه الهیات مشهد در مقطع کارشناسی قبول شد و جهت ادامه تحصیل به مشهد رفت. مدتی نگذشته بود که دیگر روح عارفانه‌اش طاقت این دنیای فانی را نداشت و از همانجا به ندای پروردگار لبیک گفت و عازم دانشگاه انسان‌سازی دیگری به نام جبهه شد.

او جلسات متعددی را با موضوع قرآن و نهج‌البلاغه برگزار و اداره می‌کرد و در این جلسات جوانان علاقه‌مند و مستعدی شرکت می‌کردند و از بیانات توضیحی و تفسیری آن شهید بزرگوار که بسیار دقیق و اثرگذار بود، استفاده می‌کردند. از جمله جلسات ایشان، تفسیر جزء سی ام قرآن و نیز شرح خطبه متقین، امیرالمؤمنین(ع) بود. برای دوستان و جوانان، جلسه تفسیر خطبه متقین نهج‌البلاغه را برگزار می‌کرد، به گونه‌ای این خطبه را شرح می‌داد که گویی خطبه در تمام وجودش تجلی پیدا کرده است. همیشه اخلاقی صحبت می‌کرد. زکریا در ابتدا خودش عامل بود و بعد به دیگران عمل به قرآن را توصیه می‌کرد.

زکریا بنا به فرمان امام و لبیک به مقتدایش، به سوی جبهه شتافت و در این راه، با اهدافی که داشت فداکاری‌های زیادی از خود نشان داد. اما پس از مدت کوتاهی حضور در جبهه‌های حق علیه باطل، در سال 1365 در سلیمانیه عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد. پس از گذشت شش سال، تنها چند تکه استخوان، جهت تشییع به کشور بازگشت و با حضور خیل مشتاقانش در قطعه‌ای از بهشت زهرا(س)  به خاک سپرده و در کنار رفقای شهیدش آرام گرفت.

همرزمانش از آموزش قرآن به هم محلی‌هایش که از اتباع افغانی بود؛ روایت می‌کنند. زکریا، شب‌ها برای کارگران افغانی، کلاس قرآن می‌‌گذاشت. برای زکریا، زبان، چهره و ملیت مهم نبود، برای او تنها انسان بودن و بنده بودن در درجه اهمیت قرار داشت.

او همواره در مباحث قرآنی، دوستانش را جهت حضور در مسابقات قرآن تشویق می‌کرد. در کوچه و محله برای مردم کلاس قرآن می‌گذاشت و تا زمان شهادتش این موضوع ادامه داشت.

دوشنبه//«زکریا زنده دل» شهیدی که همیشه اخلاقی صحبت می‌کرد

نامه شهید به مادرش: به خانواده شهید عزیزی سر بزنید

«بسمه تعالی

مادرجانم سلام

امیدوارم حالتون خوب باشد و از این فرزند کوچکت راضی باشی. به تمام آشنایان سلام برسانید و حلالیت بطلبید. به خانواده شهید عزیزی اگر بنده برنگشتم سری بزنید و از الطاف ایشان تشکر کنید. از اینکه بدون اجازه شما به جبهه رفتم، معذرت می‌خواهم. با شناختی که از شما دارم، صبرتان زیاد است و برای دیگران الگو خواهید بود. گریه شما چون دشمنان را خوشحال خواهد کرد، خوب نیست. اصلاً رضا نیستم، گریه کنید. خدا را شکر کنید که راه خوبی پیدا کردم و برای اسلام از جان خود گذشتم.»

بخشی از وصیت‌نامه شهید

«امروز روز یاری دین خدا و امداد رسول خداست، نکند که در مقابل امور زودگذر مادی چشم دل، کور شود و اسلام فدای قند و چای و نان و امور حیوانی شود. امروزه همکاری با دولت واجب است. دولتی که تمام هست خود را برای پیشرفت اسلام بذل نموده و می‌کند... .»

انتهای پیام
captcha