محمدجواد گودینی، نویسنده، پژوهشگر دین و استاد حوزه و دانشگاه، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بیان نکاتی درباره سعید بن جُبَیر پرداخته که متن یادداشت را در ادامه میخوانید.
سعید بن جُبَیر بن هِشام اَسَدی، از چهرههای شاخص و نامدار تابعان و یاران امام چهارم حضرت علی بن الحسین(ع) بوده و در میان تابعان، از برجستگی ویژه و ممتازی برخوردار بوده است.
وی از نزدیکان و شاگردان عبد الله بن عباس، صحابی نامور پیامبر(ص) بوده و از او علوم قرآن، حدیث و به ویژه تفسیر را فراگرفت و از جمله مفسران زمان خویش گردید و از استادش ابن عباس روایات بسیاری (بیشتر در زمینه ی تفسیر قرآن) نقل کرده و برای آیندگان برجای نهاده است.
ظاهرا سعید بن جبیر به سال 45 هجری در شهر کوفه دیده به جهان گشود و در آن شهر نیز رشد و نمو یافت. او که اشتیاق بسیاری برای فراگیری علوم دینی داشته، به برخی از اصحاب پیامبر(ص) به ویژه ابن عباس نزدیک میشود و به تحصیل علم میپردازد و در ادامه، به یکی از بزرگان اسلام در تفسیر، فقه و دیگر علوم اسلامی تبدیل میشود.
سعید فراوان به زیارت خانه خدا در مکه میرفت و فریضه حج را حتی در سختترین شرایط نیز ترک نمیگفت؛ وی همچنین از چهرههایی است که با کتاب خداوند انس بسیاری داشته و گفته شده قرآن را هر شب ختم مینمود؛ همچنین از وی روایت است: قرآن را در یک رکعت در کنار کعبه خواندم.
جناب سعید بن جبیر به گفته بسیاری از سیره نویسان و دانشمندان علم رجال، از چهرههای تشیع در سده نخست هجری بوده و از یاران و نزدیکان مورد اعتماد امام چهارم حضرت زین العابدین(ع) نیز به شمار میرفته و در نماز، به امام(ع) اقتدا مینمود. (التمهید فی علوم القرآن، ج2 ص184). شاید یکی از مهمترین دلایل کینه عمیق حجاج بن یوسف به وی که به شهادت او دستور داد، همین مسئله بوده باشد. او در تربیت شاگردان نیز موفقیت چشمگیری داشت و از میان شاگردانش میتوان به افراد ذیل اشاره نمود:
جعفر بن مغیره، ایوب سختیانی، أعمش، عطاء بن سائب، حصین بن عبد الرحمن، خصیف جزری، سلمة بن کهیل، عمرو بن دینار، مسلم بطین و ...
سعید از چهرههای معروفی است که در قیام عبد الرحمن بن محمد بن أشعث علیه دستگاه بنی امیه، او را یاری نمود و این خیزش در برابر ستمگری حجاج بن یوسف ثقفی (حاکم بنی امیه در سرزمین عراق) با تایید بزرگانی همچون سعید به انجام رسید؛ اما حجاج که در فنون نظامی از نبوغ بالایی برخوردار بود، توانست بر ابن أشعث غلبه یافته و این قیام را سرکوب نماید.
پس از شکست قیام ابن أشعث که از مهمترین قیامهای عصر بنی امیه محسوب میشود و پایههای این حکومت را لرزان نمود، حجاج بن یوسف دستور داد سعید بن جبیر را دستگیر نمایند.
کارگزار حجاج که به دستور وی در پی سعید بن جبیر روانه گشت، او را در مکه یافت و مطابق دستور حجاج او را بازداشت کرد و روانه عراق نمود. فرستاده حجاج در طول سه روزی که با سعید همسفر بود، مشاهده میکرد او روزها روزه دار و شبها به عبادت مشغول است. فرستاده حجاج به سعید بن جبیر گفت: به خدا سوگند من میدانم تو را نزد کسی میبرم که تو را خواهد کشت. اکنون از هر طرف که میخواهی برو.
سعید بن جبیر که با روحیه ستمگری و سختگیری حجاج بن یوسف و خونریزی وی آشنا بود، به آن مرد گفت: به حجاج خبر رسیده که تو مرا دستگیر کردی؛ اگر مرا رها کنی، نگرانم تو را به قتل رساند. مرا نزد او ببر [و ماموریت خود را به انجام رسان]. آن مامور نیز چارهای ندید جز آنکه سعید بن جبیر را نزد اربابش حجاج برده و او را تسلیم وی نماید. زمانی که سعید وارد مجلس حجاج بن یوسف گردید، حجاج از او پرسید: نامت چیست؟ سعید پاسخ داد: اسم من سعید بن جبیر است. حجاج گفت: بلکه نام تو شقی [به معنای تیره بخت؛ در برابر سعید] بن کسیر [به معنای شکسته؛ در برابر جبیر] است. سعید به او گفت: مادرم مرا چنین نام نهاده است.
حجاج اظهار کرد: تو و مادرت هر دو تیره بخت شدید. سعید گفت: غیب را کسی جز تو میداند. [تنها خداوند است که غیب می داند]. حجاج گفت: به خدا سوگند میخواهم دنیای تو را با آتشی سوزان بدل نمایم [تو را کشته و کاری کنم دنیای تو به پایان رسیده و وارد آتش گردی]. سعید نیز شجاعانه پاسخ داد: اگر میدانستم این در اختیار توست [جهان و مرگم در دست توست]، تو را به عنوان معبود میگرفتم!
حجاج از سعید بن جبیر پرسشهایی نمود و سعید نیز پاسخ میگفت. از جمله این که پرسید: درباره علی بن أبی طالب(ع) چه میگویی؟ سعید پاسخ داد: او نخستین کسی است که اسلام آورد و با محبوبترین دختران رسول خدا(ص) ازدواج نمود. حجاج در ادامه از سعید چنین پرسید: درباره خلفا از زمان رسول خدا(ص) تاکنون چه میگویی؟ سعید گفت: آنان به کردارشان مجازات شده و پاداش میبینند؛ من وکیل و نماینده آنان نیستم.
حجاج ادامه داد: درباره عبد الملک [خلیفه اموی] چه میگویی؟ سعید پاسخ داد: اگر نیکوکار باشد، ثواب و پاداش وی نزد خداوند است و اگر بدکردار باشد، خداوند را ناتوان نمیکند [از کیفر خدا راه گریزی وجود ندارد]. حجاج گفت: نظرت درباره من چیست؟ سعید اظهار داشت: تو خود به احوال خویش از دیگران داناتری ... حجاج با گستاخی به سعید گفت: میخواهم تو را قطعه قطعه کرده و به قتل رسانم. سعید گفت: در این صورت، دنیای مرا تباه میکنی و من نیز آخرت تو را تباه خواهم کرد و قصاص پیش روی تو قرار دارد. [از کیفر الهی در امان نیستی].
حجاج به سعید چنین گفت: از جانب خداوند، وای بر تو باد! سعید گفت: وای برای کسی است که از بهشت دور باشد و به آتش دوزخ نزدیک گردد.حجاج به کارگزارانش دستور داد: او را ببرید و گردنش را بزنید. هنگامی که سعید را گرفتند تا برده و به قتل رسانند، او تبسمی کرد. حجاج پرسید: چرا میخندی؟ سعید پاسخ داد: به دلیل جرات تو بر خداوند عزوجل! حجاج گفت: او را برای سر بریدن، بخوابانید. زمانی که این دستور را انجام دادند، سعید این آیه را خواند: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ چهرهام را به سوی آن کس که آسمانها و زمین را آفریده، گرداندم» (أنعام/79).
حجاج گفت: چهرهاش را از قبله برگردانید! سعید نیز در ادامه این آیه را خواند: «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ به هر طرف رو کنید، به سوی خداست» (بقره/115)
حجاج گفت: بر چهره اش خاک بریزید! سعید این آیه را خواند: «شما را از خاک آفریدیم؛ به خاک باز میگردانیم و بار دیگر از خاک بیرون میآوریم» (طه/55). آنگاه سعید بن جبیر را به شهادت رسانده و جهان اسلام از وی که چهرهای تابناک بوده، محروم گردید. (المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج7 ص9). سعید را به دستور حجاج در منطقه واسط عراق به خاک سپردند.
سعبد بن جبیر از ناموران اصحاب امام سجاد(ع) و شاگردان نزدیک ابن عباس و مفسران ارجمند قرآن کریم بود و چنان که اشارت رفت به دستور حجاج (پس از قیام ابن أشعث) دستگیر گردید و به شهادت رسید. حجاج که با کینه توزی و بد سرشتی دستور به انجام چنین جنایتی هولناک داد، پس از شهادت سعید بن جبیر همواره اظهار پشیمانی کرده و پس از شهادت سعید، تنها مدت کوتاهی زنده ماند و با کارنامهای سیاه دنیا را ترک گفت. (داستان هایی از پیشینیان، ج2 ص104- 101).
فهرست منابع:
1- قرآن کریم
2- ابن قیم جوزیه، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار الکتب العلمیة 1992
3- گودینی، محمد جواد، داستان هایی از پیشینیان، قم، نشر میراث ماندگار 1399
4- معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامی 1425ق
انتهای پیام