ایکناـ برای شروع پیشنهاد میکنم آقای تقوی طرح بحثی داشته باشند و نظرشان را مطرح کنند.
تقوی: تلقی کلی من این است جایگاه بنده طلبه و اساتیدی مثل آقای قیومزاده ورود به مسائل اجرایی و ریز قضایا نیست بلکه باید کلیاتی که جهتگیریهای اسلامی را نشان میدهد بیان شود و متصدیان کار که در بخشهای مربوطه وظایفی دارند خطوط کلی را استفاده کنند و به برنامههای خودشان سروسامان بدهند تا موازین اسلامی رعایت شود. با این رویکرد چند نکته کلی را مطرح میکنم.
جای گفتن ندارد که نگاه اسلام به شخصیت بانوان و حقوق اجتماعی آنها و وظایف اجتماعی آنها یک نگاه متفاوت و متمایز است. الآن نه جای پرداختن به این مسئله است و نه فرصت است که بررسی کنیم پیش از اسلام چه نگاهی به زنان وجود داشت. متاسفانه این راز سر به مهری است که زنان مظلوم همواره تاریخ بشر هستند. چه زمان قرار است انواع ظلم از زنان برداشته شود نمیدانم.
اسلام در درجه نخست شخصیت انسانی زن را مطرح کرد. خطابات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که در آنها زنان و مردان دوشادوش هم مورد خطاب قرار میگیرند. اینها واضحتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. مسئله بعدی حقوق اجتماعی زنان است. بحث مالکیت زن در کشورهای پیشرفته اروپایی چندان تاریخی ندارد و یکی دو قرن تاریخ دارد ولی قرآن با صدای رسا بیان میکند: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْ»، یعنی اگر زنان و مردان کار کنند مالک آن میشوند. فقط بحث حقوق اجتماعی نیست. خداوند به پیامبر خطاب میکند: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا ...»، یعنی اینجا حقوق سیاسی زنان و حق مشارکت آنها در سیاست به رسمیت شناخته شده است.
اگر بخواهم نکته اول را جمعبندی کنم باید عرض کنم قرآن، اسلام، پیامبر(ص) و عترت شخصیت انسانی زن و حقوق اجتماعی زن در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به رسمیت شناخته است. پیامبر اسلام در جنگهایی که پیش میآمد زنانی را همراه خود به جنگ میبردند. این کوتاهی از ما است وقتی جریان احد را میگوییم به این نکته اشاره نمیکنیم که وقتی در حمله دوم مسلمانان مغلوب شدند و جان پیامبر(ص) در خطر افتاد، امیرالمومنین(ع) و زنی به نام نسیبه از ایشان دفاع کردند. این نشان میدهد زنان در جامعه حضور داشتند و توان استفاده از سلاح را داشتند. مقصود این است که قرآن و پیامبر در معرفی شخصیت انسانی زن و اذعان به اینکه زن حقوق اجتماعی و سیاسی دارد کارنامه درخشانی بر جای گذاشتند.
وقتی ما به مدینه برویم، در مسجدالنبی یکی از ابواب «باب النساء» است. باب النساء بیانگر نگاه معتدل اسلام و پیامبر(ص) به حقوق زن است. اگر بعدا در روایات به ما میگویند «مسجد المراه بیتها» باید این روایت را بر سیره قطعی پیامبر(ص) عرضه کنیم. پیامبر(ص) نفرمود زنان در خانه نماز بخوانند ولی گفتند برای زنان در اختصاصی بگذارید. با اینکه تکلیف جهاد از زنان برداشته شد، ولی زنان با اختیار خودشان در جبهه حاضر میشدند. امام خمینی(ره) نیز در قامت یک مرجع تقلید و فقیه بزرگ، همه آنچه اسلام و قرآن آورده بودند را مورد تاکید قرار دادند و بر آنها پای فشردند و بر اساس آن فتوا دادند.
ایکنا- آقای تقوی به جایگاه زنان در اسلام اشاره کردند. هماکنون میخواهیم وارد بحث خودمان شویم که بحث ورود زنان به ورزشگاهها است. از حجتالاسلام قیومزاده تقاضا میکنم ضمن تحلیل مسئله، به مهمترین ادله مخالفین حضور زنان در ورزشگاه اشاره کنند.
قیومزاده: آنچه آقای تقوی در مورد کرامت زن از دیدگاه اسلام مطرح کردند منتقدینی دارد ولی در کلیتش جای بحث نیست. در عین حال بعضی فمنیست اسلامی هستند یعنی در عین حال که به اسلام معتقد هستند از منظر فمنیستی به این مسئله میپردازند. با این حال اساس اینکه نزد خداوند، زن و مرد شخصیت انسانی دارند و کرامتشان به مکارم اخلاقی و نفسانی برمیگردد روشن است.
در خصوص مباحث اجتماعی و ورود زنان به حوزه اجتماعی و بحث خودمان باید عرض کنم یک وقت از دیدگاه فقه سنتی به مسئله نگاه میکنیم و بررسی میکنیم مقتضای اجتهاد سنتی چیست و اقتضای فقه بر اساس متد اجتهاد جواهری چیست. یک وقت وارد فضای متفاوتی میشویم که فضای حکومت دینی است و از این منظر به بررسی مسئله میپردازیم. عمده نظراتی که فقها تا چند دهه قبل بیان داشتند حاکی از نگاه اجتماعی به مسئله و مقتضیات حکومت نبوده است. حتی فتاوای اجتهادی امام پیش از توجه بعد اجتماعی و کارآمدی حکومت اسلامی نظرات سختگیرانهای است. ما باید این دو حوزه را از هم تفکیک کنیم. اگر بخواهیم به مقتضیات حکومت دینی بپردازیم و بگوییم حاکم اسلامی چه وظایف و اختیاراتی دارد یک بحث است ولی یک وقت بدون توجه به این نکته میگوییم مقتضای قواعد اولیه فقهی و مسائلی که مربوط به حیا و عفت زن و حضور زن در مجامعی که ممکن است تبعات منفی داشته باشد، چیست. باید این دو حیطه را از هم تفکیک کنیم.
به نظرم میرسد اگر بخواهیم نگاه فقهی صرف به مسئله داشته باشیم محدودیتهایی برای حضور بانوان وجود دارد. محدودیت اولش این است که در ورزشگاه، ورزشکاران با پوشش خاصی ظاهر میشوند و اینکه مرد با پوشش غیر عرفی در معرض دید زن قرار بگیرد محدودیت شرعی دارد و زن نمیتواند به مرد نگاه کند. در ورزشگاه اینطوری است که مرد پوشش عرفی ندارد و این یک محدودیت شرعی برای حضور زنان است. هیچ فقیهی اجازه نگاه کردن زن به بدن مرد را نداده است. خصوصا اینکه بانوانی که در ورزشگاه حضور دارند نمیتوانند متعبد باشند به بدن مردان نگاه نکنند. پس یک جهتش نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم است.
مسئله دیگری که میتواند محدودیت شرعی را تقویت کند اختلاط زن و مرد است. اختلاط زن و مرد در روایات به عنوان یکی از مصادیق خلاف عفت که ممنوع شمرده شده، وارد شده است. جایی که حضور زنان ضرورت ندارند اختلاط با مردان جایز شمرده نشده است. خیلی از فقها خود اختلاط را مصداق حرام دانستند گرچه اختلاط اصطیاد از روایات است. این هم یک بحث فقهی است که قابلیت بحث دارد.
همچنین یکسری مسائل هست که شاید نتوان آنها را به عنوان یک دلیل شرعی مستقل مطرح کرد مثل قاعده عدل و انصاف که در روایات به طور مستقل بیان نشده است ولی اگر کسی این قاعده را پذیرفت میتواند بر اساس آن حکم دهد. یکی از آن ادله مذاق شریعت است که حقوقدانان از آن به عنوان روح قانون یاد میکنند. منظور از روح قانون پیشفرضی است که قانون بر اساس آن نوشته شده است. شرع هم در خصوص مسائل مربوط به زنان و مردان و ارتباط آن دو پیشفرضهایی دارد که قابل اصطیاد است. بر همین اساس میتوانیم بگوییم مذاق شریعت، ضرورت عفت حداکثری برای همه است خصوصا برای زنان؛ یعنی شریعت در حفظ عفت حداکثری برای زن کوتاه نیامده است. در خصوص مرد چون برخی جاها ضرورت حضور وجود دارد و کار مرد بیرون چارچوب خانواده تعریف میشود سهلانگاریهایی هست ولی در خصوص عفت حداکثری زن هیچ کجا کوتاه نیامده است مگر اینکه ضرورت ایجاب کند.
پس تصور این است مذاق شریعت و خواست عمومی شریعت و روحی که در احکام مرتبط با زنان وجود دارد نشان میدهد ورود زنان به ورزشگاه ممنوعیت دارد. به علاوه میتوانیم از باب سد ذرایع و مقدمه حرام بودن در جهت ممنوعیت حضور زنان استدلال کنیم. حضور زنان در ورزشگاه میتواند مصداقی از مقدمه حرام باشد که ایصال به حرام دارد.
این مباحث مربوط به بحثی است که بر اساس فقه سنتی جریان دارد اما اگر به فقه حکومتی نظر داشته باشیم نتیجه متفاوت خواهد بود. بر همین اساس من نظرات فقهی امام را به دو حیطه تقسیم کردم، یکی نظرات فقهی که ایشان قبل از حکومت داشتند دوم حیطه فقهی ایشان بعد از حکومت.
ایکنا- از حاجآقای قیومزاده تشکر میکنم. اگر اجازه بدهید فتوای یکی از مراجع قتلید را بخوانم که ناظر به مسئلهای است که آقای قیومزاده بیان فرمودند. در مورد حضور زنان به عنوان تماشاچی در ورزشگاه سوال شده است و مرجع محترم فرمودند: «جو حاکم در ورزشگاهها برای حضور زنان مناسب نیست و شکی نیست که اختلاط جوانان وآزاد بودن آنها سرچشمه مشکلات زیادی از نظر اخلاقی و اجتماعی می شود؛ اضافه بر این در بعضی انواع ورزش، مردان پوشش مناسبی در برابر زنان ندارند؛ بنابراین لازم است از حضور در این برنامهها خودداری کنند به خصوص اینکه این برنامهها را از رسانهها میتوانند ببیند و حضور آنها ضرورتی ندارد». حال میخواهیم ببینم بر اساس اندیشههای فقهی امام چگونه میشود این موضوع را تحلیل کرد.
تقوی: من با تمرکز بیشتر بر فکر و فقه امام بحث را پیش میبرم. حضرت امام در سال 29 در بحث اجتهاد و تقلید تعریفی از فقه دارند که تعریف قابل تاملی است. ایشان میگویند: «هو قانون المعاش و المعاد، وطريق الوصول إلى قرب الربّ بعد العلم بالمعارف رب بعد علم بالمعارف». ایشان میفرمایند احکام شریعت که فقیه میخواهد آن را استنباط کند مجموع قوانین معاش و معاد را در خودش دارد، هم زندگی و دنیا و هم آخرت. این یک تعریف است که ایشان مطرح فرمودند. تعریف دیگر چیزی است که در منشور روحانیت بیان کردند که فقه قانون اداره انسان از گهواره تا گور است. وقتی میخواهیم مذاق شریعت را به دست بیاوریم باید این تعریف را جلوی دید خودمان داشته باشیم. مذاق شریعت هم یک چیز معماگونه نیست و از آیات و روایات و سیره و احکامی که در منابع گفته شده به دست میآید. اگر روح قانون در علم حقوق مطرح است باید از طریق مواد قانونی به دست بیاید.
اگر یک مذاقی را به دست بیاوریم که با مواردی که در شریعت وجود دارد معارض باشد، معلوم است من مجتهد اشتباه کردم. پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ». وقتی صاحب شریعت فرمود دین من سهله و سمحه است یعنی نه فقط برای مردان، بلکه برای زنان هم همینطور است. حفظ حدود و حریم لازم است ولی به معنای سختگیری به یک صنف و سهلگیری بر صنف دیگر نیست. بالاتر از سخن پیامبر(ص) آیه نفی حرج است: «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ». امیرالمومنین(ع) هم در نهجالبلاغه فرمود: «انَّ اللَّهَ [تَعَالَى] افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا، وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا»، یعنی خداوند برای اینکه به سعادت برسید واجباتی قرار داده است، آنها را ضایع نکنید، همچنین مرزبندی قرار داده است که از آن عبور نکنید. همچنین شما را از چیزهایی نهی کرده است که هتک حرمت نکنید. بعد حضرت فرمودند: «وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا»، یعنی خدای متعال چیزهایی را بیان نکرده است شما خودتان را به سختگیری نیندازید. ما مذاق شریعت را از این آیه قرآن، از این سخن پیامبر(ص)، از این سخن امیرالمومنین(ع) به دست میآوریم...ادامه دارد.
انتهای پیام