به گزارش خبرنگار ایکنا؛ در برنامه این هفته مجله موسیقی «ایل بانگ» که در ساعات پایانی پنجشنبه؛ 25 فروردین 1401 از رادیو فرهنگ پخش شد، به موسیقی بختیاری پرداخته شد.
در این برنامه صادق چراغی؛ کارشناس موسیقی و مجری برنامه با کوروش اسدپور، خواننده و ترانهسرای بختیاری گفتوگو کرد.
کوروش اسدپور در ابتدای این برنامه گفت: من متولد 20 فروردین 1344 در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری از توابع لردگان هستم. روزگار سبب شد تا به رشته موسیقی علاقهمند شوم. صدا در خانواده ما به شکل موروثی بود و از پدر به ما به ارث رسیده است. از مجموع 8 برادری که بودیم پنج نفر از آنها خوشصدا بودند.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه من که آخرین فرزند خانواده بودم نگاهها به سمت من معطوف شد. من هم تحت تأثیر برادر بزرگتر خودم که نقش رفاقت و استادی برای من دارد؛ آهنگهایی که او میخواند را بازخوانی میکردم. در دوران مدرسه به خواندن قطعات محلی روی آوردم و به خوانندگان بختیاری که در آن زمان میخواندند، علاقمند شدم. اساتیدی چون امیر سیدعالی، شیخ گلاب چیومی، احمد احمدی، بهمن علاالدین، مسعود بختیاری و بخشو بوشهری که همه رخ در نقاب خاک کشیدهاند. آثار آنها را دنبال میکردم و میخواندم. بعد از آن تحت تاثیر فضای موسیقی ایرانی قرار گرفتم و آثار اساتیدی چون عبدالوهاب شهیدی، غلامحسین بنان، شجریان و خوانندگان دهه 30 و 40 قرار گرفتم.
اسدپور اضافه کرد: بعد از دوران مقدس سربازی حضور استاد علیاصغر شاهزیدی در اصفهان رسیدم و در آنجا دستگاههای موسیقی ایرانی را با شیوه اصفهان تعلیم دیدم و چند سالی از کلاس درس این استاد فیض بردم. سپس در دیداری که در سال 1372 با استاد محمدرضا شجریان داشتم، باب آشنایی ایجاد شد. بعد از مدتی به تهران آمدم روی تحریرها کار کردم. استاد شجریان تاکید داشتند که باید تفکیکی بین تحریر محلی و تحریر ردیفی وجود داشته باشد و این نکته برای من خیلی مؤثر بود.
این خواننده بختیاری در رابطه با اولین آلبوم خود چنین گفت: سال 1373 اولین اثر خود را به نام «تیه کال» ارائه دادم که مورد استقبال چشمگیری واقع شد. دوسال بعد، آثار دیگری را ارائه دادم که تعداد آنها به پانزده اثر میرسد و همیشه مورد استقبال مردم قوم لر و ایران واقع شده است.
وی در تعریف موسیقی بختیاری گفت: موسیقی همه اقوام خصوصاً قوم بختیاری و لر که معتقدم کلیت قوم لر که از لرستان تا کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و ممسنی وجه مشترک دارند. موسیقی در لرستان بیشتر حول محور دستگاه ماهور است و در بختیاری مرکزی و زاگرس مرکزی بر محور دستگاهها شور، آواز دشتی و دستگاه همایون و در کهگیلویه بویراحمد بیشتر بر مبنای آوازهای دستگاه همایون و بیداد است.
اسدپور ادامه داد: در مجموع میتوان گفت که این موسیقی بازتابی از عشق مردم به خدا، طبیعت و عناصر طبیعت، راستی، مهر، گذشت و ایثار است. در اصل موسیقی سراسر عاطفه و مهر، حماسه و عشق، خداپرستی و گذشت است.
وی تصریح کرد: میتوانم در یک توضیح کلی اینطور بیان کنم که ما در همه مقولههای زندگی از هر نوع آن موسیقی، ملودی، مقام و آواز داریم که میشود ساعتها در رابطه با آن توضیح داد و موشکافی کرد. آیینها و باورهایی داریم که با موسیقی عجین هستند مثل آیین کُتَل بندی، عروسی، چپ، کار و کارآواهای ما همه فلسفه و دلیل دارد که زمانهای زیادی میشود در رابطه با آنها توضیح داد و مطالعه کرد.
این خواننده بختیاری اظهار کرد: ما بخشی از موسیقیمان حماسی است و در بخش شاهنامهخوانی به موضوع جنگهای درون ایلی و برون ایلی میپردازد. یک بانویی از سرزمین بختیاری مقام سرداری خود را از ویلهلم دوم آلمان در بیش از صد سال پیش گرفت. دلیل آن هم این بود که بخش بزرگی از سربازان آلمان در جنگی که انگلیسها در زمان مشروطه داشتند و جنوب ایران را تسخیر کرده بودند؛ این بانوی بزرگ به نام سردار مریم بختیاری به همراه بردار خود سردار اسعد آنها را نجات داد. سریالی هم بر همین مبنا به نام «بانوی سردار» ساخته شده است. من هم یک قطعهای برای این بانوی بزرگ به نام «بیبی مریم» ساختم که در آلبومی به نام «ظله» منتشر شده است و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
وی در رابطه با مشکلات هنر گفت: میگویند «بر اهل هنر نوش جهان یکسره نیش است/ با او مستیزید که او کشته خویش است/ کمبحثتر است گر همه کس سفره رزقش/ آن کو به ترازوی هنر از همه بیش است» بحث هنر و هنرمند در جامعه ما یک رمان بسیار بلندی است که به قول فردوسی «هنر خوار شد، جادویی ارجمند/ نهان راستی و آشکارا گزند». گویی درد بوده است که حافظ هم میفرماید «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند». اشعار در این رابطه زیاد داشتیم و اکنون هم به همین شکل است.
این هنرمند ادامه داد: ما هم از مردم توقع داریم که نسبت به هنر و هنرمند نگاه ویژهتری داشته باشند. چون هنرمند بیانگر درد جامعه خود است و برای تعهداتی که نسبت به جامعه، مردم، تاریخ، فرهنگ و آینده خود دارد باید بر سر مو راه برود. یعنی دست، چشم، سخن و دل پاک داشته باشد و رفتار و گفتار او با هم مطابقت داشته باشد. این است که در زندگی سختی میبیند و نمیتواند نگاهی اقتصادی و مادی داشته باشد.
وی افزود: ما برای ارائه آثارمان همه ماندهایم که چه کار باید کنیم. هفت آلبوم من فروش نرفت. هیچ توقعی ندارم که کسی به خودم کمک کند اما توقع دارم از مسئولین امر که کمک کنند تا این آثار را ارائه بدهیم. اگر بحث تهاجم فرهنگی است ما هم با همین عناصر فرهنگی خود مثل موسیقی، سینما، تئاتر به جنگ آن برویم. وقتی که ما بدون پشت و پناه باشیم و هیچ اسپانسر و تهیهکنندهای پشتسر ما نباشد؛ قطعاً جوانان و فرزندان ما که آیندهسازان جامعه ما هستند به موسیقی و فرهنگی پناه میبرند که برای ما نیست.
اسدپور تاکید کرد: البته هر فرهنگی برای سرزمین خود قابل احترام است و موضوع جدایی است ولی بحث برسر این است که ما سرشار از فرهنگ هستیم و غنای فرهنگی داریم و موسیقی، آیینها، ارزشها و باورهای مخصوص خود را داریم. اگر آنها در قالب موسیقی، سینما و هنر بیان نشوند در محاق فراموشی و نسیان میروند. همانطور که میگویند در این صد سال بیش از صد فرهنگ و صد زبان فراموش شد و از بین رفت؛ کمکم ارزشهای زبانی، گویشی، موسیقیایی و فرهنگی اقوام ایرانزمین هم در گذر زمان فراموش میشود.
وی در پایان افزود: یکی از آنها همین موسیقی است که میشود آن را نگه داشت. من واقعاً توقع دارم از دولت، مسئولین، مردم و کسانی که میتوانند در این راستا کمک کنند کاری انجام دهند و حداقل به این بحث کپیرایت توجه شود. یک آلبوم حداقل 150 میلیون هزینه دارد و یک ریال برای تهیهکننده بازگشت مالی ندارد، چون کپی میشود و آن را دانلود میکنند. با این وضعیت هنرمند بیپشت و پناه میماند و ما کاری نمیتوانیم انجام دهیم.