در میزگردی که به میزبانی ایکنای استان یزد با حضور سه نفر از بانوان قاضی برگزار شد، دغدغهها و مشکلاتی که در این مسیر وجود دارد، مطرح و خاطرات تلخ و شیرین راه سخت قضاوت بیان شد که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
فاطمه زارع بیدکی، معاون قضایی دادگستری شهرستان یزد که 21 سال سابقه کار قضاوت دارد، با اشاره به اینکه بحث قضاوت و قاضی بودن زن؛ هنوز برای عدهای مبهم و جای سؤال است گفت: با عشق و علاقه کار قضاوت را انتخاب کردم و علیرغم اینکه میتوانستم وارد مشاغل دیگری مرتبط با رشته تحصیلی خود شوم، با ورود به این عرصه، آن را با علاقه ادامه دادم.
فاطمه شاهحسینی، قاضی مشاور دادگاه خانواده شهرستان یزد که 17 سال سابقه فعالیت دارد و دانشآموخته دانشگاه شهید بهشتی و سپس در علوم قضایی به تحصیل پرداخته است، نیز گفت: انتخاب شغل قضاوت باید با علاقه همراه بوده و در واقع عشق و علاقه حرف اول را در شغل قضاوت میزند و با توجه به اینکه در حال حاضر در جامعه زنان نخبگان حقوقی فراوان هستند، خیلی از موقعیتهای شغلی برای آنان از جمله وکالت، سردفتری، مشاوره حقوقی ادارات و ... وجود دارد ولی انتخاب شغل قضاوت علاقه خاصی را میطلبد چون قضاوت امروز شغلی است که در کنار اینکه حساس است، با محدودیتها و استرس و حجم و فشار کاری بالا مواجه است و مرکز توجه این شغل مردم هستند و لذا باید علاقه خاصی باشد تا قاضی این فشارها را تحمل کند و مأمن خوبی برای مردم باشد.
هانیه پارسائیان، قاضی شعبه اول اجرای احکام یزد با ۸ سال سابقه کار قضایی در دادسرا گفت: با انتخاب رشته در دانشکده علوم قضایی تهران و اختصاص بورسیه و با علاقه بسیاری که به این شغل داشتم وارد شغل قضاوت شدهام، چون در قضاوت علاقه حرف اول را میزند.
زارع: سخت بودن کار قضاوت مختص بانوان نیست و آقایان نیز به آن اذعان دارند چراکه بحث حق مردم مطرح میشود. دادگستری مرجع تظلمخواهی مردم است. قاضی باید علاوه بر تسلط به مواد قانونی، صبور، شجاع و مدبر باشد تا بتواند حق را به صاحبش برساند.
شاهحسینی: قضاوت به نظر من یک منصب اجتماعی است و این در حالی است که علاوه بر اینکه شیرینیهایی دارد که میتوانیم گرهگشای مشکلات مردم باشیم و به آنها در حفظ آبرو و مال و جانشان کمک کنیم، شغلی است که با مخاطرات زیادی همراه است. فشار و استرس کار بسیار بالا است، خیلی مواقع کار باید اورژانسی انجام شود و پروندههای خاص و بعضاً کثیر الشاکی که حق بسیاری از مردم تضییع شده، خیلی مواقع انرژی زیادی را از همکاران ما میگیرد که در کنار این موضوعات و مسئولیتهای خطیری که یک خانم قاضی در شغلش دارد، در خانه هم باید همسر و مادر باشد و آن وظایف را به خوبی ایفا کند و جمع کردن همه اینها مدیریت عالی و همه جانبهای را میطلبد.
پارسائیان: بنده همزمان که دختر یک خانواده، همسر و مادر دو فرزند هستم، قاضی دادسرا نیز هستم. فوریت کار در دادسرا بسان فوریت و حساسیت کار در اورژانس یک بیمارستان است و مثل یک پزشک اورژانس که ممکن است با یک دستور یا تجویز داروی اشتباه جان بیمار را به خطر بیندازد، در دادسرا نیز دستور اشتباه ممکن است جان، مال، آبروی یک فرد و چه بسا یک خانواده را به خطر بیندازد، لذا باید همه موارد در شغل قضاوت در نظر گرفته شود تا خدای نکرده مشکلات خانوادگی تداخلی در کار قضا ایجاد نکند چرا که قضاوت با فشار کار و استرس و دقت زیادی همراه است لذا جمع همه این موارد، حفظ و ایفای نقش مادری و همسری را نیز در نظر داشت که با سختی فراوانی همراه است.
زارع: در حال حاضر پروندههای حقوقی (دعاوی در صلاحیت شورای حل اختلاف) در حیطه کاری اینجانب است.
شاهحسینی: در زمانی که در دادسرا مشغول به کار بودم پروندههای اجرای احکام و کیفری اعم از ضرب و جرح تا تصادف و نزاع دسته جمعی، شرب خمر، روابط نامشروع و غیره و اکنون که در دادگاه خانواده فعالیت دارم اختلافات و موضوعات بین زوجین اعم از مهریه، طلاق، نفقه و... مطرح میشود.
پارسائیان: پروندههایی با جنبه کیفری اعم از کلاهبرداری، سرقت، ارتشا، اختلاس و تصادفات، حوادث کار و ...
زارع: زمانی که به عنوان دادیار سرپرستی مشغول خدمت بودم، پرونده کودکآزاری مربوط به خواهر و برادر ۱۰ و ۸ ساله واصل شد که از سوی نامادری مورد ضرب و شتم و داغ شدن با قاشق و... قرار گرفته بودند، با حصول گزارش مددکار اجتماعی و بعد از حضور کودکان در واحد سرپرستی و ملاحظه وضعیت جسمی (سوختگی و کبودی و...) و نابسامانی وضعیت روحی نامبردگان، به صورت موقت به اداره بهزیستی تحویل شدند.
وی ادامه داد: گزارش کودکآزاری با اعلام جرم به دادسرا ارسال شد، بعد از صدور کیفرخواست برای نامادری، نامبرده مراتب ندامت خود را اعلام و فرزندان با اخذ تعهد به پدر تحویل شدند، و نظارت ماهیانه مددکاری اجتماعی و واحد سرپرستی ادامه یافت. دو سال بعد با حضور این کودکان در واحدسرپرستی و مشاهده آنان که قابل مقایسه و حتی تشخیص با قبل نبودند، از زندگی خود راضی بودند و حتی نامادری را مادر خطاب میکردند و خود را وابسته به او میدانستند. در یک کلام تحول در وضعیت زندگی و حال خوب این کودکان، یک روز خوب و خاطره خوب بود.
شاهحسینی نیز با اشاره به اینکه ما مرجعی برای مطرح شدن و حل مشکلات مردم هستیم و اکثر مواقع شغل ما در عین حال که با سختیهایی همراه هست، لذتهایی هم که از گرهگشایی از کار مردم به دست میآید، به همراه دارد به خاطرهای از دوران فعالیتش اشاره کرد و گفت: زمانی که در دادسرا دادیار تحقیق بودم، پروندهای مبنی بر مزاحمت برای خانمی ارجاع داده شده بود که این خانم مورد مزاحمت شخصی قرار گرفته و آبروی وی در میان بود، در نهایت در شکایتی این موضوع مطرح و وقتی استعلام تلفن را گرفتیم، صاحب آن را احضار و آقایی بود که زیربار این اتهام نمیرفت و عنوان میکرد سیمکارت گم شده است و حتی تعدادی شاهد با خود آورده بود که این سیم کارت مدتها پیش گم شده و نمیدانم دست چه کسی افتاده است. نهایتاً و در حالی که پرونده طولانی مدت بررسی میشد، همه تحقیقات لازم انجام و در آخرین جلسه گوشی تلفن همراه این آقا را از نگهبانی خواستم و از گوشیهایی بود که با رمزهای متعددی قفل شده بود و در نهایت گوشی که باز شد شماره این خانم را در گوشی وارد و با نامی عجیب ثبت شده بود و این مرد شوکه و تمام دروغهای وی رسوا شد و به این موضوع اقرار کرد.
شاهحسینی افزود: این خانم و خانواده اش مستأصل شده بودند چراکه آبروی وی خدشه دار شده بود و این اقدام باعث شد مزاحمتهای این آقا برملا شود و در این پرونده به عنوان مثال توانستم گرهی از مشکلات شخصی که با آبرویش بازی شده، باز کنم هر چند شاید با یک اقدام ساده این کار انجام شد و امثال این موارد در فعالیت قضایی زیاد انجام شده است. البته که قدرت ما قضات در قلممان هست که با قلم حق و عدالت در راستای احقاق حق مردم کمک میکنیم.
پارسائیان نیز با اشاره به اینکه شغل قضاوت هیجان بالایی دارد و در کنار سختیها، شغلی پرهیجان است و هر روز ممکن است با قصه جدیدی مواجه شویم گفت: خاطره خوبی که از فعالیت در این عرصه دارم مربوط به رضایت قصاصی است که لحظه اجرای حکم برای پسر 20 سالهای که مرتکب قتلی شده بود، در لحظه قصاص رضایت اولیای دم را جلب کردم و این جوان از چوبه دار نجات پیدا کرد و فکرمی کنم لذت و شیرینی آن در عمر کاریم تکرار نشود.
زارع: در پستهایی که تفاوتی بین قاضی زن و مرد وجود ندارد، مثل دادیاری، تفاوتی در ارجاع پرونده وجود ندارد ولی بعضی مناصب مانند دادرسی و ریاست دادگاه و بازپرسی جز در مواردی محدود قابل ارجاع و انجام توسط قضات زن نیست، بنابراین امکان ارجاع پرونده و رسیدگی توسط قضات زن وجود ندارد.
شاهحسینی: در دادسرا بازپرس زن در کشور خیلی محدود داریم هر چند توانمندی بانوان بسیار زیاد است و گاهی پیشرو هستند اما مواردی است که بررسی آنها برای بانوان منع قانونی دارد و نمیتوانند ورود کنند مثل پرونده با موضوع قتل.
پارسائیان: در مرحله تحقیقات مقدماتی پروندهها و صدور آرا در محاکم کیفری به لحاظ موانع شرعی و قانونی تفاوت وجود دارد اما در مرحله اجرای احکام خیر؛ چه بسا در حال حاضر همکاران خانم من در دادسرای یزد، اجرای سنگین ترین پروندهها از جمله کلاهبرداریها یا قتل و آدم ربایی را قلم زده و اجرا میکنند.
زارع: بانوانی که میخواهند در این راه قدم بردارند باید علاقه وافری به قضاوت داشته باشند و در واقع آن را اولویت اول زندگیشان قرار دهند، باید مسئولیت آن رابپذیرند.
شاهحسینی: وقتی بانویی بخواهد در این عرصه وارد شود، باید این موضوع را از نزدیک لمس و بررسی کند و شرایط آن را بسنجد و بپذیرد و با آگاهی از شرایط این شغل وارد این فعالیت شود، چراکه فعالیت در عرصه قضاوت محدود به ساعت اداری نیست و بیشتر مواقع فراتر از ساعت اداری وقت گذاشته میشود.
وی ادامه داد: علاوه بر اینکه خود فرد باید علاقه داشته باشد، نظر و دیدگاه خانوادهاش نیز مهم است و لذا باید شرایط خانوادگی را مورد ارزیابی قرار دهد چرا که همراهی خانواده خصوصاً همسر در انجام وظایف خطیر این شغل بسیار مهم است. در جامعه وقتی از بانوان قاضی نام برده میشود، شاید با این سؤال مواجه شویم که مگر قاضی زن هم داریم و دید مردم این است که قاضی کسی است که حکم صادر میکند این در حالی است که کار قضا یک کار به هم پیوسته ای است که از شروع پرونده تا انتهای آن در مراحل مختلف رسیدگی قضات متعددی دخیل هستند که مثلاً در پروندههای کیفری در مرحله دادسرا خانمها به عنوان دادیار تحقیق پرونده را رسیدگی میکنند که هر چند آنان حکم نهایی را صادر نمیکنند ولی شالوده پرونده را به جلو میبرند.
پارسائیان: کلاً دیدگاه مردم به قاضی و شغل قضاوت متفاوت است، وقتی یک قاضی در جمعی حضور مییابد در وهله اول مردم برخورد عادی دارند اما به محض اینکه متوجه میشوند او یک قاضی است، کاملاً برخورد متفاوت خواهد شد و بهطور کلی زن بودن یک قاضی هنوز در جامعه جا نیفتاده و گاهی مردم با تعجب برخورد میکنند. همانطور که قبلاً گفتم ورود در این شغل و ادامه دادن به آن جدای از تحصیلات و سواد حقوقی علاقه فراوان و همینطور همراهی همسر و فرزندان و تا حدودی سایر اعضای خانواده را میطلبد. بالاخره این شغل محدودیتها و مسئولیتهای فراوان را به دنبال دارد که همراهی خانواده وی بهویژه همسر رو میطلبد.
وی در ادامه گفت: پرونده در دادگاه دو طرف دارد و قطعاً 50 درصدی که از پیش ما میروند چون متهم هستند، و محکومیتی دارند ناراضی هستند و ممکن است این دسته از افراد را وقتی در مکانی خارج از دادگاه مشاهده کنیم، با برخوردی غیرعادی همراه باشد.
پارسائیان گفت: موضوع دیگر اینکه وقتی قبول می کنیم قاضی باشیم خانواده نیز باید قبول کنند، از یک سری تفریحات و امکانات محروم میشویم و برای حضور در مراسمهایی یا مکانهایی با محدودیت مواجه خواهیم شد و لذا خانواده باید این محدودیتها را بپذیرد. گاهی خروج از منزل نیز به لحاظ کشیک و یا اجرای برخی از احکام در ساعات نامتعارفی از روز خواهد بود که پذیرش آن از ناحیه همسر و یا فرزندان بسیار مهم است.
زارع: پروندههای مربوط به کودک آزاری از ضرب و جرح تا تجاوز جنسی و پروندههای مربوط به محجورین.
وی با اشاره به توانمندی بانوان قاضی افزود: دستگاه قضا خوشبختانه در سالهای اخیر به توانمندی بانوان اعتماد بیشتری داشته و پستهای قضایی بیشتری را در اختیار بانوان گذاشته است امیدواریم این اقدام تداوم داشته و از توانمندی بانوان در پستهایی که ممنوعیت شرعی و قانونی ندارد، استفاده شود.
پارسائیان: وقتی خانواده زندانی در شعبه حضور مییابد، من به عنوان قاضی با یک سری مواد قانونی مواجه هستم که در موارد زیادی قابل تغییر و یا انعطاف نیست و این در حالی است که ارباب رجوعی که به من مراجعه میکند شاید یک مادر باشد که فرزندش حتی اگر گناه کارترین آدم دنیا هم باشد، برای او فرزند است و یا همسری مراجعه میکند که شوهرش شاید کلاهبردار حرفهای باشد ولی برای وی، همسر خوب و برای فرزندانش پدری مهربان است و ما هیچکدام نمیتوانیم حرف همدیگر را درک کنیم.
وی ادامه داد: کودک یا نوجوانی مراجعه میکند که در نامهای ابراز دلتنگی پدر را عنوان میکند و من قاضی هستم و باید مواد قانونی را رعایت کنم و لذا در این مواقع وقتی با اصرار افراد مواجه هستم، لحظات به سختی برایم میگذرد چرا که او درکی از موانع و محدودیتهای مواد قانونی ندارد و من باید الزامات را در نظر بگیرم هر چند احساسات او به عنوان یک مادر یا همسر درک میکنم و سعیام این است در چارچوب قانون حمایتی از این خانواده داشته باشم اما در خصوص پرداخت حقالناس کار خاصی دست من ساخته نیست و کمک و همراهی خود زندانی، خانواده وی و در برخی موارد کمک خیران نیکاندیش را لازم دارد.
شاهحسینی: در طول مدت کاری و در دادگاه خانواده دردآورترین پروندههایی که مورد رسیدگی قرار میگیرد، مربوط به اطفال است چرا که در بحث اختلافات زن و شوهر این کودکان هستند که قربانی میشوند و باید در مورد مسائلی چون حضانت و ملاقات آنهاتصمیم گیری کنیم، خیلی مواقع فیالواقع کودکان فدای اختلافات بزرگترها میشوند و به لحاظ روحی و روانی با مشکلات فراوان مواجه میشوند که به نوبه خود آینده این کودکان نیز تحتالشعاع قرار میگیرد.
اعظم السادات میرجلیلی، خبرنگار ایکنا
انتهای پیام