به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مسلم گریوانی، پژوهشگر معنویت، امروز چهارشنبه 3 خردادماه در دوازدهمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با موضوع «تعلیم و تربیت معنویتگرا» به سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
بنده درباره اهمیت موضوع تعلیم و تربیت معنویتگرا، پایش، رصد، آسیبشناسی و تعریف معنویت و لوازم تبدیل آن به برنامه درسی لازم است اشاراتی داشته باشم. بر اساس دغدغهای که در دهه اخیر در زمینه مطالعات تربیتی و معنوی داشتهام میتوانم بگویم که خروجی و درخت پرثمری که میتوان نسل امروز را از آن مسیر بارور کرد همین پروژه تعلیم و تربیت معنویتگرا است. به بیان دیگر تمام علوم انسانی و اسلامی اعم از روانشناسی، اخلاق، فلسفه و سایر علوم تئوریک باید به صیرورت، تحقق معنویت و رشد تصاعدی انسان منجر شوند یعنی این علم علاوه بر تحقق عینی، باید در ذهن و روح انسان هم تحقق پیدا کرده و منجر به بارور کردن فضایل معنوی انسان شود.
شاید بتوان گفت که باید در تعلیم و تربیت معنویتگرا از تراث همه علوم استفاده کرده و صرفا از علوم متقارن بهره نمیبریم. ما در تعلیم و تربیت موجود با آسیبهای جدی مواجه هستیم و یکی از آسیبهای جدی این است که آموزش و پرورش ما حافظه محور است و نه تفکر محور. آسیب دیگر این است که نظام تعلیم و تربیت در کنار نبود عقلانیت با بحران معنویت هم مواجه است و متن درسی و نوع آموزش ما در بیان معلمان، از معنا خالی است در حالیکه آن چیزی که انسان را به سمت قرب الهی و از عالم خاک به سمت افلاک میکشاند معنا است و این معنا باید در تعلیم و تربیت ما مورد توجه قرار گیرد.
تعلیم و تربیت مولفهها و عناصری از متن درسی تا مدرسه، نظامات، فرآیندها و روش آموزش و تدریس دارد که این معنا باید در همه آنها درج شود چراکه الان این معنا خالی است و این بزرگترین آسیب است. البته بحران معنا در همه جا یک آسیب است اما در دههای زندگی میکنیم که خلأ بحران معنویت محسوستر است. سؤالی که وجود دارد این است که چرا دانش آموزان و دانشجویان ما از کتب درسی عربی و دینی فراری هستند و بعضا وضعیت به نفرت انجامیده است. علت این است که این کتب درسی، محتوا، روش و آموزش، همراه با ارائه معنا نبوده و فاقد معنویت است.
ما از براهین وجود خدا صحبت میکنیم اما آموزش ما از احساس وجود خدا و نه صرفا اثبات وجود خدا خالی است و این هم از آسیبهای جدی در تعلیم و تربیت است. اینجا سوال میشود که اساسا معنا و تعلیم و تربیت معنویتگرا چیست؟ آیا باید بساطی جداگانه و در مصاف با تربیت دینی و اخلاقی موجود پهن شود یا اینکه تعلیم و تربیت معنویتگرا، رویکردی نو و رشته و تخصص و تعریفی جدید در کنار آنهاست؟ اینها مسائلی هستند که چه بسا باید کرسیهای جداگانه برای آنها گذاشته شود تا مشخص شود تربیت معنوی دقیقا دارای چه بافت معنایی است. معتقدم باید از دور به تربیت معنوی نزدیک شد چون کسی نمیتواند بگوید تربیت معنوی این است و جز این نیست؛ چراکه پروژهای مطالعاتی و جدید است و باید از دور و با فاصله و ملاحظه به آن نزدیک شویم و تعاریف هم به دقت ارائه شود و ادعای بزرگ هم نداشته باشیم.
تعلیم و تربیت معنویتگرا، به نوعی جهتگیری خاص در تعلیم و تربیت است که در این جهتگیری تمام تعلیمها با محوریت سطح قدسی، روحانی و باطنی انسان اتفاق میافتد. البته این تعلیم و تربیتها در پیوند با یک امر قدسی، ربوبی و توحیدی اتفاق میافتد. مولانا میگوید معنای حقیقی، خداست. لذا در این تعلیم و تربیت معنویتگرا، اولاً یک سری آموزهها و تعلیمات و گرایشات معنوی با محوریت سطح روحانی انسان رخ میدهد و ثانیاً به نوعی تمام ابعاد وجودی انسان را فرا میگیرد؛ یعنی علاوه بر اینکه بُعد شهودی و قلبی انسان را درگیر میکند اما چون بر اساس ادبیات قرآنی، معنویت بُعد مرکزی در وجود انسان است بنابراین تمام شئون انسان را در برمیگیرد.
همچنین سیدابوالفضل میرقاسمی، عضو اندیشکده چرخه نوآوری مرکز الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت، در این همایش با موضوع «نقش ارتباطات و رسانهها در فرآیند اجرایی شدن سند الگو» سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
قطعا رسانههای جمعی و اجتماعی و حتی سلبریتیها، خطبا، منبریها، اساتید دانشگاه و هرکسی که پایگاه اجتماعی دارد میتواند از محتواهای تولید شده برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و معرفی سند الگو استفاده کند. یکی از پیشنیازها در این زمینه این است که خود مرکز الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت هم با رسانهها همکاری کرده و در زمینه تولید محتوا و تنظیم سند متناسب با فهم مخاطبان از آنها حمایت کند.
از سوی دیگر باید تلاش کنیم بستر و زیرساختهای مناسبی برای دسترسی به اینترنت پرسرعت و آزاد برای رسانهها فراهم شود چون اگر برای آنها محدودیت وجود داشته یا سرعت اینترنت کاهش داشته باشد باعث میشود رسانهها نتوانند به خوبی نقش خود را ایفا کنند. مسئله دیگر آزادی عمل رسانهها است. ما باید به رسانهها اعتماد کرده و به آنها اجازه تولید محتوا دهیم. البته نظارت هم صورت میگیرد اما وقتی رسانهها آزادی عمل داشته باشند طبیعتا بهتر میتوانند کار کنند و خود مرکز الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت، با اشرافی که بر سند دارد میتواند محتوای تولید شده را قبل از پخش توسط رسانه کنترل و اصلاح کند. لذا ارتباط دو سویه است و هم رسانهها و هم مرکز تعامل مشترکی خواهند داشت.
موضوع دیگر این است که باید فرآیندی برای بررسی و ارزشیابی محصولات تولید شده فراهم شود. در این راستا میتوان جشنوارههایی در نظر گرفت و از آثار ارزشی و فاخر که تولید شده تقدیر شود تا رسانهها تشویق شوند به میزان بیشتری در زمینه اطلاعرسانی فعالیت کنند. از سوی دیگر اگر مسئله پیشرفت را به صورت اکوسیستمی ببینیم طبیعتا بخشهای مختلف همانند دانشگاهی، بخش خصوصی و ... در آن نقش دارند و رسانه نقش زیادی در زمینه اطلاعرسانی و مطالبهگری برای اجرای سند دارد. ما در زمینه حکمرانی خوب هم میبینیم که اصولی همانند مشارکت، برابری، پاسخگویی، شنیدن صدای همه، کارایی و اعتماد و اثربخشی وجود دارد که رسانهها در این زمینه هم میتوانند به خوبی به وظیفه خود عمل کنند در صورتیکه به آنها فرصت و آزادی عمل کافی داده شود.
نکتهای که لازم است اشاره کنم درباره توسعه هوش مصنوعی است. هر ابزار جدیدی که میآید موافقان و مخالفانی دارد و هوش مصنوعی هم به عنوان یک ابزار اگر درست مدیریت شود میتواند در راستای پیشرفت به ما کمک کند و از این ظرفیت برای حل مسائل استفاده کنیم چون دسترسی زیادی به منابع مختلف در اینترنت دارد و میتواند سریعتر جواب سوالات ما را بدهد. در واقع ابزاری است که به ما خوراک لازم را میدهد و به پیشرفت بشریت کمک میکند اما نگرانیهایی هم وجود دارد که از این ابزار برای تسلط بر بشریت و استثمار انسان استفاده شود لذا باید در این راستا هم قوانینی تدوین شود تا خدای ناکرده این ابزار دست افراد ناصالح نیفتد که از آن سوءاستفاده کنند.
انتهای پیام