چه افرادی برای ازدواج مناسب نیستند
کد خبر: 4148143
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۵
یادداشت

چه افرادی برای ازدواج مناسب نیستند

برخی از افراد دارای خصلت‌ها و ویژگی‌هایی هستند که برای ازدواج مناسب نیستند زیرا مشکلات بسیاری را در زندگی مشترک به‌وجود می‌آورند. به‌طور مثال افرادی که معتاد به مصرف مواد، الکل یا دارو هستند و تحت‌تأثیر یک ماده شیمیایی به‌دنبال فرار از مشکلات دنیای واقعی هستند، همچنین افرادی که به سرعت خشمگین می‌شوند و مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی‌گیرند.

مرتضی کاشانی‌نژاد، روانشناس و مشاور خانوادهمرتضی کاشانی‌نژاد، روانشناس و مشاور خانواده در یادداشتی که به‌مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: کیفیت‌های ویژه مرد و زن قبل از ازدواج و ماهیت ترکیب آن دو با هم محصول ازدواج را می‌سازد، برای روشن شدن بیشتر به مثال‌های عملی زیر توجه کنید.

می‌دانیم اکسیژن(هوا) و آهن هر کدام به‌ تنهایی عنصر با ارزش و گرا‌ن‌بهایی است. اولی مایه حیات و دومی طلای سخت است، اما وقتی این دو عنصر در مجاورت رطوبت قرار می‌گیرند، با هم ترکیب شده و زنگ آهن را که ماده‌ای متخلخل است به رنگ قهوه‌ای تشکیل می‌دهند، به این عمل اکسیداسیون یا پدیده آهن‌خوردگی می‌گوییم، زنگ آهن یا اکسید آهن محصول بی‌ارزشی است‌.

زن و مرد حکم دو عنصر فوق‌الذکر را دارند که هر کدام به‌ تنهایی می‌توانند انسان‌های خوب و جالبی باشند، اما بر اثر عدم هماهنگی شخصیتی در ترکیب ازدواج، محصول بی‌ارزشی مثل زنگ آهن را تشکیل دهند.

رابطه زناشويی بيمارگونه(زوج نامتناسب) متشکل از شرايط خاص، زن و مرد است، شرایط خاص زندگی زناشویی مانند دخالت اطرافیان و فرهنگ جامعه همان حالت هماهنگ‌کننده رطوبی در فرمول فوق الذکر را دارند.

زوج‌های هماهنگ می‌توانند با هم تركيب شوند و ازدواج‌های حيات‌آفرين بسازند، گرمای سوزان حاصل از تركيب آنان همان عشق سالم و وفاداری است كه فضای زندگی‌شان را نورانی و سرشار از انرژی می‌كند. در ازدواج ما به دنبال رسيدن به اتكای متقابل هستيم چون زندگی ذاتاً دارای اتكای متقابل بسيار است.

كوشش برای رسيدن به حداكثر كارايی از طريق استقلال، مثل اين است كه بخواهيم با چوب گلف تنيس بازی كنيم، آن وسيله مناسب اين منظور نیست.

بلوغ در ازدواج به‌ معنای توازن بين جسارت و ملاحظه است. هر كس بتواند با جسارت، احساسات و اعتقادات خود را پس از تعادل با احساسات و اعتقادات فرد ديگر اظهار كند از بلوغ فكر بهره‌مند است. به‌خصوص اگر موضوع برای دو طرف از اهميت خاصی برخوردار باشد.

دلایل صحیح و ناصحیح ازدواج

مصاحبت و همراهی، عشق و صمیمیت، شریک حمایت‌کننده، شریک جنسی و والد شدن از دلایل صحیح ازدواج است. مصاحبت و همراهی به این معناست که در سفر زندگی شریک و همراهی داشته باشیم. عشق و صمیمیت به این معناست که نیاز به عشق و صمیمیت با نیاز به مصاحبت و همراهی رابطه دارد. شریک حمایت‌کننده، فرصتی است که ازدواج برای رشد خود و همسر به‌عنوان یک انسان فراهم می‌کند. شریک جنسی، به‌ معنای ازدواج منبع باثبات و راهی مشروع برای ارضای جنسی هر دو نفر است و والد شدن به‌ معنای میل رایج دیگر جهت صاحب فرزندشدن است.

شورش علیه والدین، جستجوی استقلال، التیام یک ارتباط شکست‌خورده، فشار خانواده و یا اجتماع، ازدواج اجباری، نیاز جنسی، دلایل اقتصادی، تنهایی و استیصال، احساس گناه، احساس کمبود و تهی بودن از دلایل نادرست ازدواج است. 

تعارض با والدین می‌تواند یکی از دلایلی باشد که فرد جوان را به‌سوی ازدواج سوق می‌دهد، بسیاری هستند که ازدواج می‌کنند تا مستقل شوند. ارتباطی که براساس التیام یکی از دو نفر شکل بگیرد از همان آغاز در معرض خطر است، برخی از خانواده‌ها مطابق آداب و فرهنگ و عرف خود برای ازدواج به جوانان فشار می‌آورند. برخی افراد تحت فشار خانواده یا دوستان به یک ازدواج از قبل ترتیب داده شده تن می‌دهند. همچنین ازدواج فقط برای رفع نیاز جنسی احتمالاً نمی‌تواند به ازدواج موفقی منجر شود زیرا دیگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولاً از چشم دور می‌ماند.

امنیت اقتصادی و تغییر طبقه اجتماعی که با وضعیت اقتصاد ارتباط دارد، همواره یکی از دلایل ازدواج است، همه ما گاهی احساس تنهایی می‌کنیم، اما ازدواج به این دلیل نادرست است. گاهی در رابطه با یک نفر به‌دلیل احساس گناه یا ترحم نسبت به او ازدواج می‌کنیم. افرادی که هدفی را در زندگی دنبال نمی‌کنند، احساس ناکامی دارند و نمی‌دانند از زندگی چه می‌خواهند، برای حل این مشکل به ازدواج روی می‌آورند.

برخی از افراد دارای خصلت‌ها و ویژگی‌هایی هستند که برای ازدواج مناسب نیستند، زیرا مشکلات بسیاری را در زندگی مشترک به‌وجود می‌آورند. به‌طور مثال افرادی که معتاد به مصرف مواد، الکل یا دارو هستند، تحت‌تأثیر یک ماده شیمیایی به‌دنبال فرار از مشکلات دنیای واقعی هستند، همچنین افرادی که به سرعت و به‌ شدت خشمگین می‌شوند و افرادی که مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی‌گیرند و دیگران را مسئول مشکلات خود می‌دانند.

افرادی که دیگران را کنترل می‌کنند، افرادی که اختلال جنسی دارند، افرادی که کودک مانده‌اند و بلوغ آنها شکل نگرفته است از رفتار مسئولانه طفره می‌روند، افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی‌کنند و افرادی که از روابط قبلی خود هنوز التیام نیافتند، ازدواج با این افراد باعث یأس و دلشکستگی می‌شود. 

اختلال جنسی حوزه وسیعی از رفتارها را دربر می‌گیرد که به سه گروه اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس، اختلالات کنشی و انحرافات جنسی تقسیم می‌شود. از شرایط مشکل‌زا در ازدواج می‌توان به تفاوت سنی زیاد، تفاوت دینی(مذهبی)، تفاوت‌های اجتماعی، قومی و تحصیلی، خانواده مخرب همسر و روابط راه دور اشاره کرد.

خانواده مخرب همسر، معمولاً به‌ سرعت قابل شناسایی نیستند و معمولاً پس از گذشت یک زمان قابل ملاحظه و در ارتباط زیاد می‌توان حضور آنها را تشخیص داد. خانواده مخرب همسر، حریم ازدواج را به رسمیت نمی‌شناسد و هیچ حد و مرزی را بین خود و فرزند خود رعایت نمی‌کند. برخی از نشانه‌های خانواده مخرب همسر آن است که انرژی، توجه و وقت همسران را برای خود می‌خواهند، سعی می‌کنند در زندگی همسران دخالت کنند و رابطه همسران را به رسمیت نمی‌شناسند.

برخی از روابط بی‌سرانجام هستند و به 10 مدل از آن اشاره می‌کنیم. اولین مدل این روابط آن است که شما بیشتر عشق می‌ورزید، شما عاشق هستید، اما از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستید. تکرار الگوی دوران کودکی و همانندسازی با یکی از والدین از دلایل ادامه دادن این رابطه است. برخی افراد خود را لایق عشق نمی‌دانند، از این‌رو توان خارج شدن از این رابطه را هم ندارند.

در سبک دیگری از روابط، شما کمتر عشق می‌ورزید و این طرف مقابل است که بیشتر به شما عشق می‌ورزد و شما نسبت به او احساس عشق ندارید. در این گونه روابط، برخی افراد می‌خواهند از خود مواظبت کنند، دیگران راکنترل کنند یا شریک زندگی خود را با یکی از والدین شبیه‌سازی کنند.

یکی از روابط بی‌سرانجام آن است که احساس می‌کنند فرد مقابل نیاز به تغییر دارد، روابط عشق معطوف به خود آن فرد نیست بلکه عشق به آن فردی است که امیدوارید به آن تبدیل شود. دلایل ادامه دادن این روابط آن است که افراد می‌خواهند روی او کنترل داشته باشند، از خودشان و زندگی فرار کنند، در کودکی به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توانند آنچه را می‌خواهند، به‌‍ دست آورند، می‌خواهند دیگری را نجات دهند، این افراد نه به دلیل داشتن تفاهم، بلکه به خاطر کمک کردن به فردی که آسیب دیده با او رابطه برقرار می‌‎کنند.

تکرار یک الگوی کودکی، نیاز به احساس برتری و کنترل دیگران از دلایل وجود این رابطه است، این افراد غالباً ترحم را با عشق اشتباه می‌گیرند، به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا یک آموزگار نگاه می‌کنند؛ در این نوع رابطه شاهد برابری و همتایی نیستیم زیرا یکی از طرفین مقام و مرتبه بلندی در چشم دیگری دارد. دلایل وجود این نوع ارتباط این است که فرد در جستجوی پدر یا مادر است و یا اعتماد به نفس پایینی دارد.

ارتباطی مناسب است که در آن خود را همان‌قدر دوست داشته باشیم، که دیگری را دوست داریم، ارتباطی که در آن خود را همان‌گونه که هستیم، پذیرفته باشیم.

علائم هشداردهنده در ازدواج

زوجین به فاصله کوتاهی از یک فقدان معنی‌دار با هم آشنا شوند یا ازدواج کنند، آرزوی دور شدن از یک نفر در خانواده پدری عاملی برای ازدواج باشد، پیشینه همسران به‌طور معناداری به لحاظ مذهبی، تحصیلی، طبقه اجتماعی، قومیت و سن متفاوت باشد، زن و شوهر از جمع خواهر و برادری ناسازگار برخاسته باشند، زن و شوهر یا خیلی نزدیک و یا خیلی دور از خانواده‌هایشان سکونت داشته باشند، زن و شوهر به لحاظ مالی یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند، ازدواج‌های قبل از سن 20 سالگی، مدت آشنایی یا نامزدی کمتر از شش ماه باشد و یا اینکه بیشتر از سه سال به طول انجامد، مراسم ازدواج بدون حضور خانواده یا دوستان فعلی انجام شود، زن قبل از ازدواج حامله شود یا در خلال سال اول ازدواج حامله شود، همسران دوره کودکی یا نوجوانی خود را دوره‌ای ناشاد و بد محسوب کنند و همسران رابطه ضعیفی با خواهر و برادران و یا والدین خود داشته باشند، فهرستی از علائم هشداردهنده ازدواج است که دکتر کلدریک، خانواده درمانگر آن را تهیه کرده است. این فهرست به ترتیب اولویت تهیه شده است و هرچه که یک عامل در مرتبه بالاتری باشد احتمال مسئله‌دار شدن ازدواج و نهایتاً طلاق بالاتر است.

قبل از ازدواج هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند، هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند خودشان را هم دوست داشته باشند، هر دو نفر بتوانند در تنهایی همان‌گونه لذت ببرند که وقتی با هم هستند، هر دو نفر در شغل و حرفه خود ثبات داشته باشند، هر دو نفر از خود آگاه باشند و خود را بشناسند، هر دو نفر بتوانند خود را با جرئت و جسارت بیان کنند، هر دو نفر سعی کنند که  خودخواه نباشند و خواسته‌های دیگری را برآورده کنند، ملاک‌ها و معیارهای ازدواج موفق است و تنها زمانی می‌توانید فرد مناسبی را برای زندگی خود پیدا کنید که خودتان فرد مناسبی شده باشید.

افرادی که انتظارات واقع‌بینانه‌ای از چالش‌های ازدواج دارند، خوب ارتباط برقرار می‌کنند، تعارض‌ها را به‌صورت مناسب حل می‌کنند، احساس خوبی از شخصیت همسر خود دارند، بر سر ارزش‌های اخلاقی و مذهبی با یکدیگر توافق دارند و نقش برابر در روابط با هم دارند، پیش‌بینی می‌شود که ازدواج موفقی داشته باشند.

ظاهر، شخصیت، انتظار از ازدواج، ارتباط صمیمانه با همسر، ارتباط با دیگران، حل تعارض، خانواده خود و خانواده همسر، دوستان، پول و مسائل مالی، اهداف، باورهای مذهبی، فعالیت‌های لذت‌بخش و مورد علاقه، ارتباط جنسی، فرزند و فرزندپروری، رشد شخصی، وضعیت فکری و عقلانی، بیان خواسته‌ها و هیجانات از جمله مهمترین متغیرها در یک ازدواج است.

فردی را برای همسری خود انتخاب کنید که اگر با او ازدواج هم نکنید همانند بهترین دوست صمیمی شما باشد، بخواهید از او فرزندی داشته باشید، از اینکه شبیه به او شوید احساس بدی نداشته باشید و او را همان‌گونه که هست، بدون هیچ تغییری بپذیرید.

شرایط لازم برای ازدواج

فوریت، عجله و شتاب‌زدگی به معنای این نیست که مثلا فرد، فردا یا هفته آینده ازدواج کند، بلکه هدف آن است که به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که به محض فراهم آمدن شرایط در اولین فرصت ازدواج کند. اگر دختری احساس کرد ازدواج برای او واجب شده است باید از همان روز به خواستگاران اجازه دهد به خواستگاری بیایند؛ منظور به‌طور کلی آن است که ازدواج را در اولویت قرار دهد نه اینکه بخواهد سریعاً اقدام کند.

مطالعات اولیه

اولین موضوع زمینه‌ساز ازدواج موفق، کسب اطلاعات لازم برای ازدواج است در نتیجه لازم است پسرها و دخترها کتاب‌ها و مطالبی را در مورد جنس مخالف بخوانند. دختر و پسر نباید به شناخت ظاهری هم اکتفا کنند و کسب اطلاعات از جنس مخالف در شیوه رفتار و خواستگاری و آداب و رسوم و روش‌های خواستگاری مؤثر است. یکی از مشکلات اساسی ازدواج در جوانان این است که بسیاری از آنها خود را غنی و بی‌نیاز از فراگیری می‌دانند.

تسهیل آمادگی ازدواج

حتما نباید جوان به خط قرمز و نقطه جوش شهوت برسد و بعد اقدام به ازدواج کند و باید از قبل به فکر فراهم کردن زمینه باشد زیرا ازدواج در شرایط عادی امری مستحب موکد است و در حالت طبیعی امری پسندیده است

متاسفانه در این بخش بیشتر افراد دغدغه توانایی اقتصادی دارند و از شرایط فرهنگی غافل شده‌اند پژوهشگران مشکلات اقتصادی را در برابر مشکلات فرهنگی بسیار ناچیز می‌دانند

بلوغ اَشُدّ 

مقصود از سن بلوغ سن تکلیف نیست، بلوغ اَشُدّ بلوغ جنسی نیست هر چند بلوغ جنسی شرایط لازم برای بلوغ اَشُدّ است و به تعبیر قرآن کریم، بلوغ اَشُدّ زمانی به‌کار گرفته می‌شود که فرد به حدی از بلوغ روانی و عقلی نیز رسیده باشد، دختران به‌طور متوسط در سن ۱۷ و ۱۸ سالگی به بلوغ اَشُدّ و پسران به‌طور معمول در سن ۲۱ و ۲۲ سالگی به این بلوغ می‌رسند.

بلوغ اَشُدّ مجموعه‌ای از بلوغ‌های جنسی، روانی، اجتماعی و عقلی است که هر یک شاخصه مخصوص خود را دارد. میان بلوغ جنسی و عقلی جوانان در جوامع امروز فاصله زیادی افتاده است به‌دلیل اینکه بلوغ جنسی به دلیل محرک‌ها زودرس شده است در صورتی که بلوغ عقلی زودرس نشده است و این امر موجب بحران‌های روانی و اختلالات رفتاری این جوانان است. بنابراین، اولین نیاز ضروری و شرایط ورود به مرحله ازدواج برای جوانان به‌ویژه برای جوانان پسر بلوغ عقلانی است.

جوانی که نسبت به مسائل خانوادگی احساس مسئولیت ندارد هرچند از نظر جسمی، رشد فیزیکی، سن و سال و حتی تمکن مالی امکان ازدواج داشته باشد، به‌طور طبیعی وقت ازدواج این جوان نیست، جوانی که توانایی کسب اندک درآمد را ندارد و بر خود عیب نمی‌داند دست به سوی پدر دراز کند و یا جوان دانشجویی که حدود سه تا چهار ماه در خوابگاه به سر می‌برد حتی یک تلفن به پدر و مادر خود نزده است چگونه می‌تواند یک زندگی تشکیل دهد و احساس مسئولیت کند، جوانی که وضعیت اقتصادی خوبی دارد ولی دغدغه‌ای برای تأمین آینده خود ندارد به مراتب بدتر از جوانی است که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد ولی دغدغه آینده را دارد و برای آن تلاش می‌کند، دختر خانمی که مدرک لیسانس یا بالاتر را گرفته است ولی هیچ‌گاه در خود احساس مسئولیت نمی‌کند که هنگام مشغله یا بیماری مادر مدیریت منزل را بر عهده بگیرد هنوز صلاحیت ازدواج را پیدا نکرده است؛ زمان ازدواج یک دختر زمانی فرا می‌رسد که او بتواند وظایف و امور یک مادر را به‌خوبی انجام دهد. در واقع دختر و پسری که اکنون نمی‌توانند مسئولیت‌پذیری و عاطفی بودن را با اطرافیان خود و در زندگی داشته باشند مسلماً با ازدواج به مشکل برمی‌خورند.

مروری بر بلوغ‌های لازمه ازدواج صحیح

بلوغ عقلانی

بلوغ عقلانی با تحصیلات علمی فرق دارد چه بسا انسان‌هایی که از درجه علم بالایی برخوردار هستند ولی عقلانیت آنها رشد نکرده است. عاقل کسی است که سنجیده رفتار کند یعنی بداند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، بنابراین اصلی‌ترین عوامل ازدواج موفق عقلانیت است؛ عقلانیت با خواندن کتاب و مطالعه به دست نمی‌آید.

فرد عاقل، سنجیده رفتار می‌کند و زبانش پشت فکرش است. عاقل باید اهداف خود را در زندگی مشخص کند و برای رسیدن به آن‌ها راهبردهای مناسبی پیش بگیرد؛ پافشاری بر افکار خود و نشنیدن حرف و نظرات دیگران می‌تواند بیانگر عدم رشد عقلانی باشد. دیگران از یک فرد عاقل و بالغ انتظار دارند پاسخ قابل قبولی در قبال رفتارها و کردارهایشان داشته باشند. (وقتی شادی آرام بخند تا غم بیدار نشود و وقتی ناراحتی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود)

توانمندی و بلوغ اقتصادی

مقصود از این توانمندی آن است که فرد بتواند به‌خوبی و در حد متعارف زندگی خود را اداره کند، یعنی بتواند در حد مخارج زندگی خود تا حدودی استقلال داشته باشد؛ خانواده دختر هم نباید انتظار داشته باشند همین الان به قله برسند و خانواده پسر نیز نباید انتظار داشته باشند وضع مالی پسر کاملا خوب باشد تا ازدواج کند؛ رسیدن به بلوغ اقتصادی صرفاً مربوط به پسران نمی‌شود بلکه دختران هم باید مدیریت و برنامه‌ریزی مخارج را بلد باشند تا بتوانند زندگی همراه با پیشرفت، آرامش و دوری از فقر مادی و روحی داشته باشند. بهانه‌هایی همچون ادامه تحصیل، سربازی و... هرگز مانعی برای رسیدن به بلوغ اقتصادی نیست.

بلوغ عاطفی

اگر بتوانید احساسات غیرمعقول و کودکانه خود را کنار بگذارید و به جای آن عاقلانه و منطقی رفتار کنید رشد عاطفی لازم را دارا هستید. اگر با یک بحث جزئی زود عصبانی می‌شوید بدانید زندگی مشترک هم خالی از این مشکلات نخواهد بود پس بهتر است در رفتارتان تجدید نظر کنید. خوب است تمرین کنیم گاهی از خطای دیگران بگذریم و چشم‌پوشی کنیم در این صورت علاوه بر حفظ روابط خود به آرامشی زیبا می‌رسیم.

بلوغ جنسی

پیرامون تغییرات جنسی و جسمی و بهداشت و احکام اطلاعات کافی داشته باشیم. بلوغ جنسی و جسمی بدون حضور عقل و دیگر بلوغ‌ها هرگز شما را به آرامش نمی‌رساند.

بلوغ اجتماعی

مسئولیت‌پذیری را از یک محیط کوچک مانند خانه شروع کنید، بلوغ اجتماعی باعث برطرف شدن خجالت، رفع ترس از حضور و صحبت در جمع و منزوی بودن و از سوی دیگر موجب شکوفاشدن استعدادها و بروز احساسات، گفتن نظرات شخصی، تعامل با دیگران، استفاده از نظرات دیگران و اخذ تصمیم نهایی می‌شود.

بلوغ فرهنگی

باید بتوانیم فرهنگ اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم را بشناسیم و تجزیه و تحلیل کنیم و به آنچه با شرع و عرف عقلانی مطابقت دارد، عمل کنیم. بلوغ فرهنگی باعث می‌شود فرد هنگام ازدواج قدرت تشخیص درست از غلط را داشته باشد و رسیدن به بلوغ فرهنگی دوری از صفات اخلاقی بد از جمله بدزبانی، کج‌خلقی، کینه‌توزی، بی‌ادبی، هرزگی و روی آوردن به صفات مثبت مانند انعطاف‌پذیری، حسن ظن و حق‌پذیری را به همراه دارد.

انتهای پیام
captcha