سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با ایکنا درباره مجموعه تحرکات اخیر کشور در حوزه سیاست خارجی از توافق سال گذشته با عربستان سعودی تا ابراز تمایل برخی کشورهای عربی به بهبود رابطه با ایران و سفر رئیسجمهور به سوریه، اندونزی و سه کشور آمریکای لاتین و سفر امروز وزیر امور خارجه عربستان به ایران و نسبت این تحرکات با تغییر و تحول در نظم جهانی و منطقهای گفت: یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت و اقتدار یک کشور میزان ارتباط با سایر کشورها و سطح تعاملات در حوزههای مختلف با کشورهای پیرامونی و همسایه و دورتر از خودش است. براین اساس دولت سیزدهم در راستای اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی برپایه اسناد بالادستی همه تلاش خود را معطوف به حل چالشهای فیمابین با کشورهای همسایه و افزایش ارتباطات با کشورهای خارج از پیرامون در 5 قاره به صورت متوازن کرده است.
وی افزود: در واقع دولت سیزدهم به دنبال آن است بر مبنای قانون اساسی و اسناد بالادستی ارتباط خود را با همه کشورهای جهان به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی مستحکم کند و تأکید دستگاه سیاست خارجی در این ارتباطات، مسئله اقتصاد است. به عبارتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ارتباط با سایر کشورها؛ اعم از همسایگان و دیگر کشورها، درهم تنیده شدن سیاست خارجی و اقتصاد و فعالسازی دیپلماسی اقتصادی است.
صدرالحسینی اظهار کرد: این تحول در سیاست خارجی در وضعیتی در حال رخ دادن است که سیالیتی در نظام بینالملل قابل مشاهده و تغییر هندسه قدرت جهانی از غرب به شرق و به ویژه در آسیا کاملاً مشهود است. در این وضعیت کشورهایی میتوانند در هندسه نظم جدید جهانی نقشآفرینی بیشتری داشته باشند که زمینه ارتباطات خود را با کشورهای متعدد مهندسی کرده و براساس آن برنامههای نوینی را طراح و اجرا کنند.
این کارشناس مسائل غرب آسیا بیان کرد: براین اساس میتوان گفت همه تلاش و تمرکز جمهوری اسلامی ایران در دوران تغییر هندسه قدرت این است که بتواند بازیگری خاص خودش را در فضای تشکیل قدرتهای جدید جهانی داشته باشد و این نقشآفرینی را براساس موضوعات مورد علاقه مصرح در قانون اساسی و سه اصل اساسی سیاست خارجی، «عزت، حکمت، مصلحت» ایفا کند.
صدرالحسینی درباره ویژگیها و شاخصههای اساسی این نظم جدید جهانی گفت: این نظم جدید جهانی به دو مؤلفه مهم مربوط است؛ استقلالخواهی موجود در ذات همه ملتها و تمایل کشورها به جداکردن نقاط تصمیمساز و تصمیمگیر خود از قطب اصلی قدرت یعنی آمریکا و کاهش قدرت آمریکا و ناتوانی در اثرگذاری بر معادلات جهانی به مانند سابق. در حالی که آمریکا در طول سالیان طولانی جهان را به دو قطب تبدیل کرد و پس از آن تلاش داشت یک جهان تکقطبی ایجاد کند. در واقع این یک مسئله دوسویه است؛ هم درخواست، اراده و تصمیم ملتها برای کنده شدن از آمریکا به مثابه قطب اصلی قدرت و کدخدای جهان و هم افول آمریکا در حوزههای مختلف در درون و بیرون آمریکا.
صدرالحسینی درباره برجسته شدن ائتلافها و اتحادهای منطقهای در این نظم جدید جهانی گفت: همگراییها یا ائتلافهای منطقهای در دوران گذار به نظم جدید جهانی بسیار پرشتاب خواهد بود که قطعا پایه اصلی این همگراییها در وهله اول دوجانبه است که در ادامه میتواند توسعه پیدا کرده و به ائتلافهای منطقهای تبدیل شود.
وی تصریح کرد: آنچه در این رابطه از اهمیت ویژهای برخوردار است این است که به هیچ عنوان نمیتوان یک پیشبینی صد در صدی از عدم تنازعات منطقهای و بینالمللی ارائه کرد. زیرا آن قطب قدرت در حال افول ممکن است برای جلوگیری از سرعت افول خود یا برای ممانعت از شکلگیری و قدرتیابی ائتلافهای منطقهای و بینالمللی به مثابه یک رقیب جدی برای قطب فعلی؛ آمریکا و غرب یا ناتو، تنشها و درگیریهایی را در سطح بین دولتها، منطقهای یا بینالمللی ایجاد کند.
این کارشناس مسئال منطقه اظهار کرد: لذا به هیچوجه نمیتوان با یک خیال راحت و آسودگی از عدم اقدام احتمالی قطب قدرت فعلی، به تحولات و ارتباطات اخیر میان کشورهای منطقه نگریست و باید این ارتباطات را با مراقبت و دقت جدی نسبت به ترفندهای آمریکا پیگیری کرد. به عبارتی نباید تصور کرد بهبود روابط کشورهای عربی با جمهوری اسلامی ایران تنها به مثابه یک سریال یا یک وضعیت دومینووار از مقابل چشمان آمریکاییها عبور میکند و آنها منفعلانه به این صحنه جدید نگاه میکنند بلکه آمریکاییها برای اختلال یا تأخیر در این تحول جدید ترفندها و سناریوهایی را دارند که نباید از نظر دور داشت و تحولات اخیر را یک امر مسلم، قطعی و بازگشت ناپذیر تلقی کرد.
صدرالحسینی درباره احتمال شکلگیری یک ائتلاف نظامی و امنیتی منطقهای از درون تحولات جدید منطقهای به ویژه در روابط میان ایران و عربستان که امروز هم شاهد سفر وزیر امور خارجه سعودی به ایران هستیم، گفت: به اعتقاد من با توجه به اشتراکات امنیت منطقهای در حوزه خلیج فارس موضوع ائتلافات دریایی برای تأمین امنیت مشترک بین کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به سایر ائتلافات زودتر شکل خواهد گرفت. به عبارتی نقطه اشتراک کشورهای حوزه خلیج فارس در ائتلاف با ایران، نیاز امنیتی است اما این زودتر بودن به معنای عدم لغزندگی این مسیر و فقدان چالش در این فضا یا شکل نگرفتن چالش جدید نیست.
صدرالحسینی درباره چرایی لغزندگی و چالشی بودن این فضای جدید گفت: برای اثبات این ادعا میتوان به برگزاری اجلاس امنیتی «هرتزلیا» در رژیم صهیونیستی اشاره کرد که در آن اجلاس به شدت نسبت به نزدیکی و احیای روابط ایران و عربستان ابراز نگرانی شد و رژیم صهیونیستی به طور قطع برای جلوگیری از ائتلافسازی منطقهای توسط این دو کشور برنامهریزیهای جدی خواهند داشت که این هوشیاری بیش از پیش مقامات ایران، عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس را میطلبد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام