به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «واقعگرایی اخلاقی از منظر قرآن کریم» امروز شنبه 27 خردادماه از سوی انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمد سربخشی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
ابتدا درباره مفهوم واقعگرایی و رویکردهای آن باید گفت که منظور از واقعگرایی این است که ارزشها و الزامات اخلاقی واقعیت دارند. در مقابل آن، دیدگاهی وجود دارد که میگوید ارزشهای اخلاقی غیرواقعی هستند. وقتی به دیدگاه پیروان مکاتب کلامی مختلف در اندیشه اسلامی نسبت به ارزشهای اخلاقی نگاه کنیم، متوجه میشویم که در میان آنها رویکرد واقعگرایانه و غیر واقعگرایانه وجود دارد؛ مثلاً فرقه اشاعره ارزشهای اخلاقی را غیرواقعی میداند و معتقد است که ارزشهای اخلاقی تابع امر و نهی خداست و لازم نیست برای ارزشها، واقعیتی قائل باشیم، بلکه نه عدالت در حقیقتِ خود، خوب نه ظلم در حقیقت خود، بد است، چون خدای متعال ما را به راستگویی و عدالت ورزیدن امر کرده و عدالت پسندیده است. لذا از نظر آنها میتواند کاملا برعکس باشد و اگر روزی خداوند دستور دهد که قتل و ظلم کنید، آن وقت به اموری مثبت تبدیل میشوند.
در مقابل آنها معتزله معتقدند اینگونه نیست که ارزشها و الزامات اخلاقی تابع امر و نهی خدا باشد، بلکه الزامات بر اساس واقعیات تعیین میشوند و خدای متعال هم دستورات خود را براساس آن واقعیات صادر میکند. لذا عدالت خوب است و خداوند براساس همین خوبی به آن امر کرده است. وقتی میگوییم راستگویی خوب است، آیا این خوبی همانند راستگویی است؟ لذا توصیهها به دیدگاه ما درباره خوبی و بدی برمیگردد.
در اینجا مشکلاتی مهم وجود داشته که باعث شده است این اختلاف پدید بیاید. یکی اینکه خوبی و بدی از اموری نیستند که بتوان آنها را مشاهده کرد. ما سخن را میشنویم و مفهوم آن را درک میکنیم لذا میتوانیم راستگویی را مشاهده کنیم، اما وقتی میخواهیم ببینیم راستگویی خوب است یا بد، نمیدانیم چگونه و با چه روشی آن را بررسی کنیم که به خوب بودن آن یا بد بودن ظلم پی ببریم. اگر به پدیده همجنسگرایی نگاه کنید، در ایران امری مذموم است و در اروپا برای آن تبلیغ میشود. حتی در یک کشور واحد نیز مشاهده میکنیم که درباره یک مسئله خاص، دیدگاههای متضاد وجود دارد و نمونه آن وضعیتی است که در کشور ما درباره حجاب حاکم شده است و تعداد قابل توجهی به شدت با حجاب اجباری مخالفت میکنند و حتی حاضرند برای آن مبارزه کنند و در مقابل، گروه دیگری وجود دارند که اتفاقاً آنها تعداد قابل توجهی هستند که اصرار دارند حجاب اجباری باشد و از تمام توان خود استفاده میکنند. این امر باعث شده که برخی مدعی باشند که ارزشهای اخلاقی واقعیت ثابتی ندارند. لذا نظریه غیرواقعگرایی در ارزشهای اخلاقی پدید آمد.
باید توجه کرد که موضوعات اخلاقی محل اختلاف نیستند، بلکه در مورد احکام اخلاقی، اختلاف وجود دارد. برخی میگویند که احکام اخلاقی واقعی هستند و توصیههای اخلاقی براساس واقعیت شکل میگیرند، اما غیرواقعگرایی میگوید که احکام اخلاقی غیرواقعی هستند. لذا توصیههای اخلاقی بر اساس واقعیت شکل نمیگیرند. سه دیدگاه اصلی در واقعگرایی وجود دارد که یا وظیفهگرا، یا فضیلتگرا و یا غایتگرا هستند. در بسیاری از آیات قرآن دو رویکرد غایتگرایی و فضیتگرایی نمود دارد و میتوان وظیفهگرایی را از برخی آیات استخراج کرد، اما نیازمند تفسیر هستند. به بیان دیگر نمیتوان گفت مکتب اخلاقی قرآن وظیفهگرایانه است.
وقتی میگوییم ارزشهای اخلاقی واقعی هستند، باید ببینیم عقل عملی، وظیفه ما میداند که چه چیزهایی را انجام داده و چه چیزهایی را کنار بگذاریم. در این صورت خوب و بد براساس آنچه عقل گفته است تعیین میشود. اما غایتگرایی میگوید اگر کسی کاری را به خاطر منافعی که دارد انجام بدهد ارزش اخلاقی ندارد. در فضیلتگرایی بحث این است که انسانها دو دستهاند که یک دسته دارای فضایلی هستند که رفتارهای آنها ناشی از آن فضایل است و رفتارهایی که ناشی از آن فضایل باشد خوباند، چون آن فضایل خوب هستند. در مقابل برخی انسانها یک سری رذایل اخلاقی دارند و رفتارهایی که از روی این رذایل اخلاقی صورت گیرد بد هستند. برای مثال شجاعت، عفت، کریم بودن و ترسو نبودن از فضایل اخلاقی و مواردی همانند ترس، بخیل بودن، حسود بودن از رذایل اخلاقی هستند و برای چنین کسی دشوار است که کار خوبی را انجام دهد.
برای اینکه فضیلتگرایی از غایتگرایی تفکیک شود، باید توجه کرد که در فضیلتگرایی به نتیجه رفتارها توجه نمیشود، بلکه صرفاً این امر مهم است که آیا رفتاری براساس فضیلت انجام گرفته یا خیر؟ در حالیکه در غایتگرایی، حکم رفتارها براساس نتیجه آن مشخص میشود. در اسلام دو دیدگاه اصلی درباره ارزشهای اخلاقی وجود دارد همانگونه که بیان شد اشاعره معتقدند که ارزشهای اخلاقی غیرواقعی هستند. آنها به شواهد قرآنی برای دیدگاه خود اشاره میکنند که یکی از آنها قتلی است که حضرت خضر انجام داد. در آیه 74 سوره کهف آمده است: «فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا؛ و باز هم روان شدند تا به پسری برخوردند، او پسر را (بیگفتوگو) به قتل رسانید. باز موسی گفت: آیا نفس محترمی که کسی را نکشته بود بیگناه کشتی؟ همانا کار بسیار منکر و ناپسندی کردی» شبیه این مسئله در مورد اقدام به ذبح حضرت اسماعیل توسط حضرت ابراهیم نیز مورد اشاره قرار گرفته است. لذا حرف اشاعره این است که اگر ارزشهای اخلاقی واقعی هستند، همه انسانها معتقدند که قتل کار زشتی محسوب میشود، اما چون خداوند در اینجا چنین دستوری صادر کرده است، عملی اخلاقی تلقی میشود.
بسیاری از آیات قرآن ارزشهای اخلاقی را واقعی میدانند و برداشت قابل اعتماد این است که نگاه قرآن ترکیبی از فضیلتگرایی و غایتگرایی است. از جمله آیات آیه 90 سوره نحل است که خداوند فرموده: «انَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان میدهد و به بذل و عطای خویشاوندان امر میکند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی میکند و به شما پند میدهد، باشد که موعظه خدا را بپذیرید.» در این آیه، برخلاف دیدگاه اشاعره، امر خداوند به چیزی تعلق گرفته که خودش خوب است. آیه دیگر 97 سوره نحل است که خداوند فرموده: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُون؛ هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد میگردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که میکردند به آنان عطا میکنیم.» اگر به مفاد این آیه دقت کنیم، واقعگرایی اخلاقی از آن برداشت میشود، چون حیات طیبه یک واقعیت است و انسان میتواند حیات پاک یا ناپاک داشته باشد. لذا این آیه به شکل روشنی از واقعگرایی اخلاقی صحبت میکند.
انتهای پیام