به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، در جلسه تفسیر خطبه ۸۴ نهجالبلاغه با بیان اینکه این خطبه از خطبههای کوتاه نهجالبلاغه است، گفت: حضرت امیر(ع) در خطبه ۸۴ از شخصیت پلید عمروعاص پردهبرداری میکند و در ضمن آن درسهایی هم برای ما دارد. امیرالمؤمنین علی(ع) در این خطبه میفرماید «عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ» تعجب میکنم از پسر نابغه. حضرت با جمله اول خود هستی عمروعاص را به باد میدهد. نابغه از «نَبَغ» بهمعنای ظهور و آشکار است و مادر عمروعاص که فسق آشکاری دارد مد نظر حضرت است.
این استاد نهجالبلاغه بیان کرد: در بسیاری از ممالک و مذاهب رسم بر این است که فرزند را به نام پدرش میشناسند مگر اینکه سه ویژگی در میان باشد؛ نخست اینکه مثل حضرت عیسی ویژگی انحصاری داشته باشد؛ عیسیبنمریم، دوم اینکه مادر از اوج شرافت و عزت و فضیلت برخوردار باشد،؛ یابن خدیجهالکبری و یابن فاطمهالزهرا و مورد سوم آن است که به واسطه پلیدی مادر فرزند را به نام مادر میخوانند، ابنمرجانه. در مورد عمروعاص هم فسق مادرش یعنی «سلما بنت حرمله» آشکار بود که حضرت با عنوان پسر نابغه او را یاد میکند.
وی ادامه داد: سلما در فسق و فجور پرچمدار بود و به سبب ارتباط با مردان مختلف وقتی صاحب فرزند میشد خودش انتخاب میکرد که این فرزند متعلق به کدام مرد است، پس عمر را متعلق به عاص دانست. عاص از کسانی بود که پیامبر را بسیار به سخره میگرفت و او را ابتر خطاب میکرد که در برابر او سوره کوثر نازل شد.
حقشناس ادامه داد: حضرت در این خطبه مطرح میکند که عمروعاص در مورد علی(ع) به مردم چه میگفت؛ «یزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِی دُعَابَةً» یزْعُمُ یعنی مطلبی را خلاف واقع و از سر ظن و گمان مطرح کردن. عمر و عاص اینگونه برای مردم شام مطرح میکرد که منِ علی اهل لاف زدن هستم. «وَ أَنِّی امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ» من بازیگرم، أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ دلقک و لودهام. این جنگ نرمی بود که عمروعاص به راه انداخته بود تا وجاهت و شخصیت حضرت را در هم بشکند.
وی افزود: عمروعاص کسی است که تا سال هشتم ایمان نیاورده بود و حضرت میفرماید «لَقَدْ قَالَ بَاطِلاوَ نَطَقَ آثِماً» هر آئینه سخن او دروغ بوده و قطعاً باطل گفته است. در طول تاریخ حتی دشمنان حضرت هم او را به دروغگویی متهم نمیکنند چون همواره اهل صداقت بود. چرا که دروغگویی همواره به سبب دفع خطر و یا حفظ منافع است که هیچ یک در مورد امیرالمؤمنین(ع) صدق نمیکند.
این استاد نهجالبلاغه در ادامه خطبه ۸۴ گفت: «أَمَا -وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ» بدانید بدترین حرفها، دروغ است. ننگینترین سخنی که از دهان مؤمن خارج میشود دروغ است. یکی از مصادیق آدم شرور دروغگویی دائمی است که با این روش جامعه را به شر دعوت میکند و حضرت مجدد اشاره میکند که عمروعاص زیاد حرف میزند اما حرفهایش دروغ است «إِنَّهُ لَیقُولُ فَیکْذِبُ». این اولین صفت عمروعاص از منظر امیرالمؤمنین علی(ع) است.
وی تصریح کرد: دومین صفت عمروعاص از منظر حضرت بسیار وعده دادن و خلف وعده کردن است. نسبت به پیمان خود سست عهد است. دروغگویی و خلف وعده سر منشاء نفاق در وجود آدمی است با این دو ویژگی میتوان منافق را از انسان سالم تشخیص داد. پیامبر(ص) میفرمایند سه ویژگی است که در هر کسی وجود داشته باشد او منافق است؛ اول خیانت کردن به کسی که به او اعتماد کرده است، دوم در میان سخن خود دروغ بگوید و سوم زمانیکه وعده میدهد خلف وعده کند.
حقشناس در بیان صفت سوم عمروعاص اظهار کرد: «وَ یسْأَلُ فَیبْخَلُ» وقتی از او درخواستی میشد، در پاسخ بخل میورزید، «وَ یسْأَلُ فَیلْحِفُ» در بهدست آوردن چیزی بسیار اصرار میکرد که این موضوع ضعف عزت او را نمایان میکرد. انسانیکه عزیز و با شخصیت است برای بهدست آوردن چیزی خود را کوچک نکرده و نمیشکند. متأسفانه برخی برای بهدست آوردن بعضی از مطامع دنیا خیلی چیزها را زیر پا میگذارند.
وی در بیان آخرین ویژگی عمروعاص که حضرت در خطبه ۸۴ عنوان کرده گفت: «وَ یخُونُ الْعَهْدَ» در پیمان خود خیانت میکرد، «وَ یقْطَعُ الاِْلَّ» ارتباط و صلهرحم و قرابت با دیگران را قطع میکرد. روابط اجتماعی درست نشانه بلوغ شخص است.
این استاد نهجالبلاغه با اشاره به اینکه حضرت از این پس به ویژگیهای عمروعاص در میدان جنگ میپردازد، بیان کرد: «فَإِذَا کَانَ عِنْدَالْحَرْبِ فَأَی زَاجِر وَ آمِر هُوَ! مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّیوفُ مَآخِذَهَا» تا شمشیری کشیده نشده کارش فرمان دادن و داد و بیداد کردن و کُرکُری خواندن است «فَإِذَا کَانَ ذلِکَ کَانَ أَکْبَرُ مَکِیدَتِهِ أَنْ یمْنَحَ الْقَرْمَ سُبَّتَهُ» و زمانیکه شمشیرها کشیده شود نهایت مکر او این است که به محض اینکه در مقابل بزرگی از سپاه مقابل قرار میگیرد، همه چیز خود را به باد میدهد و عریان میشود.
وی در همین رابطه تصریح کرد: در محفلی معاویه خطاب به عمروعاص راجع به ماجرای صفین و فرار فضاحتبار او از شمشیر حضرت علی(ع) گفت که ترس و فرار از مقابل علی برای هیچ کسی عار نیست و تو کار ناشایستی مرتکب نشدهای.
حقشناس خاطرنشان کرد: عمر و عاص گفته بود علی اهل لودگی است حضرت در ادامه خطبه قسم میخورد «أَمَا وَاللهِ إِنِّی لَیمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ»، مگر یاد مرگ اجازه میدهد علی به فکر بازی و بازیگری باشد. این جمله نشان میدهد ما هر چه با یاد مرگ عجین و رفیق باشیم به همان اندازه در زندگی جدی هستیم و اهداف را خلط نمیکنیم و در موضع گناه احساسی برخورد نمیکنیم.
وی ادامه داد: «وَ إِنَّهُ لَیمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیانُ الاْخِرَةِ» عمروعاص حرف حق نمیزند چون آخرت را فراموش کرده است. اگر آخرت را فراموش کنیم نسبت به حق و حقیقت دغدغهای نخواهیم داشت. «إِنَّهُ لَمْ یبَایعْ مُعَاوِیةَ حَتَّی شَرَطَ أَنْ یؤْتِیهُ أَتِیةً» عمروعاص با معاویه بیعت نکرد تا آتیه و پول خود را از معاویه بگیرد «وَ یرْضَخَ لَهُ عَلَی تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَةً». رَضِیخَةً عطای اندک و هدیه بسیار ناچیز است. همچون غذایی که برای سگ پرتاب میکنیم.
این استاد نهجالبلاغه تصریح کرد: حضرت میفرماید عمروعاص برای ترک دین خود از معاویه رَضِیخَةً گرفت و این در حالیست که کل حکومت مصر از دیدگاه حضرت علی رَضِیخَةً است. کل دنیایی که بخواهد در مقابل پروردگار بایستد رَضِیخَةً است. ما اگر عمروعاصی عمل کنیم چه ویژگیهایی داریم؟ متأسفانه سبک زندگی خیلی از ماها عمروعاصی شده است! به راحتی دروغ میگوییم، خیانت و خلف در وعده میکنیم، برای به دست آوردن چیزی اصرار داریم و تا مرز معامله با دین پیش میرویم.
وی در پایان بیان کرد: أَتِیةً پول و رَضِیخَةً حکمی است که ما این روزها برای به دست آوردن آن سر از پا نمیشناسیم. قرآن میفرماید، مردم به فرعون میگویند اگر ما بر موسی غلبه کنیم برای ما اجری وجود دارد؟ فرعون میگوید بله حتماً شما از مقربین درگاه من خواهید بود. اینگونه سخن گفتن شیوه عمروعاصی است.
انتهای پیام