به گزارش ایکنا، یعقوب سعیدی؛ دانشجوی دکتری علوم قرآنی، شامگاه 3 دی ماه در نشست علمی «تغییرپذیری یا ثبات نصابهای زکات با توجه به ملاک عفو در قرآن» با بیان اینکه زکات در زبانهای سامی از جمله آرامی و سریانی به معنای پاککردن، خوببودن و بیگناه بودن است، گفت: در سفر ایوب از کتاب مقدس نیز این واژه به همین معنا به کار رفته است. در زبان عربی نیز به معنای پاکی استفاده شده ولی در معاجم، بحث رشد و نمو را هم به آن اضافه کردهاند که به نظر بنده معنای ثانوی این واژه است.
وی با بیان اینکه ریشه این ماده در برخی آیات قرآن به معنای پاکی نفس و نیز پرداخت زکات استفاده شده، افزود: واژه نصاب یک اصطلاح فقهی است که در این معنا، در قرآن و سنت وارد نشده است. ابن فارس گفته که «اصل این واژه بیانگر بر پا داشتن و برآمدن چیزی است» و در زبان سریانی و آرامی هم به معنای برجستگی و برآمدن است. در تعریف فقهی نصاب گفتهاند حدی از مال است که وقتی مال به آن حد برسد زکاتش واجب خواهد شد. عموما (با تاکید بر آرای فقهای اهل سنت) به خاطر احادیثی که در تعیین نصاب وارد شده کسی بر سر تغییر نصابها صحبت خاصی نکرده است جز فضل الرحمان ملک و ناصر سبحانی که قائل به تغییر نصاب هستند.
سعیدی با بیان اینکه دو دلیل برای تغییر نصاب در مقاله بنده بیان شده است که یکی لفظی و دیگر مقصدی و غایتگرایانه است، افزود: دلیل لفظی از آیه شریفه «وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ» گرفته شده است. بر این اساس، منظور از «قل العفو» مازاد بر نیازهای اساسی یک خانوار در سطح جامعه است و زکات، امری فردی نیست بلکه مربوط به عموم مردم است، معیار تعیین نصاب زکات نیز لازم است مانند خط فقر، در سطح جامعه سنجیده شود. نیازهای اساسی هم امر متغیر است.
سعیدی با بیان اینکه دلیل دیگر، غایتگرایانه و مقاصدی است، تصریح کرد: قرار است زکات از غنی گرفته شود و به فقرا داده شود؛ در احادیث، نصابهایی تعیین شده است که کمترین میزان غنا را نشان میدهد و ممکن است در گذر زمان، ارزش برخی از این نصابها تغییر پیدا کند و شخص با داشتن آن، باز هم غنی نباشد. مثال بارز آن سقوط ارزش نقره است. در زمان پیامبر(ص) 20 دینار طلا با 200 درهم برابر بود؛ چنان که قیمت دیه در زمان پیامبر(ص)، 800 دینار طلا یا 8هزار درهم نقره بوده است ولی امروزه ارزش نقره خیلی پایین آمده و اگر ما قائل به زکات پول باشیم کسی که الان 100 میلیون داشته باشد به اعتبار نصاب طلا، فقیر است ولی به اعتبار زکات نقره، غنی است.
سعیدی با بیان اینکه دلیل دیگری نیز میتوان برای تغییر نصاب زکات مطرح کرد، افزود: مطابق برخی روایات، مقدار زکات برای یمن با مدینه متفاوت تعیین شده است که ابن شهاب زهری آن را تخفیفی به مردم یمن دانسته است.
این دانشجوی دکتری علوم قرآنی اظهار کرد: با رجوع به پیشفرضهای علمای اصول فقه، میتوان گفت: آنان قائل به ثبات نصابهای زکات بودهاند؛ زیرا اجتهاد در برابر نص جایز نیست و اصل در عبادات بر توقیف، تعبد و پنهان ماندن علت و فلسفه حکم است و زکات و احکام هم جزء عبادات است.
سعیدی با پذیرش این مطلب که اجتهاد در برابر نص جایز نیست، بیان کرد: تغییر نصاب، اجرای خود نص «قل العفو» و یا دستکم «اجرای مقصد شریعت» است. در اینجا این پرسش مهم مطرح است که آیا پذیرش تغییر نصاب، مخالفت با سنت محسوب نمیشود؟ حال اگر ما قائل شدیم که تغییر نصاب ممکن است، پس با آن همه حدیث در شیعه و اهل سنت چه کنیم؟ بنده به آیه اول سوره هود استناد میکنم که فرمود: الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ. «الف لام راء، این قرآن کتابی است دارای آیاتی محکم که از جانب خدایی حکیم و آگاه به تفصیل و بسیار روشن بیان گردیده است.»
وی ادامه داد: در قرآن کریم یکسری آیات محکم هستند که خودشان قاعده هستند و در سایر آیات یا روایات تفصیل و جزئیات آنها بیان شدهاند؛ پیامبر قاعده «قل العفو» را در دوران خودشان اجرا کردند ولی ممکن است امروز مصادیق این قاعده تغییر کند و بدیهی است که جوهره حکم در سنت، ثابت است ولی آنچه در بستر عهد نبوت اجرا گردیده، ممکن است تختهبند شرایط باشد. مثلا اصل زکات امری ثابت است ولی موارد 9 گانه که در سنت آمده است مشمول تغییر در طول زمان است.
وی افزود: فرض بگیرید در جامعهای موارد 9گانه وجود نداشت آیا آنان از پرداخت زکات معاف خواهند شد، قرآن کریم فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ۖ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ؛ لذا ما باید به شرایط دوران مکه و مدینه در عصر نزول توجه داشته باشیم. در زمینه کشت و زارعت، چه چیزهایی در مدینه کشت میشد؟ آیا واقعا میوههایی که در روایات نیامده، زکات ندارند؟ آیا حیواناتی مانند لاما و آلپاکا که درآمدزایی بالاتری از شتر و گاو و گوسفند دارند و هزینه کمتری هم دارند، به مجرد این که در روایات نامی از آنان برده نشده، مشمول زکات نیستند؟
سعیدی با اشاره به آیه «وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ»، گفت: از پیامبر(ص)نقل است که فرمودند: «بین مغرب و مشرق قبله است» ولی آیا در تمامی شرایط اینطور است یا فقط در مدینه و شهرهایی که مثل مدینه هستند صادق است؟ واضح است که این حدیث تابع شرایط مکانی است. یا در بحث شرک هم روایاتی داریم که مجسمهسازی را ذم کرده است لذا فقها آن را حرام میدانند. سؤال این است که الان مجسمه مقدس نیست و کسی آن را نمیپرستد و هنر تلقی میشود؛ آیا با استناد به احادیث میتوان حکم به حرمت کرد؟ در روایتی بیان شده است که بدترین عذاب برای کسانی است که مجسمه میسازند. و این نشان میدهد که چون مسجمهسازی در خدمت بتپرستی و ترویج آن بوده است بزرگترین گناه تلقی شده است.
وی ادامه داد: طبق آیه «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ... لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا» شوهر باید به اندازه توان خود، در مدت عده همسر مطلقهاش، مسکن و نفقه را در اختیار وی قرار دهد. روایتی نیز داریم که فاطمه بنت قیس نقل میکند که شوهرم مرا طلاق داد ولی نفقه و مسکنی به من تعلق نگرفت؛ اینجا فقها بحث کردهاند که آیا این روایت ناسخ حکم آیه میتواند باشد؟ بنده معتقدم این دو در تضاد با هم نیستند بلکه حدیث، صورتی از اجرای حکم آیه را بیان کرده است. زیرا شوهر فاطمه بنت قیس، توانایی تأمین سکنی و نفقه را نداشته است.
دانشجوی دکتری علوم قرآنی، اظهار کرد: مثال دیگری هم هست مانند؛ «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» اصل و هدف: اثبات حضور در ماه رمضان است. سؤال این است نسلی که به امکانات محاسبه دست یافته و دقیقا میتوانند از شکل گرفتن هلال ماه از طریق محاسبه نجومی با دقت بالا، اطمینان حاصل کند، آیا باز نیازمند رؤیت هلال با چشم خود هستند؟ در اینجا میتوان به آیه «لتعلموا عدد السنین و الحساب» استناد کرد و گفت: حساب بر وزن فِعال مصدر دیگر باب مفاعله و به معنای محاسبه است و محاسبه اختصاص به امت اسلامی دارد چون شبیه این آیه در سفر پیدایش از تورات آمده اما به حساب اشارهای نشده است: «خداوند گفت که در رقیع آسمان، نیّرها[اجسام درخشان] شوند تا روز را از شب جدا کنند و باشند برای علامات و اوقات معینی و روزها و سالها»(کتاب مقدس، ترجمه: فاضلخان، ص3).
دانشجوی دکتری علوم قرآنی گفت: با توضیحاتی که داده شد در بحث زکات این قاعده را مبنا قرار دادهایم که میزان زکات براساس مازاد نیازهای اساسی جامعه است؛ بنابراین در اینجا باید بپرسیم که آیا باز باید بر روی همان 200 مثقال نقره که در روایات بیان شده پافشاری کنیم یا اینکه آن را تغییر دهیم.
وی ادامه داد: فرض بگیرید در برخی کشورها و شهرها دارا بودن 20 مثقال طلا هم فقر تلقی شود، آیا باز باید روی آن پافشاری داشته باشیم یا بر مبنای «قل العفو» یا بر اساس «نگاه غایتگرا» بگوییم: فقط غنی باید زکات بدهد نه فقیر. بنابراین چه با استناد به دلیل لفظی (قل العفو) و چه با استناد به دلیل غایتگرایانه تاکید میکنیم که غنی باید زکات بدهد و نه فقیر، و تعیین نصاب در زکات امری متغیر و تابع شرایط زمان و مکان است.
در ادامه مصطفی دهقان؛ عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز به عنوان ناقد با بیان اینکه نظریه ایشان نظریهای راهگشاست، گفت: این نظریه به صورت قیاسی اقترانی است یعنی سعی شده تا رابطه میان نصاب زکات و خط فقر بیان شود؛ در مقدمه اول نصاب زکات همان خط فقر بیان شده است. در مقدمه دیگر گفتهاید فقر و غنا از امور متغیرند پس نتیجه آن است که نصاب زکات هم از امور متغیر است. در مورد این ادعا به نظر بنده باید توضیح بیشتری داده شود تا نسبت میان خط فقر و نصاب زکات معین شود.
دهقان با بیان اینکه ارائهدهنده مردم را به دو دسته فقیر و غنی تقسیم کرده است گویا کسی در سطح متوسط وجود ندارد، اظهار کرد: افراد زیادی در جامعه نه فقیرند و نه غنی. در دنیای امروز افراد به طبقات زیر خط فقر، خط فقر و متوسط و غنی تقسیم میشوند، همین ملاک در زمان شارع هم در ذهن شارع بوده است و ایشان هم بر این ملاک، زکات را تشریع فرموده است لذا باید قرائن آن ذکر شود. ممکن است حکم شارع بر امور مختلفی مطابقت داشته باشد ولی ملاک در حکم نباشند.
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه شما باید حکم را از زبان شارع بیان کنید، گفت: ما با زمان تشریع فاصله زیادی داریم و باید با استناد به آیات و روایات مشخص و ثابت کنیم که نصاب زکات براساس تقسیمبندی مردم به فقیر و غنی است و اینکه نصاب همان خط فقر است.
دهقان افزود: نکته دیگر اینکه شما در بیان ادله مخالفان تغییرناپذیری نصاب، آوردید که این گروه معتقدند که نصاب جزء امور تعبدی است لذا تغییر نمیکنند؛ دلیل را به خوبی تقریر کردهاید و در پاسخ تعجیل شده است و جا دارد که با مقدمات بیشتری این نقد تبیین شود.
وی با بیان اینکه البته نقد شما هم قابل بررسی مجدد و نقد است، اظهار کرد: در بخشی از مطلب خود بیان کردید که اگر بگوییم دستهای از احکام تعبدی هستند اشکالات فراوانی به آن وارد میشود؛ بنده فکر میکنم اگر بگوییم دستهای از احکام تعبدی نیستند اشکالات بیشتری خواهیم داشت و فقه جدید در اهل سنت و شیعه پیش خواهد آمد و هر روز باید فقه جدیدی آورده شود بنابراین در این موضوع باید اشکالات به درستی در دو طرف بحث ارائه شود. آیا فقیهی در شیعه و اهل سنت تا به حال پذیرفتهاند که دستهای از احکام تعبدی نیستند؟
دهقان افزود: در بخش دیگر برای نفی تعبد در احکام به آیات تفکر استدلال کردهاید ولی آیا احکام تعبدی در برابر تفکر قرار دارد؟ آیا اگر چیزی تعبدی بود، به معنای عدم فهم است؟ لذا آیات تفکر ناظر به نفی تعبدیبودن نیست. در ذیل آیات حرمت خمر و میسر حکم را فرموده است و بعد تاکید دارد که بدی قمار و شراب از خوبی آن بیشتر است.
وی با تاکید بر اینکه تعبد در برابر تفکر نیست، تصریح کرد: تعبدیبودن به این معناست که تغییر حکم دست بشر نیست ولی فهم آن دست بشر است و بشر میتواند آن را بفهمد.
دهقان اضافه کرد: نکته دیگر رابطه آیه عفو با زکات است. آیا این آیه همان آیه زکات است؟ شما این آیه را به زکات پیوند دادهاید ولی به نظر بنده پیوند آن بسیار مشکل است و در بین علمای بزرگ اهل سنت کسانی را داریم که میگویند آیه عفو با آیه زکات نسخ شده است از جمله در تفسیر کبیر این مطلب بیان شده است در حالی که شما آیه عفو را زیرمجموعه آیه زکات گرفتهاید. همچنین آیه عفو با توجه به شان نزول در مقام بیان این است که در انفاق افراط و تفریط نکنید یعنی باز ربطی به زکات ندارد و علمای اهل سنت از جمله مفاتیح الغیب همچنین علمای شیعه بر این مسئله اصرار کردهاند یعنی در انفاق از مازاد اموال خود انفاق کنید که نظیر آیه«وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» است. بنابراین ارتباط این آیه با زکات دشوار است و توضیحات ارائهشده این مسئله را ثابت نمیکند.
انتهای پیام