به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد؛ استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، اول فروردین ماه در نشست علمی «نگاهی نو به سوره عصر» با بیان اینکه بنده در حدود سالهای 54 به این مسئله متفتن شدم(که توضیح آن را خواهم داد) و در بیش از 100 تفسیری که دیدم توجه اینگونهای به این سوره نشده است، گفت: البته مفردات سوره از کهنترین روزگاران مورد توجه بوده و در تفاسیر امروز هم موجود است. آیتالله خامنهای که بنده قبل از انقلاب توفیق حضور در جلسات تفسیر ایشان را داشتم، معتقد بودند که هر سوره دارای یک موضوع محوری است و اگر طولانی باشد دارای دو یا چند موضوع محوری است. عبدالله دراز و بعد مفسرانی چون علامه طباطبایی و سیدقطب هم بر این مسئله تأکید دارند و این سوره هم از این مسئله مستثنی نیست.
وی افزود: سوره عصر ترسیمکننده و روشنگر برایند زندگی انسان در تمام ساحتهایی است که به آن اشتغال میورزد یعنی سوره عصر نتیجه تمام کنشهای انسان در ساحات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... است. این سوره فهم بسیار مهمی را برای مخاطبان آغازین عرضه کرده است و این مسئله از نوع تعامل اصحاب با سوره قابل فهم است؛ مثلا مکررا در روایات آمده است که در آن روزگاران یعنی دوره مکه، اصحاب پیامبر(ص) وقتی میخواستند از همدیگر جدا شوند دستهایشان را روی دستهای همدیگر میگذاشتند و این سوره را میخواندند و جدا میشدند. حتی در یک گزارشی یکی از تابعان نقل کرده است اصحاب پیامبر(ص) حتی دو نفر اگر با هم سخن میگفتند سوره عصر را میخواندند و این سوره مانند سلام آغازین در هنگام ملاقات دو نفر بود.
مهدویراد اضافه کرد: از شافعی دو مطلب نقل شده است که در یکی گفته است اگر مؤمن فقط در سوره عصر تأمل و براساس آن زندگی کند به فرجام نیک میرسد و در مطلب دیگر گفته است اگر پیامبر(ص) هیچ آیه و سورهای غیر از سوره عصر نمیآورد قطعا برای زندگی تراز قرآن و تراز ایمان بسنده و کافی بود؛ این نشان میدهد که آن دوره که مخاطبان هنوز با فضای نزول فاصله نگرفته بودند نکات تأملبرانگیزی در مورد سوره میشنیدند.
مهدویراد با بیان اینکه تا 8 قول در مورد کلمه عصر بیان شده است که طبیعتا همگی مصادیق هستند، گفت: نام این سوره یعنی عصر از زبان مبارک پیامبر(ص) صادر شده است و اساسا بخش مهمی از اسماء سورهها، ماثور است و در زمان پیامبر(ص) و صحابه بوده است و بخشی هم بعدها متناسب با محتوا گفته شده است. در پژوهشی که صورت گرفته است تاکید شده که تا 75 درصد سورهها به همین نامهای امروزی بوده است. والعصر هم یعنی سوگند به عصر که مطلق زمان و یا زمان ظهور است زیرا فلاح و رستگاری در زمان رخ میدهد. امام خمینی(ره) میفرمودند سوگند به عصر یعنی سوگند به خود حضرت بقیهالله(عج) زیرا عصاره انسانیت است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در آیه دوم این سوره به جای «فی خسر»، «لفی خسر» آمده است و این دلیل مهمی دارد، اضافه کرد: معنای لفی خسر یعنی اینکه انسان در سراشیبی سقوط و خسران است مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند؛ هر چیزی را که انسان انجام میدهد بدون استثناء، یا خدامحور است یا خودمحور و یا دیگرمحوری و خودمحوری و دیگرمحوری ظلمات تو در تو است. مثلا کاری انجام میدهد که مورد پسند حزب و باند و همسر و فرزند او هست. نکته محوری سوره این است که در تمام این اعمال اگر خاستگاه عمل، خدایی بود، انسان خسران نخواهد دید ولی اگر خودمحور و دیگرمحور بود انسان رأس المال و خود سرمایه را از دست خواهد داد.
مهدویراد بیان کرد: انسان از روزی که بر روی زمین حرکت را آغاز کرد و وارد حوزه تکلیف الهی شد، سرمایهای است که از دست میدهد، قدرت بدنی، خلاقیت ذهنی، باورهای عمیق قلبی، حافظه آنچنانی و نور چشم و کشش و کوششهای زمینهدار است و گاهی انسان بدون اینکه سرمایهای کسب کند این موارد را از دست خواهد داد. فخررازی در تفسیر این سوره از قدما نقل کرده است که برخی از قدما میگفتند من وقتی تکه کلام یک فروشنده یخ(برف) را دیدم با همه وجودم حس کردم خسران یعنی چه؟ فردی یخ میفروخت و به مردم میگفت از من بخرید وگرنه مبتلا به خسر هستم زیرا آن به آن سرمایه او از دست میرود.
استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران افزود: اگر کار انسان برای خدا نباشد تلاش و کوش میکند ولی از آن بهره نمیبرد؛ براساس آموزههای دینی ما 3 نوع عمل داریم؛ اول عمل صالح، نوع دوم عمل حسن و نوع سوم عمل باطل و فاسد؛ عمل باطل و فاسد یعنی کار برای غیرخداوند است که باعث بردن آبروی دیگران و ... میشود؛ عمل دیگر حسن است یعنی عمل خوب است ولی خاستگاه آن الهی نیست؛ بهلول وقتی دید کسی مسجدی ساخته است گفت برای خدا؛ بهلول شبانه بر پیشانی مسجد نوشتند که این مسجد را بهلول برای مردم ساخته است و فردا سازنده مسجد و بانی آن بهلول را به باد کتک گرفت که چرا چنین کردی در حالی که ما آن را ساختهایم.
وی با اشا ره به عمل صالح با بیان اینکه یکی از رازهای «بسمالله الرحمان الرحیم»، هم همین است که کار برای خدا انجام شود، تصریح کرد: در روایتی از علی(ع) آمده است که خداوند هر پیامبری را که فرمان بسیج داد و مبعوث کرد علیالاطلاق اولین جملهای که به او آموختند بسمالله الرحمان الرحیم بود؛ عمل صالح با این توجیه و تفسیر، صالح است یعنی برای رضای خدا انجام میشود؛ گرچه عمل حسن هرچند الهی نیست ولی خدا اجر محسنین را ضایع نمیکند ولی عمل صالح، عملی است که خدایی باشد لذا در قرآن همه جا، عمل صالح در کنار ایمان یا «و الذین آمنوا» آمده است.
مهدویراد ادامه داد: برخی روایات نشان دادهاند که عمل صالح از جهت خاستگاه، الهی است و از جهت ظرف وقوع، فوریترین، ضروریترین و لازمترین است. در روایت بیان شده است مصداق عمل صالح در این سوره، علی(ع) است. درست زمانی که همه در مکه هستد و بر گرد کعبه میگردند و طواف میدهند ولی آنچه را حسین بن علی(ع) عمل صالح میداند حرکت علیه نظام سلطه و سیاه اموی و شعار علی الاسلام السلام، فرازآوردن است و جالب است بدانید بسیاری از تحلیلگران فکری و سیاسی که برخی شیعه هم نبودهاند اگر قیام امام حسین(ع) در این مقطع تاریخی انجام نمیشد دیگر چیزی از اسلام باقی نبود.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: روزی امام حسن(ع) در حال اعتکاف بودند و آخرین مراحل اعتکاف بود؛ فردی نزد امام در مسجد آمد و گفت که من بدهی دارم و فرد طلبکار مرا تحت فشار گذاشته است؛ امام مجتبی(ع) با اینکه در اعتکاف بودند، فرمودند الان این عمل(رفع بدهی فرد) ضروریترین، فوریترین و زمانیترین است؛ امام علی(ع) بعد از سقیفه چقدر تلاش کردند. خطبه شقشقیه بهترین نمودار برای واکنش علی(ع) است؛ البته برخی خواستهاند آن را از جهت سند و محتوا زیر سؤال ببرند ولی به نظر بنده، تقریبیترین خطبهای است که نشان میدهد حق با علی(ع) است ولی علی قرار نیست دعوا درست کند.
وی با تاکید بر اینکه لازمه عمل صالح، اندیشیدن فقط به خدا و برخاستن در مسیری است که دیگران آن مسیر را نمیروند، افزود: لازمه این عمل صالح هم تواصی به حق و تواصی به صبر است لذا بر این دو مطلب در سوره تاکید شده است.
مهدویراد تصریح کرد: مراد از صبر و حق همان مفهوم قرآنی روایی است؛ بسیاری از مفاهیمی که در قرآن و روایات داریم در ادب عربی، معنای خود را داشته است و وقتی مکتبی و شرعی و ایدئولوژیک شده است معنای آن تعمیق شده است؛ تواصی به حق و صبر هم در مواردی رخ میدهد که بیشتر کسبه و اهل بازار به سمت ربا میروند ولی او نرود یا افراد کمی به سوی جهاد حرکت میکنند و بقیه مشغول زندگی خودشان هستند و این کار استواری فکری و قلبی و عقلی میخواهد. حق یعنی بر یک محور استوار و بدون اندکی خلل بچرخیم. در قرآن کریم 54 مصداق برای حق برشمرده شده است و اسلام، قرآن، امام، صداقت و راستی و ... از جمله مصادیق آن هستند.
وی در پایان تأکید کرد: البته تواصی به حق و تواصی به صبر مخصوص یک عده افراد نیست بلکه مخصوص همه مسلمین است و همه باید این کار را بکنند و این کار استمرار هم داشته باشد زیرا شیطان خناس است و دائما انسانها را وسوسه میکند لذا توصیه به حق و صبر هم باید دائمی باشد.
انتهای پیام