به گزارش ایکنا، آیین نکوداشت علمی حکیم مجاهد، آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، شامگاه چهارشنبه، ۲۴ دیماه، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان، به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را میخوانید؛
آیتالله مصباح، همچنان باقی است و پیشاپیش جبهه فکری انقلاب ایستاده است. به پیش میتازد، شمشیر میزند، فرمان فکر میدهد و سربازان انقلاب او را چون مشعلی در مسیر بلند انقلاب مینگرند و به دنبال او حرکت میکنند. او مصباحی در بلوری زیبا و رنگین بود، بلوری چونان دُر، چونان کوکبی دُری، او شجره مبارکهای بود که مستقل بود، نه شرقی میاندیشید و نه غربی. او نور میافشاند، اما نه اینکه نور را از دیگری اخذ کند که خود منبع نور بود و برای روشن شدن، نورافشانی و پرتوافکنی، نیازمند قَبس و نار نبود، او ذات نور بود و به ناری نیاز نداشت. او خود منشأ نار و نور معنوی، روحانی و الهی بود و حتی اگر بدو چیزی نمیرسید، او همچنان نور میپراکند و خدا او و دیگران را به نور خویش هدایت فرمود.
در سوگ مردی هستیم که او همواره دلش خانه خدا بود، قلبش پایتخت الهی بود. قلب او را خدا اشغال کرده بود و جانش آکنده از نور و صفات الهی بود. قلبش بیهیچ مقاومتی به اشغال خدا درآمده بود و پایتخت خدا بود. او دائم در شبانهروز در ذکر خدا و به یاد خدا بود و هرگز از یاد خدا غافل نمیشد و خدا را فراموش نمیکرد. مردی که هرگز تجارت و بیع، مال و منال و جاه و جیفه او را به خود مشغول نداشت و دل او را نلرزاند و هرگز جاه و مقامی را به دست نیارود و در صدد آن هم نبود. از مقامات معنوی، هیچ انگیزهای برای به دست آوردن مقام نداشت و به همین جهت نیز به مقامات مادی بیاعتنا بود.
از مال دنیا چیزی در اختیار نداشت و مصداق آیهای است که فرمود: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ». او پیوسته زکات میپرداخت و زکات علم خود را به دیگران اعطا میکرد و جوانان بسیاری در حوزه و دانشگاه، همواره ریزهخوار و زکاتخوار خوان معنوی و روحانی و معرفتی او بودند و او پیوسته در حال پرداخت زکات علم خویش بود و یکسره به تغذیه نسل جوان اهتمام داشت و اقدام میفرمود و دمی و آنی در همه سراسر زندگی پُر از صفا و وفا و زلالی و خلوص و شجاعت و جدیت و مجاهدت آرام نمینشست و همه حیات خویش را به توجه به ایتام آل محمد به نیازمندان و شیعیان گذراند. او تنها خوف از روزی داشت که دلها و چشمها میگردند و آشفته میشوند و او میخواست در آن روز آرام باشد که مال و فرزند و جاه و جیفه سود ندارد و او در اندیشه چنین روزی بود و خدا نیز به او پاداش داد و بهترین پاداشها را به او داد. چه پاداشی فراوانتر از انبوه آثار علمی در حوزههای متنوع؟ 165 جلد کتاب در 120 عنوان در دهها موضوع پاداش بزرگی است.
چه پاداشی بزرگتر از اینکه هزاران طلبه و صدهاهزار جوان از آبشخور معارف و معرفت و چشمههایی که از دامنه این کوه سر به فلک افراشته میجوشید، سیراب میشدند و میشوند. ما در سوگ چنین مرد بزرگی نشستهایم و دریغا که امروزه باید در مورد او سخن بگوییم و او در میان ما نباشد. مردی که همه عرصههای معرفت عصر، میدان تُرکتازی فکر بلند و اندیشه جوال و نقاد او بود. او همه میادین را فتح کرد، فلسفه جایگاه گامهای او را دارد، کلام میدان تاخت و تاز نوآوریهای او است. تفسیر و قرآنپژوهی ساحت سفر روحانی او است و حدیثپژوهی میدان تلاش و جهاد او است و معرفتشناسی، عرصه نوآوریهای او است. فلسفههای مضاف با او آغاز شده و او میداندار فلسفههای مضاف در ایران و عالم اسلام و شیعه است.
عرصه اخلاق در نظر و عمل او را میشناسد که فیلسوف و معلم اخلاق است و در عین حال مجسمه اخلاق است. هم مجتهد اخلاق و هم عامل به اخلاق است و آثار او در فلسفه اخلاق و بیان آموزههای اخلاقی اسلام از جمله ذخائر علمی و معرفتی روزگار ما است. حوزه فقه و حقوق و تاریخ و علوم اجتماعی و همه و همه میادینی هستند که او با شمشیر قلمش و با قدم و شجاعتش و با نثار و ایثارش همه را فتح کرده است.
او فیلسوف بود، مفسر و متکلم بود و در جامعهشناسی سررشته داشت و صاحب نظر و صاحب عمل بود. او در حوزه علوم سیاسی صاحب اندیشه و مبنا بود. مجتهد بود و همه علومی را که امروزه در قلمروهای مختلف وجود دارد را ورود کرده بود. اگر از من سوال شود که او را چه مینامی، میگویم او بزرگترین فیلسوف علوم انسانی اسلامی عصر ما است. او فلسفه علوم انسانی را به صورت عام تأسیس کرد. در شاخههای معینی نیز فلسفههایی را تأسیس کرد و در جامعهشناسی حرفی برای گفتن داشت و در فلسفه، جامعهشناسی و فلسفه تاریخ کار کرد و در فلسفه سیاست نیز نظریهپردازی کرد. همچنان که در فلسفه اخلاق جزو پیشکسوتان بود. در فلسفه سیاست صاحب مبنا بود و در فلسفه فرهنگ نیز سخن نو برای گفتن داشت.
در میان شاگردانش نیز شخصیتهای مهمی هستند که دهههای آینده، دهههای میدان عمل و تأثیر شاگردان علامه مصباح است. در پایان این سخنان باید از همه کسانی که چنین محفل معرفتی را سبب شدند، تشکر کنم. به شاگردان و فرزندان آن بزرگوار که مانند خود او متقی هستند و به ارادتمندان و به دوستان و دوستاران او باید تسلیت بگویم و امیدوارم قدردان نعمت او باشیم، هرچند که در حیاتش قدر او را نشناختیم و بلکه بسیاری در حق او جفا کردند، اما او راه خودش را طی کرد. وجود او همه خیر بود و حیاتش اگر پُر خیر بود، پس از حیاتش نیز خیر باقی است.
انتهای پیام