یکی از مواردی که در روز قیامت مانع از شفاعت شافعان میگردد، بازیچه قرار دادن دین است. خداوند متعال در آیه 70 سوره مبارکه انعام میفرماید: «وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيع...؛ و كسانى كه دينشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنيا آنان را فريفت، واگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ كه مبادا كسى [در روز قيامت] به [كيفر] آنچه [از گناهان] مرتكب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاكت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و ياور و شفيعى نباشد...
بیان معنای لهو و لعب
واژۀ «لَعب»، در لغت به معنای بازی است[1] و «لهو»، آن چیزی است که انسان را از آنچه که برای او لازم و مهم است، بازمیدارد.[2] به بیان دیگر لهو، به معنای مشغول شدن توأم با غفلت است[3] اما در بعضی از کتابهای لغت، لهو را به معنای لعب دانستهاند[4] و چون لعب چیزی است که نفس آدمی را به سوی خود جذب نموده و از کارهای عقلایی و واقعی و دارای اثر بازمیدارد، یکی از مصادیق لهو هم خواهد بود.[5]
منظور آیه شریفه کسانی است که دین خود را به بازی گرفتهاند و به احکام آن پایبند نیستند و یا کسانی که دین را وسیله ترقی و بالا کشیدن خود از جهات مادی قرار دادهاند و یا کسانی که هر دین و آئینی به جز آئین اسلام را اختیار کردهاند که هر سه منظور یاد شده بر اساس نظرات مفسرین میتواند صحیح باشد. نهایتا منظور ما از آوردن این آیه شریفه این است: کسانی که دین را وسیله بازی و غفلت قرار دادهاند، در قیامت دادرس و شفیعی برایشان نخواهد بود.
عدهای دين را ابزارى براى دنياى خود قرار دادهاند
در تفسیر بیانالسعاده ذیل این آیه آمده است؛ لعب چيزى است كه داراى غايت عقلى نباشد ولى غايت خيالى داشته باشد، مانند بازى كردن اطفال، و لهو آن است كه نه غايت عقلى دارد و نه غايت خيالى اگر چه يک غايت مخفى داشته باشد مانند گذراندن يک عادت، و مقصود عدم تعرّض به كسى است كه دينش را به سبب خيالش اخذ كرده است و غايتى جز غايت هاى خيال دنيوى براى آن تصوّر نكرده است از قبيل جاه و مناصب و يا صحّت و توسعه يا توافق با دوستان، يا برترى بر امثال خودش، يا تنعّم در آخرت و نجات از عقوبت در آن، يا نزديكى با ائمّه و انبيا عليهمالسّلام در بهشت، يا نزديكى به خدا و مخصوص بودن به اين نزديكى از بين دوستانش، و اين بدان جهت است كه صورت دين را براى دنيا گرفته اند و دين را ابزارى براى دنياى خود قرار داده اند (دين را به خاطر دنيا آلت شرک قرار داده اند) و اينكه خداى تعالى مى فرمايد: وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا (و زندگى دنيا آنان را فريفت) اشاره به همين است. وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ و آنها را به وسيله قرآن، به ولايت يادآورى كن، يا به دوستى على عليه السّلام يا به على عليه السّلام تذكّر بده تا مبادا نفسى از نعمت هاى آخرت به سبب اعمالى كه كسب كرده است منع شود زيرا هر نفسى در گرو اعمالى است كه كسب كرده است مگر آنان كه دوستدار اميرالمؤمنين عليه السّلام شدند. لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ براى او غير از خدا نه سرپرستى و نه شفاعت كننده اى وجود دارد.[6]
وضعیت کسانی که دین را وسیله کسب درآمد قرار دهند
همچنین محمدجواد مغنیه مینویسد: وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا، اين امر ذَرِ در ظاهر متوجه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است؛ امّا در واقع هم به او و هم به مؤمنانى كه از وى پيروى مى كنند توجّه دارد. خداوند به مؤمنان دستور مى دهد كه از معاشرت با كسانى كه دين آنان را به بازى مى گيرند خوددارى كنند؛ لكن به آنها دستور نمى دهد كه از اين اشخاص چشم پوشى نمايند و آنان را بيم ندهند؛ زيرا سخن خدا: وَ ذَكِّرْ بِهِ نوعى امر به انذار (بيم دادن) است. هركس كه منتسب به يكى از اديان باشد و به تمام اصول و احكام آن احترام نگذارد و آنها را مقدّس نشمارد، دين خود را بازيچه قرار داده است.
بنابراين اگر كسى دين را وسيله درآمد قرار دهد و يا يكى از احكام آن را به گونه مسخره آميز وصف نمايد، از مصاديق آيه «اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً» خواهد بود. ترديدى نيست كه اگر كسى به دينى اعتقاد ندارد بهتر است از كسى كه به يک دين منتسب باشد امّا احكام و اصول آن را مسخره كند، زيرا چنين شخصى بازى و ريشخند كردن به دين را دين خود قرار داده است. وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ. خداوند پس از آنكه پيامبر و مؤمنان را مأمور كرد تا با كسانى كه دينشان را مسخره مى كنند معاشرت نكنند، به آنان دستور داد كه با قرآن اينگونه افراد را اندرز دهند، تا در روزى كه جز خدا ياور و شفاعت كننده اى كه آنها را يارى و شفاعت كنند ندارند، به گناهان و جنايت هاى آنان مؤاخذه نشوند.[7]
در انتها هم بیان تفسیر نمونه را ذکر مینماییم که معتقد است منظور از لعب و لهو آئین شرک است: به پيامبر(ص) دستور مى دهد از كسانى كه دين و آئين خود را به شوخى گرفته اند و يک مشت بازى و سرگرمى را به حساب دين مى گذارند و زندگى دنيا و امكانات مادى آنها را مغرور ساخته، اعراض كند و آنها را به حال خود واگذارد... در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آئين آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يک مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرمى هاى بزرگسالان شبيه تر است گذارده اند اين چنين افراد قابل بحث و گفتوگو نيستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن. از آنچه گفتيم معلوم شد كه منظور از «دينهم» همان آئين شرک و بتپرستى است كه آنها داشتند و اين احتمال كه منظور از آن دين حق باشد، و اضافه دين به آنها به خاطر فطرى بودن دين بوده باشد بسيار بعيد بنظر مى رسد.
کفار در بیایمانی نیز بیایمان بودند
احتمال ديگرى در تفسير آيه وجود دارد و آن اينكه قرآن اشاره به جمعى از كفار مى كند كه حتى نسبت به آئين خود به عنوان يک بازى و سرگرمى مى نگريستند و هرگز به عنوان يک مطلب جدى روى آن فكر نمى كردند، يعنى در بى ايمانى نيز بى ايمان بودند و به مبانى مذهب بىاساسشان نيز وفادار نبودند و در هر حال آيه اختصاصى به كفار ندارد و شامل حال همه كسانى مى شود كه مقدسات و احكام الهى را بازيچه نيل به هدفهاى مادى و شخصى قرار مى دهند دين را آلت دنيا و حكم خدا را بازيچه اغراض شخصى مى سازند. سپس به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه به آنها در برابر اين اعمال هشدار دهد كه روزى فرا مى رسد كه هر كس تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ) و در آن روز جز خدا نه حامى و ياورى دارد و نه شفاعتكننده اى (لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ).[8]
«بازیچه قرار دادن دین»؛ مانع شفاعت
بازیچه قرار دادن هر چیزی باعث تحقیر آن میشود و اگر چنانچه مقدسات و دین وسیلهای برای بازی دادن دیگران بشود، تاثیرش این خواهد بود که آن امر مقدس دیگر وجه مقدسی در چشم مردم نخواهد داشت. مشخص است که امور مقدس و مذهبی اگر از طرف عوام و توده مردم وسیلهای برای بازی دادن دیگران قرار گیرد، نمیتواند آنقدر مضر به حال جامعه باشد گرچه در هر صورت این امر، ناپسند است. اما اگر آن امر مقدس از طرف متولیان و امراء مردم وسیلهای برای بازی دادن توده مردم شود، اثرات مخرب آن بر شرع مقدس و مذهب بسیار زیاد میشود تا آنجا که دین و امور اعتقادی در ذهن مردم تبدیل به کالایی برای پیشبرد منافع اشخاص میگردد و از آنجا که اعتقادات جزء فرهنگ اسلامی محسوب میشوند، این امر میتواند ضررهای جبرانناپذیری را به فرهنگ اسلامی وارد کند. همانطور که ذکر شد «بازیچه قرار دادن دین» به عنوان یکی از موانع شفاعت در قرآن کریم مطرح است پس اگر کسی رجاء و امید به شفاعت داشته باشد در هر سطحی که هست باید از بازیچه قرار دادن دین بپرهیزد.
ادامه دارد...
احمد گلستانی عراقی
پینوشتها:
[1] . قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 119.
[2] .راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص 599.
[3] . قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 211.
[4] .ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج 4، ص 3619.
[5] . طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۲۵۹.
[6] . سلطانعلیشاه، سلطان محمد بن حیدر، تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج5، ص 76.
[7] . مغنیه، محمدجواد، تفسير كاشف، ج3، ص323.
[8] . مکارم، ناصر و دیگران، تفسير نمونه، ج5، ص 292.