به گزارش ایکنا، مراسم نکوداشت منزلت علمی و عملی آیتالله مصباح یزدی، امروز، 24 آبانماه به همت مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه، متن سخنان حجتالاسلام احمدحسین شریفی، استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی را میخوانید که در باب اندیشههای اخلاقی آیتالله مصباح ایراد شده است؛
یکی از پروژههای مهم آیتالله مصباح، مقوله اخلاق بود و تلاشهای گستردهای نیز انجام دادند. فعالیتهای ایشان در حوزه اخلاق از جمله نوآوریها در فلسفه اخلاق، شکلدهی به دانش فلسفه اخلاق در ایران، اخلاق در قرآن، اسلامیسازی اخلاق، نجات اخلاق اسلامی و قرآنی و روایی از چنبره مبانی نظری و انسانشناسی ارسطویی و عرضه اخلاق اسلامی با تکیه بر بنیانهای معرفتشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی اسلامی از ابتکارات ایشان است.
ایشان تدوین مکتب اخلاقی اسلام را داشتند که چهار سال روی آن کار کردند و در گام اول، 15 جلد، از سال 1397 شروع به تدوین شد که خیلی امید داشتیم با حضور ایشان جلو برویم که خدا این توفیق را از ما گرفت. سال آینده میتوانیم این اثر را که 15 جلد تحت عنوان مکتب اخلاقی اسلام و کاری بسیار جدی بود، منتشر کنیم. در این جلسه، بنده شاخصهها و ویژگیهای نظریه اخلاقی ایشان را تبیین میکنم. یکی از آنها گستره علم اخلاق است. از نگاه اخلاقپژوهان پیشین، اخلاق ناظر به ملکات و صفات راسخ در نفس است و گستره علم اخلاق مربوط به صفات و ملکات درونی است، اما ایشان دایره اخلاق را توسعه داد و افزون بر صفات نفسانی، افعال اختیاری را نیز زیرمجموعه اخلاقیات آورد و این شاید اولین بار بود که چنین نگاه وسیعی مطرح شد. این نگاه، مسائل جدیدی را پدید آورد، مانند رابطه فقه و اخلاق که قبلاً در نگاه قدما این مسئله معنا نداشت و تمایز اینها معلوم بود. اخلاق و حقوق براساس مدل فکری ایشان پدید آمد و دهها پایاننامه نیز پیرو طرح این مسئله نوشته شده است.
نکته دیگر اینکه، این نگاه موجب یک تحول عظیم در پژوهشهای اخلاقی در چهار دهه اخیر شد و دایره اخلاق بسیار وسیع و گسترده شد. همچنین حوزه اخلاق حرفهای، سازمانی و کاربردی وسیع شد و در روزهای پایانی عمرشان نیز اخلاق محصولات تراریخته مطرح شد. این بحث ملکات نفسانی نیست، بلکه بر اساس مدل فکری ایشان اینها معقول میشد و باید آن را بر اساس بنیانهای فکر اسلامی تبیین میکرد.
نکته دیگر در حوزه فکر و نظریه فکری ایشان، گستره رذائل و فضائل اخلاقی است. با توجه به نگاه استاد به این حیطه و با توجه به نگاهی که به ساحتهای وجودی انسان دارد، ساحتهای سهگانه بینش، گرایش و کنش را مطرح میکند. در کتاب فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام روی آن مانور دادهاند و با در نظر گرفتن ارزشهای مثبت و منفی، میتوان گفت از نگاه ایشان گستره فضائل و رذائل اخلاقی یک گستره عظیم و وسیعی میشود که همه حوزههای زیست انسانی را شامل میشود و یک قالب و ساختار بیسابقهای برای اخلاق اسلامی عرضه شده است که در تراث اخلاقی ما این را نمیبینید. رابطه فرد با خود، خدا، جامعه و محیط زیست، سه ساحت کنش، بینش و گرایش و دو حوزه فضیلت و رذیلت مطرح است. یعنی فضائل بینشی، ناظر به ارتباط با خدا، رذائل بینشی ناظر با ارتباط با خدا، و فضائل و رذائل کنشی و گرایشی ناظر به ارتباط با خداوند مطرح است که این رویه در مورد ارتباطهای دیگر نیز وجود دارد. اخلاق بینش، گرایش و کنش در همه سطوح در اندیشه ایشان وجود دارد.
نکته دیگر، واقعگرایی اخلاقی در تفکر ایشان است. نظام اخلاقی اسلام، در تفکر ایشان واقعگرا است و گزارههای اخلاقی را از سنخ گزارههای ریاضی و فلسفی میداند و مبتنی بر واقعیتهای عینی تلقی میکند. همچنین تفاوت گزارههای اخلاقی با سایر گزارهها در قیود خاصی است که به حکم اخلاقی زده میشود و جملات و ارزشهای اخلاقی در تفکر آیتالله مصباح، قابلیت اتصاف به صدق و کذب را دارند. ارزشهای اخلاقی، بیانگر رابطه علی و معلولی میان صفت و فعل اختیاری از یک طرف و کمال مطلوب در تفکر ایشان وجود دارد.
دیگر ویژگی مکتب اخلاقی ایشان، استنتاج اخلاقی و معقولیت آن است. برخلاف پارهای از فلاسفه مسلمان که گزارههای اخلاقی را از سنخ قضایای مشهور میدانند و برای برهان، جایی قائل نیستند و برخلاف برخی از اندیشمندان معاصر مانند علامه طباطبایی که گزارههای اخلاقی را اعتباریات میدانند، ایشان معتقد است رابطه تولیدی میان اخلاقیات و واقعیات وجود دارد و میتواند مقدمه و یا نتیجه برهان باشد و لذا از سنخ قضایای برهانی هستند و چون واقعنما محسوب میشوند، میتوانیم آنها را از واقعیتهای خارجی استخراج کنیم و در حقیقت، رابطه تولیدی میان واقعیت و ارزش قرار دارد.
ویژگی دیگر، غایتگرایی آخرتمحور است. اخلاق اسلامی از نگاه ایشان، اخلاقی است که نگاه اصلی آن به ابدیت انسان و زندگی جاودانه او است؛ یعنی انسان را به عنوان موجودی میبیند که وابسته به مبدأ و خداوند است و هیچ استقلالی از خود ندارد و از طرفی حیاتی جاودانه دارد و به اعتقاد ایشان، اسلام متناسب با نگاهی که دارد، برای انسان سعادت جاودانه مطرح کرده است. اخلاق اجتماعی ایشان، غایتگرایی آخرتمحور است و اخلاق محیط زیست نیز ارزش خود را در غایتگرایی آخرتمحور نشان میدهد. در نظام اخلاقی اسلام، رابطه انسان با مبدأ و معاد، مورد توجه است و به همین دلیل، مصداق فلاح و سعادت و مطلوب نهایی، سعادت اخروی است و اخلاق اسلامی در تکتک ملکات، این جهت و مسیر را جلو میبرد.
ششمین ویژگی، نظریه اخلاقی ایشان با عنوان وحدت ارزش ذاتی است. ایشان یک ارزش ذاتی و غایی را قبول دارد و آن هم قرب الهی است و بقیه مسائل، اعم از صفات اکتسابی و یا افعال اختیاری ارزششان غیری و ابزاری است و بر اساس نسبتی که با قرب الهی دارند، تعیین میشوند و بر اساس اخلاق ارسطویی یا مسیحی نیست و ایشان یک نوع وحدتگرایی غایی را قائل است و نه کثرتگرایی در غایت را و دیگر ویژگی مکتب اخلاقی ایشان، ایمان به عنوان حد نصاب ارزش است. ایشان حد نصاب ارزش را که ترسیم میکند، میگوید حد نصاب ایمان است و اگر فردی بهترین شجاعت را منهای ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد، از نظر اخلاق اسلامی، حسن اخلاقی ندارد. البته که حسن فعلی دارد، اما حسن اخلاقی ندارد که اعم از حسن فعلی و فاعلی است.
انتهای پیام