محمدجواد گودینی؛ نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی سیر تحول نظامیه در جهان اسلام پرداخته که در ادامه متن یادداشت او را میخوانید؛
تردیدی نیست آموزش، یکی از مهمترین عوامل ترقی انسان و جوامع بشری بوده که در شکلدهی به تمدن و تداوم آن کمک شایانی میکند و در حقیقت سنگ بنای توسعه علم و دانش بوده و بستر فراگیری علم را فراهم میکند. در این میان، ساخت مدارس و مراکز علمی و پژوهشی در جهان اسلام سابقهای بس دراز داشته و همواره مورد توجه و عنایت مسلمانان بوده است. توسعه علمی و حلقههای درسی و آموزشی در میان مسلمانان به سالهای نخستین ظهور آیین حنیفی در سرزمین حجاز باز میگردد؛ آن زمان که پیروان آیین اسلام در مساجد گرد هم جمع شده و از صحابه و تابعان و در نسلهای بعد دانشمندان علوم گوناگون (فقه، حدیث، کلام، تفسیر و ...) حدیث شنیده و در حلقههای درس مشارکت میجستند و به فراگیری علمی مشغول بوده و با دانشمندان زمان خود به گفتوگوهای علمی پرداخته و از آنان علم و دانش را میآموختند.
مدارس و مراکز علم و دانش در جهان اسلام (علاوه بر مساجد که تنها مکانی برای عبادت نبوده و بخش قابل توجهی از فعالیتهای آموزشی و علمی نیز در آن انجام میشده است) سابقهای طولانی داشته و از مهمترین مدارس در جغرافیای گسترده اسلامی، مدرسه نظامیه (که به ابتکار خواجه نظام الملک طوسی و بر پایه اندیشههای اهل سنت تاسیس گردید) در بغداد، مدرسه الأزهر (که در عصر حاکمیت خلفای فاطمی و بر پایه اندیشههای شیعی و گسترش علوم در میان پیروان اهل بیت(ع) ساخته شد) در قاهره مصر بوده است.
در روزگار سلجوقی و با آغاز تاسیس مدرسه نظامیه در بغداد که همچون دانشگاههای کنونی چندین رشته علمی و تخصصی در آن تدریس میگردید، مرحله نوینی از آموزش عالی در میان مسلمانان پدیدار شد و مسیر آموزش و پیشرفت آن وارد مرحلهای از ارتقا در جهان اسلام گردید و این مدل از مدارس، برای حدود 4 قرن رونق داشت؛ مدلی که در آن نظامی آموزشی بر پایه تخصصگرایی اساتید، حضور منظم دانش پژوهان و استفاده از اساتید نخبه در رشتههای گوناگون استوار بود.
سلجوقیان که حکومتی گسترده در منطقه خاورمیانه و آسیای صغیر امروزی تشکیل دادند، توانستند در گسترش تمدن اسلامی نقشی مطلوب ایفا کرده و در توسعه علمی، ادبی و فرهنگی دنیای اسلام، حضوری چشمگیر داشته باشند و از مهمترین نمودهای این حضور، تاسیس و توسعه مدارس نظامیه به شمار میرود. (السلاجقة فی التاریخ و الحضارة، ص215).
سلسله سلجوقی از خاندانهای سنی مذهب و مورد تایید خلافت عباسی به شمار میرفت که پیش از دستیابی به قدرت، گروهی از قبایل ترک ساکن در منطقه فرارودان (ترکان غُز) بودند که در سده پنجم هجری به خراسان کوچ کرده و توانستند ارتشی توانمند و قوی را تشکیل دهند. آنان در ابتدا خود را مطیعِ محض خلیفه بغداد دانسته و توصیف میکردند؛ تا جایی که طغرل، نخستین سلطان سلجوقی فرستادهای نزد خلیفه عباسی اعزام نمود و به وی پیغام داد: ترکان، بردگان امیر المؤمنین هستند. (بررسی زندگانی ابوفراس حمدانی و تاملی بر اشعارش، ص50- 49).
در روزگار حاکمیت سلجوقیان، جایگاه خلافت عباسی پس از دوران طولانی از ضعف، تیرگی و غلبه آل بویه بر بغداد، ارتقا یافت و مذهب اهل سنت نیز که از خلفا حمایت کرده و فرمانبرداری از خلیفه را لازم میدانست، در این دوران جانی دوباره یافت. سرزمین عراق که پایگاه خلافت عباسی و پایتخت علمی- فرهنگی جهان اسلام در آن عصر شمرده میشد نیز شاهد توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی بوده و در این دوران، کشاورزی رونق یافت و صوفیان و عیاران نیز در این سرزمین به فعالیت مشغول بوده و میکوشیدند مردم را با خود همراه سازند. همچنین حضور مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان نیز در این منطقه چشمگیر بود و اهل کتاب با مسلمانان (که در آن هنگام، غلبه با مذاهب اهل سنت در عراق بود)، همزیستی مسالمتآمیزی را تجربه میکردند. (الحیاة العلمیة فی العصر السلجوقی، ص108).
از نامدارترین پادشاهان سلجوقی، مَلِکشاه بوده و در سال 465 هجری به حکومت دست یازید و به مدت 20 سال حکمرانی کرد. ملکشاه، وزیر دانشمندی به نام خواجه نظام الملک طوسی داشته و با تدبیر او دولت سلجوقیان کامیابی بسیاری یافت و به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. خواجه نظام الملک که شافعی مذهب بود، با شیعیان دوازده امامی در روزگار خود، روابط مطلوبی داشته و نسبت به آنان حساسیتی از خود نشان نمیداد؛ اما با شیعیان اسماعیلی دشمنی میورزید. از نامهای که به فرزندش مؤید الدوله نگاشته، برداشت میشود برای امامان شیعه(ع) و دودمان رسول خدا(ص) احترام بسیاری قائل بوده است. وی بیشترین نقش را در رویدادهای سیاسی و فرهنگی زمان خود ایفا نمود و از جمله، تاسیس مدرسه نظامیه بغداد (که نخستین مدرسه نظامیه در جهان اسلام بوده و الهام بخش این گونه مدارس در شهرها و مناطق دیگر از جمله سرزمین پهناور خراسان و ماوراء النهر بوده) را میتوان نام برد؛ اقدامی ماندگار که قرنها پس از قتل وی نیز همواره اثرگذاری خود را حفظ نمود و این مدارس از مهمترین مراکز علمی و تدریس علوم گوناگون در آن روزگار محسوب میگردید و بسان دانشگاههای امروزی دارای کارکردهای علمی، آموزشی، پژوهشی، تالیفی و ... بوده است. (فرهنگ و هنر ایران در عصر سلجوقی، ص41- 38).
ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق مشهور به نظام الملک مردی نامدار در عصر سلجوقی بوده که در روستایی نزدیک به طوس (سرزمین خراسان) به سال 408 قمری/ 1019 میلادی دیده به جهان گشود. وی در دوران کودکی، مادرش را از دست داد و پدرش نیز مردی دهقان و تنگدست بوده و از برخی منابع تاریخی چنین برداشت میشود در روزگار کودکیاش، با سختیها و مشکلات مالی فراوانی روبهرو بوده است.
وی در دوران کودکی به آموختن زبان عربی همت گمارد و علوم رایج زمان خود به ویژه قرائت قرآن و علم حدیث را فراگرفت. وی در تحصیل علم و دانش کوشش بسیاری از خود نشان میداد و به گفته برخی مورخان، در کنار جایگاه علمی، از تقوا، خداترسی و ورع نیز برخوردار بوده و از جمله اینکه در هنگام اذان، از همه کارهایش دست میکشید و به معانی اذان توجه مینمود. وی مردی فروتن بوده و از همنشینی با نیازمندان و تهیدستان نیز خودداری نمیکرد و به آنان توجه مینمود. او همچنین به مقام علم، معلم، دانایان و فرهیختگان علمی ارج بسیار مینهاد و دانشمندان را احترامی شایان میکرد و از مهمترین اقداماتش نیز بهرهگیری از جایگاه سیاسیاش برای تاسیس مدارس با امکانات مطلوب با نام مدارس نظامیه بوده که پناهگاه دوستداران علم به شمار میرفت و برترین اساتید، دانشمندان و نخبگان آن روزگار را به خود جذب مینمود و بستری مناسب برای فعالیتهای علمی و پژوهشی به شمار میرفت. (الوزیر السلجوقی نظام الملک، ص41- 38).
خواجه مسئولیت وزارت را در عصر آلپ ارسلان بر عهده گرفت و در نبرد مشهور ملاذگرد نیز حضور داشت و شان و جایگاهی رفیع نزد پادشاه سلجوقی پیدا کرد؛ تا جاییکه هر چه سخنچینان و بدخواهان کوشیدند نظرِ پادشاه را نسبت به وزیر کاردان و وفادارش تغییر دهند، موفق نشده و به هدف خود دست نیافتند. آلپ ارسلان در هنگام مرگ، پسر و جانشینش ملکشاه را توصیه نمود پس از مرگش، نظام الملک را به عنوان وزیر به کار گماشته و از کفایت، درایت و کاردانی وی در اداره امور حکومتی و سیاسی آن سرزمین پهناور، بهره جوید.
پس از مرگ آلپ ارسلان، نفوذ نظام الملک به عنوان وزیری توانمند و مورد اعتماد پادشاه رو به فزونی نهاد و او در اختلاف و نزاع خانوادگی میان ملکشاه و برخی افراد خاندان سلجوقی، از ملکشاه (پسر بزرگ و جانشین آلپ ارسلان) جانبداری کرد تا اینکه قدرت پادشاه جوان تثبیت گردید و امنیت و آرامش همه جا را فراگرفت. دوران حکومت ملکشاه که با وزارت مردی باتجربه و خردمند همراه گردید، دوران طلایی حکومت سلجوقیان بوده و این سلسله حکومتی، یکی از بزرگترین قدرتهای جهان در آن روزگار بوده است.
نظام الملک با آنکه به مذهب اهل سنت (فرقه شافعی) پایبند بود و آن را تبلیغ مینمود، میکوشید جلوی درگیریهای فرقهای، مذهبی و طائفهای را گرفته و بر موضوع یکپارچگی میان مذاهب گوناگون اسلامی تاکید مینمود و برای گسترش دوستی و همنشینی میان مسلمانان تلاش کرده و بر مساله وحدت میان فرقههای گوناگون اسلامی تاکید میکرد. البته میتوان گفت فرقه اسماعیلی در نگاه وی یک استثنا بود و نظام الملک به این جریان، نگاه خوبی نداشت و آنان را جریانی انحرافی تصور کرده و با این گروه دشمنی میکرد. (همان، ص47).
از دیگر اقدامات نظام الملک در زمان وزارتش، برداشتن لعن و ناسزاگویی به جریان اشعری (یکی از گروه های کلامی اهل سنت؛ پیروان ابوالحسن اشعری) بر منابر بوده است؛ این برنامه از یادگارهای دوران حکومت آل بویه در زمان اوج این خاندان ایرانی و سیطره شان بر خلافت عباسی در بغداد بوده که به دستور نظام الملک برچیده شد. (همان، ص54).
خواجه نظام الملک وزیری خردمند، دانش دوست و کاردان به شمار میرفت و در روزگار وزارت خود، القاب چندی را از دربار سلجوقی دریافت نمود؛ از جمله: وزیر کبیر (چرا که در دولت سلجوقیان وزیری برتر از وی پیدا نگردید)، خواجه بزرگ، تاج الحَضرتین (چرا که وزارت دو تن از پادشاهان سلجوقی را برعهده داشت: آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی)، قوام الدین، نظام الملک و اتابک (ملکشاه پادشاه نامدار سلجوقیان پس از جلوس بر تخت، علاوه بر مقام وزارت لقب اتابک را نیز به او اعطا نمود).
این وزیر دانشمند در پایان عمر، از جانب سلطان سلجوقی (ملکشاه) تهدید به برکناری گردید؛ چرا که پادشاه از جانب وی احساس خطر میکرد و طیف گستردهای از درباریانش، از هواداران و نزدیکان خواجه بودند. خواجه نظام الملک نیز پس از آنکه به برکناری از مقام وزارت تهدید شد، چنین اظهار داشت: دولت آن تاج، به این دَوات (مسند وزارت) وابسته است.
پس از قتل خواجه نظام الملک وزیر نامدار دولت سلجوقیان در منطقه صحنه کرمانشاه به دست بوطار ارانی اسماعیلی در سال 485 قمری هنگامی که 77 سال از عمرش سپری شده بود، دوران اوج آن دولت به سر رسید و شمارش معکوس دولت سلجوقیان آغاز گردید. پس از خواجه، دیگر وزیری به درایت و کاردانی او در خاندان سلجوقی پیدا نشد. حدود چهل روز پس از این جریان، ملکشاه سلجوقی نیز با جهان خداحافظی نمود. پس از مرگ ملکشاه، پسرش محمد بر تخت فرمانروایی تکیه زد. (دیوانسالاری در عهد سلجوقی، ص125).
نظام الملک نقش مهمی در حیات فرهنگی و علمی در عصر خود ایفا نمود و پس از دوران وزارت او و مرگش، دیگر امیران و وزیران سلجوقی نیز به تاسی از وی در گسترش مدارس نظامیه در بسیاری از شهرها (به ویژه شهرهای قلمرو سلجوقیان) همت گمارده و در این راستا سعی بسیاری مبذول داشتند. پیش از این، حلقههای درسی معمولا در مساجد انجام میشد و شیوخ و اساتید، برای تدریس و نشر دانش در ساعتهای معین به مسجد آمده و شاگردان را به حضور میپذیرفتند و به درس و مباحثه علمی مشغول میشدند. (الوزیر السلجوقی نظام الملک، 2159).
به هر روی تاسیس مدرسه نظامیه بغداد به دستور خواجه نظام الملک طوسی، رویدادی مهم در سال 459 هجری (قرن پنجم هجری) بوده و از مهمترین اهداف تاسیس این مدرسه عبارت است از: ادای تکالیف شرعی از طریق آموزش اسلامی و دینی برای یافتن وظیفه عبد در برابر پروردگار، آموزش و آمادهسازی انسانهای صالح که خود را به نیک سرشتی عادت داده و میکوشند دیگران را نیز اصلاح کنند؛ به دیگر سخن، تربیت انسان صالح بِنَفسه و مُصلح لِغَیره، ایجاد فضایی علمی تا اساتید، مربیان و دانش پژوهان بتوانند در آن محیط خوب بیندیشند، کتاب و رسالههای خود را تالیف کرده و بر علوم گوناگون بیفزایند و خدمتی علمی و فرهنگی به جامعه خود عرضه نمایند، تلاش برای توسعه افقهای فکری طالبان و جویندگان علم و دانش، آمادهسازی و تربیت افرادی دانا و کارشناس برای عهده دار شدن پستها و سِمَتهای مهم در دربار و ... خواجه برای پیشبرد برنامههای مدرسه نوبنیاد نظامیه بغداد، از ابوحامد محمد غزالی برای تدریس در آن مرکز علمی دعوت نمود و او نیز مدتی از عمر خویش را در آن مدرسه سپری کرد و در ادامه، این دانشمند نامدار اهل سنت، به گوشه گیری و دوری از مردمان گرایید و بغداد را با وجود شهرت بسیاری که برایش ایجاد شده بود، واگذاشت و راهی شام و قدس شد.
سرگذشت سفر روحانی وی، در کتاب «المُنقذ من الضلال» آمده و در پایان، کتاب پرآوازه اش «إحیاء علوم الدین» را تالیف نمود که از منابع مهم اخلاق و عرفان اسلامی (بویژه در میان منابع اهل سنت) محسوب میگردد و رساله فارسی «کیمیای سعادت»، خلاصهای از آن کتاب سترگ است. (ارزش میراث صوفیه، ص72- 70). احمد غزالی (برادر امام محمد غزالی) نیز از دیگر مدرسان بنام مدرسه نظامیه بوده و ریاست این مدرسه را میان سالهای 488 تا 498 قمری بر عهده داشته است.
خواجه نظام الملک در انتخاب اساتید مدارس نظامیه نیز توجه و دقت بسیاری داشت و به ویژه به جذب اساتیدی با اندیشه شافعی اهتمام میورزید و اساسا مدرسه نظامیه بغداد را برای پیروان مذهب شافعی وقف نمود. از این رو مدارس نظامیه در ابتدای کار، بر دو چیز تمرکز بسیار داشت: فقه شافعی و اصول عقائد طبق مذهب اَشعَری.
نظام الملک که در کمک و حمایت از دانش پژوهان و اساتید مدارس نظامیه کوتاهی نمیکرد، در داخل این مدارس اتاقهایی را برای سکونت طالبان علم و دانش اختصاص داد و از برخی روایتهای تاریخی این گونه دانسته میشود که هر دانشپژوه در این مدرسه، یک اتاق داشته و در آن سُکنی میگزیده است. این مدارس در نشر مذهب شافعی نیز نقش مهمی ایفا نمود و جلوهای از دانش دوستی و نقش آفرینی مسلمانان در توسعه علم، دانش، فرهنگ و تمدن و صادر نمودن آن به دیگر نقاط جهان در آن روزگار بوده است.
پس از قتل خواجه نظام الملک، دامادش مقاتل بن عطیه در اشعاری او را رثا گفته و چنین سرود:
کَانَ الوَزِیرُ نِظَامُ المُلکِ لُؤلؤةً/ نَفِیسَةً صَاغَهَا الرَّحمنُ مِن شَرَف
عَزَّت فَلَم تَعرِفِ الأیامُ قِیمَتَها/ فَرَدَّها غِیرةً مِنهُ الی الصَّدَفِ (وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج2 ص130).
ترجمه: نظام الملک وزیرِ (دستگاه سلجوقی)، مرواریدی گرانقدر بوده که خداوندِ رحمن، او را از شرافت و برتری خلق نمود.
او کمیاب بوده و روزگار ارزش او را ندانست؛ از این رو این مروارید، دوباره به صدف بازگشت (سراینده در این بیت به زیبایی، خواجه را به مرواریدی شبیه دانسته که با رفتن به گور، گویی به صدف بازگشته است).
خلاصه آنکه ساخت مدارس نظامیه همزمان با سلطنت آلپ ارسلان آغاز گردید و با ابتکار خواجه نظام الملک طوسی وزیر دانشمند سلجوقی (صاحب سیاست نامه از شاهکارهای نثر پارسی در سده پنجم) تاسیس شد و در ادامه در بسیاری از شهرهای بزرگ آن روزگار مورد تقلید قرار گرفت و در شهرهایی همچون بلخ، نیشابور، هرات، بصره، موصل، اصفهان و ... نمونههایی از این مدارس (با عنوان مدارس نظامیه) ساخته شد. نظامیه بغداد از نظر کاشی کاری، معماری و زیبایی در عصر خود بینظیر بوده و در کنار رودخانه دجله و نزدیک کاخهای خلفای عباسی ساخته شد. (تحول تعلیم و تربیت، ص117).
نظامیهها از مهمترین مراکز علمی و آموزشی در جهان اسلام در سدههای میانی محسوب میشوند و اروپاییان در سدههای آتی، در ساخت دانشگاهها، از این مدل اسلامی بهره جستند. در میان مدارس نظامیه، مدرسه نظامیه بغداد از درخشش ویژهای برخوردار بود و دانشمندان، اساتید و بزرگان بسیاری را در خود جای داده و چهرههای شاخصی همچون محمد غزالی، شهابالدین سهروردی، ابواسحاق شیرازی، قطبالدین شیرازی، ابوالفرج ابن جوزی، ابوالبرکات ابن انباری، ابوالقاسم بدوسی، ابوالعباس جُرجانی و ... در آن به پژوهش، تالیف و تدریس مشغول بوده و بزرگان همچون شاعر نامدار پارسی گوی، سعدی شیرازی نیز در آن به تحصیل اشتغال داشتهاند و از تربیت یافتگان آن مرکز علمی محسوب میگردند.
منابع:
1- ابن خلکان، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، قم، منشورات الشریف الرضی
2- الماسی، علی محمد، تحول تعلیم و تربیت، انتشارات رشد 1392
3- حلمی، کمال الدین، السلاجقة فی التاریخ و الحضارة، کویت، دار البحوث العلمیة 1975
4- زرین کوب، عبد الحسین، ارزش میراث صوفیه، انتشارات امیر کبیر 1392
5- عزیزن سعید عسیری، الحیاة العلمیة فی العراق فی العصر السلجوقی (پایان نامه دکتری)، دانشگاه أم القری 1405ق
6- کلوزنر، کارلا، دیوانسالاری در عهد سلجوقی، ترجمه: یعقوب آزند، انتشارات امیرکبیر 1381
7- گودینی، محمد جواد، بررسی زندگانی ابوفراس حمدانی و تاملی بر اشعارش، قم، نشر ماندگار 1401
8- نجاری سهل آبادی، محمد، فرهنگ و هنر ایران در عصر سلجوقی، موسسه خاتم 1397
9- هیفاء عبدالله، الوزیر السلجوقی نظام الملک (پایان نامه کارشناسی ارشد)، عربستان سعودی، دانشگاه الملک عبد العزیز 1400ق
انتهای پیام